به گزارش تحریریه، برگزاری دومین دور گفتگوهای هستهای ایران و آمریکا و اعلام آغاز گفتگوهای فنی، نشان از پیشرفت مذاکرات دارد. در عین حال، مذاکرات فنی میتواند چالشیتر از گفتگوهای سیاسی باشد. زیرا معمولاً گفتگوهای سیاسی معطوف به تفسیر مقاصد طرفین از یکدیگر به پیش میرود ولی مذاکرات فنی، ناظر به شاخصهای سنجشپذیرتر، کمّیتر و عینیتری است که ارزیابی چگونگی معامله مطالبات در این حوزه، سختتر و پیچیدهتر است. به نظر میرسد چهار چالش فنی اصلی در پرونده هستهای و مورد بحث در مذاکرات آتی، از این قرار خواهند بود:
چرخه سوخت
مسأله چرخه سوخت در خاک ایران که نه از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل است و نه در مجموعه بازیگران دارای تسلیحات اتمی قرار دارد، موضوعی است که از نگاه آمریکا میتواند موجب تزلزل در معماری عدم اشاعه شود و به مرور دیگر بازیگران منطقهای بهویژه عربستان، ترکیه و مصر را به سوی توسعه برنامه هستهای خود سوق دهد.
وجود چرخه سوخت، بدون تملک و مدیریت بازیگران بینالمللی، اهرم فشاری برای ایران و چالشی است که همواره میتواند موجب نگرانی قدرتهای بزرگ باشد. به همین دلیل جلوگیری از تعطیلی و برچیدن کامل تأسیسات هستهای و نه تعلیق آن، خط قرمز ایران بوده است. شاید راهحل ایران برای عبور از این چالش، پذیرش پروتکل الحاقی و نظارتهای گستردهتر بر تأسیسات هستهای باشد. در عین حال که موضوع بیاعتمادی به بازرسان تابعه برخی دولتها، همواره چالشبرانگیز خواهد بود.
اورانیوم با غنای بالا
موضوع وجود اورانیوم با غنای بالاتر از ۳.۶۷ درصد در ایران و ادعاهای آمریکا و اروپا مبنی بر نگرانی از استفاده از آن برای ساخت کلاهک اتمی، از دیگر چالشهای فنی مذاکرات است. هدف ایران این است که ذخایر غنیشده به عنوان ضمانت توافق و البته تحت نظارت آژانس در داخل باقی بماند. اصرار طرفهای غربی بر خروج اورانیوم به کشوری ثالث، اهرم فشار مهمی را از دست ایران خارج خواهد ساخت و به نظر میرسد ایران در صورت پذیرش این درخواست، اولاً بر انتخاب کشور ثالث همسو با ایران مثلاً روسیه اصرار خواهد داشت و ثانیاً امتیاز اقتصادی نسبتاً برگشتناپذیری را طلب خواهد کرد. زیرا بعید است که اورانیوم خارجشده نیز به کشور بازگردد. در صورت رد این درخواست، ممکن است ایران بپذیرد طی مراحلی گامبهگام و متناظر با اخذ امتیازات اقتصادی، اورانیوم با غنای بالاتر را رقیق کرده یا از آن در تولید سوخت رأکتورهای هستهای استفاده کرده و حجم آن را کاهش دهد.
سانتریفیوژها
مسأله نسل جدید سانتریفیوژهای مورد استفاده برای غنیسازی، پیشتر راهحلی جز نابودی سانتریفیوژها نداشته و این رخدادی است که پذیرش آن برای تیم مذاکرهکننده ایرانی اگر نه غیرممکن ولی دشوار است. بهخصوص که تجربه بدعهدی طرفهای غربی در برجام پیش روی تهران است. ولی به نظر میرسد در شرایط کنونی بتوان با پذیرش سرمایهگذاری خارجی در صنعت هستهای و مشارکت در توسعه آن در حوزه تحقیقوتوسعه، از سطح بیاعتمادی کاست و طرفهای دیگر را نیز به تداوم فعالیت برخی تاسیسات اقناع نمود.
راستیآزمایی
شاید چالشبرانگیزتر از موارد فوق، بحث راستیآزمایی کاهش سطح و حجم فعالیت هستهای ایران و رفع ادعاهای مطروحه در این باره باشد. زیرا تفسیر فنی از گزاره سیاسی اطمینانبخشی نسبت به عدم ساخت تسلیحات هستهای، با اختلافنظرهای جدی از سوی ایران و آمریکا و بهویژه اسرائیل روبروست. از نظر حکومت اسرائیل، ایران تنها زمانی سلاح هستهای ندارد که اصولا برنامه هستهایاش به طور کامل برچیده شود.
حل چالش راستیآزمایی بستگی به این دارد که آمریکا از نگاه اسرائیل فاصله بگیرد و به تفسیر ایران مبنی بر اولاً، کفایت بازرسیهای آژانس و نه بازرسیهای مستقل دیگر بازیگران و ثانیاً، کفایت بازرسی از تأسیسات هستهای و نه سایتهای نظامی نزدیکتر شود. به خصوص که جناح رادیکالتر دولت ترامپ مانند روبیو و والتز، بر محدودیت برنامه موشکی ایران برای جلوگیری از تهدید اسرائیل تاکید دارند. به تعبیر آنان، برای اطمینان کامل، باید بُرد موشکهای ایران نیز کاهش یابد تا اصولاً موشکی نباشد که توان حمل یک کلاهک اتمی تا اسرائیل را داشته باشد.
جمعبندی
اینکه مذاکرات معطوف به این چالشها چه روندی را طی کند، به مهارت تیمهای مذاکرهکننده بستگی دارد ولی به نظر میرسد فرآیند موازی و گامبهگام اجرای تعهدات بتواند مسیر طرفین برای دستیابی به یک توافق موقت جهت کنترل تنش را بگشاید.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما