فراتر از فشار حداکثری ترامپ

اندیشکده آمریکایی در بررسی تاثیرگذاری فشار حداکثری دولت آمریکا مولفه هایی همچون تغییر چشم‌انداز استراتژیک در سراسر خاورمیانه در سال‌های اخیر، تأثیر این تغییرات بر ایران و محور مقاومت و جایگاه کنونی ایران در داخل و منطقه را مورد ارزیابی قرار داده است.

به گزارش تحریریه، اندیشکده آمریکایی «موسسه خاورمیانه» (Middle East Institute) در تحلیلی مبسوط با عنوان «فراتر از فشار حداکثری، در سیاست ایالات متحده در مورد ایران» به استفاده از شرکای منطقه ای برای مهار اقدامات ایران و شکل دادن به انتخاب های آینده تهران پرداخته است.

«برایان کاتولیس»، «الکس واتانکا»، «پاتریشیا کرم» نویسندگان این تحلیل در بخش مقدمه این گزارش، رویکرد استراتژیک خود را چنین توصیف کرده اند:

رئیس جمهور «دونالد ترامپ» در دومین دوره ریاست جمهوری خود با خاورمیانه ای مواجه است که دستخوش تحولات چند وجهی است و جمهوری اسلامی ایران هم در حال حاضر در ضعیف ترین و منزوی ترین موقعیت خود از زمان تأسیس رژیم در سال ۱۹۷۹ قرار دارد. ترامپ اکنون با یک انتخاب استراتژیک مهم در مورد سیاست ایران مواجه است. آیا او به نسخه به روز شده «فشار حداکثری» بازخواهد گشت و غیرقابل پیش بینی عمل خواهد کرد یا تمایل خود به توافق را در اولویت قرار می دهد و به دنبال راهی سریع برای رسیدن به توافق هسته ای جدید با ایران خواهد بود؟

ترامپ در مسیریابی این انتخاب‌ها باید از یک دارایی کلیدی و مضاعف کننده توانش استفاده کند: شرکای منطقه‌ای آمریکا که امنیت آن‌ها تحت تأثیر منفی ایران قرار گرفته است. این رویکرد جدید باید عرصه های شکننده‌ای مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین را نیز در بر گیرد، که حاکمیت آن‌ها به دلیل نفوذ ایران و نفوذ بازیگران غیردولتی مورد حمایت ایران به عنوان بخشی از استراتژی «دفاع پیشرو» تهران تضعیف‌ شده است.

این گزارش سه پویایی کلی را تحلیل می‌کند: تغییر چشم‌انداز استراتژیک در سراسر خاورمیانه در سال‌های ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، تأثیر این تغییرات بر ایران و شبکه محور مقاومت آن؛ و موقعیت و جایگاه کنونی ایران در داخل و منطقه.

این گزارش با مجموعه ای از توصیه های استراتژیک برای دولت جدید به پایان می رسد.

مقدمه و زمینه استراتژیک

جمهوری اسلامی ایران در ضعیف‌ترین حالت و موقعیت خود از زمان تأسیس این رژیم در سال ۱۹۷۹ قرار دارد و برای حفظ شبکه منطقه‌ای خود از نیروهای نیابتی و متحدان غیردولتی، که فعالیت‌هایشان امنیت منطقه‌ای و جهانی را تضعیف می‌کند، با چالش‌های جدی مواجه است. این شبکه که به‌اصطلاح «محور مقاومت» نامیده می‌شود، بخشی از راهبرد گسترده‌تر «دفاع پیشروی» ایران است که برای حفظ حکومت در داخل و نمایش قدرت در سراسر منطقه طراحی شده است.

ایران برای این منظور از ابزارهای نظامی، دیپلماتیک، سایبری و تبلیغاتی خود و همچنین ظرفیت‌های شرکای این محور بهره می‌گیرد. بااین‌حال، در یک سال گذشته، این راهبرد تهران با فشارهای بی‌سابقه‌ای در جبهه‌های مختلف و در حوزه‌های گوناگون مواجه شده است.

