به گزارش تحریریه، «شورای روابط خارجی» آمریکا در گزارش خود با عنوان «چگونه ترامپ می تواند یک معامله خوب را برای پایان دادن به جنگ اوکراین به سرانجام برساند» آورده است: رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ مصمم است که به جنگ در اوکراین پایان دهد؛ جنگی که در سه سال گذشته، از زمان حملهی گستردهی روسیه به همسایهی خود، صدها هزار کشته از روسها و اوکراینیها برجای گذاشته و میلیاردها دلار کمک غربی را روانهی کییف کرده است.
ترامپ مدتهاست که بر این باور است که اوکراین و متحدان اروپایی ایالات متحده، مفتخورانی هستند که از سخاوت روسای جمهور پیشین آمریکا سوءاستفاده کرده و این کشور را درگیر جنگی نابهجا کردهاند. او میخواهد که اروپا امنیت خود، و البته امنیت اوکراین، را خود تأمین کند. ترامپ گفته است که برای حضور در مذاکرات، اروپا و اوکراین باید هزینهی خود را بپردازند—به این معنا که اروپا مخارج دفاعی خود را افزایش دهد و اوکراین کمکهایی را که قبلاً از آمریکا دریافت کرده، بازپرداخت کند.
در ۱۸ فوریه، ترامپ ادعا کرد که اوکراین «اصلاً نباید این جنگ را آغاز میکرد» و «میتوانست به توافقی دست یابد». روز بعد، او حتی زلنسکی را «یک دیکتاتور» خواند—لقبی که هرگز برای رهبر خودکامۀ روسیه «ولادیمیر پوتین» که ۲۵ سال در قدرت بوده، به کار نبرده است.
برخورد متفاوت ترامپ با زلنسکی و پوتین، یک واقعگرایی سیاسی محض است. در میان تمام طرفهای درگیر در این منازعه، اوکراین ضعیفترین موقعیت را دارد و ترامپ ممکن است از این عدم توازن استفاده کند و به همان اندازه که علیه پوتین مذاکره میکند، علیه زلنسکی نیز چانهزنی کند. برای ترامپ، پایان سریع جنگ مهمتر از شرایط صلح است—و این رویکرد، برای کییف پیام خوبی ندارد.
فراتر از پایان درگیریها، ترامپ به دنبال بازپسگیری سرمایهگذاری ایالات متحده در اوکراین است. او شاکی است که زلنسکی «ایالات متحده را راضی کرد که ۳۵۰ میلیارد دلار برای ورود به جنگی که نمیتوانست پیروز شود، هزینه کند.» (ادعای ترامپ در مورد میزان کمک آمریکا، بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار بزرگنمایی شده است.)
به همین دلیل، دولت ترامپ اخیراً پیشنهادی ارائه داده که در آن، نیمی از ثروت معدنی اوکراین—که برخی تحلیلگران ارزش آن را تا ۱۱.۵ تریلیون دلار برآورد کردهاند—در ازای حمایتهایی که دولت بایدن وعده داده بود، به آمریکا واگذار شود.
ترامپ در تمام معاملاتش به دنبال اهرم فشار است، و این مذاکرات نیز از این قاعده مستثنی نیستند.
ترامپ فشار زیادی بر اوکراینیها وارد خواهد کرد تا با برخی از خواستههای پوتین موافقت کنند. با این حال، او نیاز دارد که از روسیه نیز امتیازاتی بگیرد، چرا که پذیرش اهداف حداکثری مسکو، ضربهی شدیدی به اعتبار او بهعنوان یک سیاستمدار زیرک خواهد زد. جایزهی صلح نوبل را به کسانی که تسلیم میشوند، نمیدهند.
علاوه بر این، تسلیم شدن در برابر روسیه، راهبرد کلان ترامپ برای کاهش حضور نظامی آمریکا در اروپا را نیز تضعیف خواهد کرد. پوتینِ جسورتر، مطمئناً در مرزهای شرقی ناتو ایجاد مشکل خواهد کرد و این امر، اجرای سیاست «اول آمریکا»ی ترامپ و خروج نیروهای آمریکایی از اروپا را دشوارتر خواهد ساخت.
برای گرفتن امتیازات مهم، ترامپ باید پوتین را متقاعد کند که زمان به نفع او نیست. او میتواند این کار را با ارسال کمکهای نظامی مرگبارتر به اوکراین، تشدید تحریمهای اقتصادی علیه روسیه، و تعهد به حمایت بلندمدت از یک اوکراین مستقل انجام دهد—در حالی که همزمان، چشمانداز عادیسازی روابط آمریکا و روسیه را نیز مطرح کند.
با این حال، تاکنون فرستادگان ترامپ بیشتر بر مزایای روابط دوستانهی احتمالی میان آمریکا و روسیه تأکید کردهاند. این رویکرد، برای گرفتن امتیازات لازم کافی نیست.
برای دستیابی به صلح از طریق قدرت، به نفع ترامپ است که با شرکای اروپایی خود هماهنگ باشد، زیرا این اروپا خواهد بود که بار مالی و اقتصادی بقای اوکراین را بر دوش خواهد کشید. دستیابی به توافق آتشبس نباید به قیمت تضعیف اتحاد ترانسآتلانتیک تمام شود.
اما دربارهی خود آتشبس، اجازه دادن به روسیه برای حفظ کنترل بالفعل بر اراضی اشغالشدهی اوکراین، همیشه بخشی از مذاکرات مورد انتظار بوده است. مسئلهی بزرگتر و حلنشده این است که اوکراین پس از پایان درگیری، چه نوع تضمینهای امنیتی دریافت خواهد کرد.
آیا اوکراین میتواند عضوی از ناتو باشد؟ در حال حاضر، این امر بعید به نظر میرسد. اما اگر اوکراین نتواند در ناتو باشد، آیا ناتو میتواند در اوکراین حضور داشته باشد؟
وزیر دفاع، «پیت هگزت» در این ماه به متحدان اروپایی گفت که برای دستیابی به «صلحی پایدار»، «هرگونه تضمین امنیتی باید با حمایت نیروهای توانمند اروپایی و غیراروپایی همراه باشد.» اما او تأکید کرد که این نیروها باید بخشی از مأموریتی خارج از ناتو باشند تا مشمول توافق دفاع جمعی ناتو، معروف به ماده ۵، نشوند.
وی حضور هرگونه نیروی آمریکایی در اوکراین را منتفی دانست، هرچند که معاون رئیسجمهور، جیدی ونس، بعداً گفت که «همه گزینهها روی میز است.»
جایگزینی برای عضویت اوکراین در ناتو میتواند یک سیستم دفاعی چندلایه پس از آتشبس باشد. این طرح که توسط «پل استرز» کارشناس شورای روابط خارجی، و «مایکل اوهانلون» از مؤسسه بروکینگز پیشنهاد شده، میتواند شامل یک محیط دفاعی بیرونی امن، یک نیروی واکنش سریع، و تقویت امنیت پیرامون مراکز جمعیتی و زیرساختهای حیاتی اوکراین باشد. حفظ یک سیستم دفاعی چندلایه که بتواند بهطور مؤثر از حملهی مجدد روسیه جلوگیری کند، ممکن است به هزینههای سالانهای بین ۲۰ تا ۴۰ میلیارد دلار نیاز داشته باشد. این مبلغ زیاد است، اما غیرممکن نیست.
با توجه به اینکه عضویت اوکراین در ناتو در آیندهی نزدیک منتفی است، بهترین گزینهی این کشور احتمالاً تضمین امنیتی است که با حضور نیروهای اروپایی در میدان همراه باشد. اروپا باید دستکم ۲۰ هزار نیرو را به همراه حمایتهای کلیدی لجستیکی و اطلاعاتی از سوی ایالات متحده بسیج کند تا یک عامل بازدارندهی معتبر ایجاد شود.
اوکراین همچنین به سرمایهگذاری خارجی گستردهای نیاز دارد تا اقتصاد خود را بازسازی کند و به شکوفایی برسد. در این میان، فرصتی برای ایالات متحده نیز وجود دارد. همانطور که ترامپ متوجه شده است، اوکراین از نظر منابع معدنی حیاتی و عناصر خاکی کمیاب، که آمریکا به آنها نیاز دارد، بسیار غنی است—هرچند که برخی از این منابع در شرق اوکراین، یعنی مناطقی که تحت اشغال روسیه هستند، قرار دارند.
همانطور که «هایدی کربو-ردیکر» استدلال کرده است، ایالات متحده باید به این منابع دسترسی داشته باشد—و همزمان دسترسی چین و روسیه را به آنها محدود کند. این امر، آمریکا را به تضمین امنیت، ثبات و شکوفایی اوکراین علاقهمند میکند.
اگر ترامپ به چیزی کمتر از توافقی که تضمینکنندهی یک اوکراین مستقل و امن باشد رضایت دهد، این کشور در معرض خطر تبدیل شدن به یک دولت ورشکسته قرار خواهد گرفت. در رویکرد ترامپ به اوکراین، شباهتهایی با سیاست او در افغانستان طی دورهی اول ریاستجمهوریاش دیده میشود. او که مشتاق بود به طولانیترین جنگ آمریکا پایان دهد، در سال ۲۰۲۰ توافق صلحی را با طالبان در دوحه نهایی کرد، اما دولت افغانستان را از مذاکرات کنار گذاشت. در آن توافق هم اولویت با پایان سریع جنگ بود، آنهم با تعیین یک ضربالاجل فوری برای خروج نیروهای آمریکایی. دولت بایدن به این توافق پایبند ماند و نتیجه را دیدیم: طالبان به قدرت بازگشت و دستاوردهای ۲۰ ساله در زمینهی حقوق زنان، آموزش، بهداشت و اقتصاد از بین رفت.
ترامپ در تلاش برای پایان دادن به جنگ اوکراین، رویکرد درستی دارد، اما توافقی که با عجله و به بهای تضعیف متحدان و شرکای ما انجام شود، یک اشتباه فاجعهبار خواهد بود. چنین توافقی دشمنان ما را جسورتر خواهد کرد، اتحاد فراآتلانتیک را متزلزل خواهد ساخت، چرخش استراتژیک به سمت آسیا را دشوارتر می کند و در نهایت، شکست بزرگی برای ترامپ خواهد بود که میخواهد بهعنوان «مصلح نهایی» شناخته شود.
اگر نمایش طالبان را در حال رژه رفتن با خودروهای زرهی آمریکایی در کابل بد میدانستید، تصور کنید که روسها با یک کاروان تانکهای آبرامز از خیابانهای خارکیف عبور کنند.
پایان/
نظر شما