درحالی‌که وضعیت کنونی، خطر تشدید تنش‌های منطقه‌ای یا اشتباهات محاسباتی از سوی ایران را افزایش می‌دهد، این شرایط همچنین فرصتی را برای ایالات متحده و شرکایش فراهم کرده است تا واقعیت‌های ژئوپلیتیکی خاورمیانه را در مسیر باثبات‌تری بازتعریف و رژیم ایران را وادار به مهار و کاهش اقدامات بی‌ثبات‌کننده‌اش کنند. بهره‌گیری از این فرصت مستلزم یک ارزیابی واقع‌بینانه از وضعیت منطقه و همچنین درک عمیق‌تر از پویایی‌های سیاسی داخل ایران است.

خاورمیانه جدید در دوران دوم ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ

دونالد ترامپ در دور دوم ریاست‌جمهوری خود با خاورمیانه‌ای کاملاً متفاوت از گذشته مواجه است—منطقه‌ای که نه‌تنها تحت تأثیر بیش از یک سال جنگ دگرگون شده بلکه چندین سال تغییر در الگوهای روابط میان قدرت‌های کلیدی منطقه، به‌ویژه اسرائیل، ایران، قطر، عربستان سعودی، ترکیه و امارات متحده عربی را نیز تجربه کرده است.

در حال حاضر، منطقه دستخوش تغییرات عمده‌ای است که شامل موارد زیر می‌شود:

- درگیری‌های بی‌نتیجه در غزه و لبنان؛

- متحمل شدن سنگین‌ترین تلفات تاریخی گروه‌های شبه‌نظامی تحت حمایت ایران مانند حزب‌الله و حماس؛

- سقوط رژیم بشار اسد، تصرف سوریه توسط نیروهای مخالف و خروج نیروهای نظامی و دیپلماتیک ایران از این کشور؛

- تهدیدهای مداوم حوثی‌های یمن علیه کشتیرانی بین‌المللی در دریای سرخ؛ و

- کاهش اما مجدداً افزایش تهدید گروه داعش در سوریه و عراق.

هم‌زمان، برخی روندهای متضاد نیز در حال وقوع هستند:

- حرکت بی‌سابقه کشورها به‌سوی تنوع‌بخشی اقتصادی و ادغام بیشتر با اقتصاد جهانی، به‌ویژه در کشورهای حوزه خلیج فارس؛

- تلاش شرکای دیرینه‌ای مانند عربستان سعودی برای تثبیت منطقه و کاهش درگیری‌های نظامی از طریق دیپلماسی با رقبای سنتی مانند ایران؛

- تلاش کشورها برای تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و ایجاد روابط متنوع‌تر با قدرت‌های جهانی مانند روسیه و چین؛ و

- افزایش همکاری‌های نظامی و امنیتی میان طیف گسترده‌تری از شرکا در محدوده عملیاتی فرماندهی مرکزی ایالات متحده (CENTCOM).

محرک‌های اصلی این تغییرات عمدتاً از سوی بازیگران منطقه‌ای نشأت می‌گیرند، نه از نیروهای خارجی مانند ایالات متحده، چین، اروپا، هند یا روسیه. بااین‌حال، ایالات متحده همچنان تأثیرگذارترین بازیگر خارجی در منطقه است و با بهره‌گیری از ابزارهای دفاعی، دیپلماتیک و اقتصادی گسترده و شبکه‌ای از روابط، می‌تواند روند تحولات منطقه، از جمله پاسخ به نقش ایران را شکل دهد.

چالش‌های استراتژیک ایران

ایران همچنان بزرگ‌ترین چالش استراتژیک و تهدید برای منافع امنیت ملی ایالات متحده در خاورمیانه محسوب می‌شود. علاوه بر تضعیف موقعیت منطقه‌ای خود، برنامه هسته‌ای ایران بیش از هر زمان دیگری به توانایی تولید سلاح نزدیک شده است.

ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری خود، سیاست خارجی غیرقابل پیش‌بینی و غیرمتعارفی را دنبال کرد. در خاورمیانه، مهم‌ترین نتیجه این سیاست، امضای توافق‌نامه‌های ابراهیم در سال ۲۰۲۰ میان اسرائیل و امارات، بحرین، سودان و مراکش بود.

در مورد ایران، ترامپ در سال اول ریاست‌جمهوری‌اش، آمریکا را از توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ (برجام) خارج کرد و سیاست «فشار حداکثری» را در پیش گرفت که شامل اقدامات اقتصادی و دیپلماتیک برای وادار کردن تهران به محدودسازی برنامه هسته‌ای و کاهش نفوذ مخرب منطقه‌ای‌اش بود. بااین‌حال، این سیاست به اهداف موردنظر خود نرسید.

وضعیت کنونی ایران باید آمریکا را وادار به تجدیدنظر اساسی در سیاست خود در قبال ایران کند—سیاستی که دوحزبی باشد و به چالش‌های متعدد ناشی از تهران بپردازد، از جمله برنامه هسته‌ای، موشک‌های بالستیک، تهدیدهای سایبری، و شبکه‌های نیابتی آن.

این سیاست همچنین باید آینده ایران و نیازها و خواسته‌های مردم این کشور را بیشتر در مرکز مباحث و تصمیم‌گیری‌های واشنگتن قرار دهد.

دو راهی استراتژیک ترامپ در قبال ایران

اکنون ترامپ با یک انتخاب استراتژیک مهم درباره سیاست ایران مواجه است: آیا او به نسخه‌ای به‌روز شده از سیاست «فشار حداکثری» بازخواهد گشت و به‌عنوان یک عامل غیرقابل پیش‌بینی و برهم‌زننده عمل خواهد کرد، یا اینکه گرایش خود به معامله‌گری را در اولویت قرار خواهد داد و به‌دنبال دستیابی سریع به توافقی جدید با ایران خواهد بود؟ شواهد اخیر نشان می‌دهد که او ممکن است به رویکردی متفاوت از دوره قبل تمایل داشته باشد.

ترامپ از زمان بازگشت به قدرت، اظهار داشته که «امیدوار است [نگرانی‌ها در مورد تأسیسات هسته‌ای ایران] بدون نیاز به نگرانی درباره حمله اسرائیل به این تأسیسات حل شود» و اینکه «واقعاً خوب خواهد بود» اگر این مسئله از طریق توافق حل شود. جلسات ترامپ با مقامات عالی‌رتبه درباره ایران در نخستین روزهای بازگشت به کاخ سفید، همراه با ابراز امیدواری او برای رسیدن به یک توافق، نشان‌دهنده تمایل او به حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای ایران است.

بهره‌گیری از شرکای منطقه‌ای و مقابله با نفوذ ایران

در هدایت این تصمیم استراتژیک، ترامپ باید از یک دارایی کلیدی و عامل تقویت‌کننده در پیشبرد سیاست جدید در قبال ایران استفاده کند: شرکای منطقه‌ای آمریکا، که امنیتشان تحت تأثیر منفی سیاست‌های ایران قرار گرفته است. این رویکرد جدید باید مناطق شکننده‌ای مانند عراق، سوریه، لبنان، یمن و فلسطین را نیز در بر بگیرد—مناطقی که حکومت‌داری در آنها به دلیل نفوذ و مداخله گروه‌های نیابتی ایران، که بخشی از راهبرد «دفاع پیشروی» تهران هستند، بیش از پیش تضعیف شده است.

چالش‌های عظیم اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی در این کشورها، که ناشی از ضعف مدیریت، حکومت‌داری ناکارآمد، و فساد سیستماتیک است، سال‌هاست که توسط استراتژی منطقه‌ای ایران مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین، هر سیاست جدیدی در قبال ایران باید نه‌تنها فعالیت‌های مخرب تهران را مهار کند، بلکه از طریق همکاری با شرکای منطقه‌ای، به تقویت ثبات و حکومت‌داری در این مناطق کمک نماید.

پایان/

۲۰ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 31745

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 4 =