خاورمیانه و ایران محور مهم استراتژی جهانی ایالات متحده

گزارش «شورای آتلانتیک» تاکید دارد: خاورمیانه، از جمله ایران در استراتژی جهانی ایالات متحده مرکزیت دارد و به‌منظور تضمین زنجیره‌های تأمین پایدار، جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی و مقابله با تلاش‌های رقبای خود برای بازتعریف نظم بین‌المللی عمل می‌کند.

به گزارش تحریریه، اندیشکده «شورای آتلانتیک» پژوهشی مبسوط را با عنوان «آینده استراتژی ایالات متحده در مورد ایران» منتشر کرد که در بخش مربوط به محورهای اصلی مقابله واشنگتن با ایران آورده است:

مقدمه و ارکان کلیدی

ایران از زمان انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ چالشی عمده برای هر دولت ایالات متحده بوده است به نحوی که ایران را از یک متحد واشنگتن در زمان شاه به دشمن سرسخت ایالات متحده تبدیل کرد. دولت مذهبی شیعه ایران تلاش کرده است تا یک دستور کار اسلامی-انقلابی را پیش ببرد و تهدیدات علیه خود را با کار بر روی تضعیف رقبای عرب سنتی تهران، انجام و حمایت از حملات تروریستی علیه ایالات متحده، اسرائیل و دیگران در غرب، و توسعه شبکه‌ای از هم‌پیمانان در سراسر منطقه برای گسترش قدرت و نفوذ خود، خنثی کند. رژیم تهران به طور فزاینده‌ای در داخل کشور سختگیر و سرکوبگر شده و به نقض گسترده حقوق بشر مردم ایران پرداخته است.

با توجه به اینکه حل مشکل چگونگی برخورد با ایران احتمالاً یکی از اولویت‌های اصلی واشنگتن برای سال‌های آینده باقی خواهد ماند، این گزارش به دنبال ارائه یک طرح استراتژیک جامع است که می‌تواند سیاستگذاران ایالات متحده، اعضای کنگره، نظامی‌ها و دیگرانی را که در شکل‌دهی به سیاست خارجی ایالات متحده در قبال ایران برای چهار سال آینده نقش دارند، راهنمایی کند و به چشم‌انداز دو دهه آینده بپردازد. سیاست ایالات متحده در قبال ایران در بیش از یک دهه گذشته به شدت تغییر کرده است: از درگیری در برنامه‌های هسته‌ای تحت ریاست‌جمهوری باراک اوباما، تا یک تغییر کامل و اجرای کمپین فشار حداکثری تحت ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، تا تلاش متوقف‌شده جو بایدن برای بازگرداندن ایران به توافق هسته‌ای و کاهش تنش‌ها با جمهوری اسلامی.

این نوسانات و برداشت از عقب‌نشینی ایالات متحده از منطقه، برای متحدان در بریتانیا، اتحادیه اروپا، آسیا و خاورمیانه، از جمله اسرائیل، گیج‌کننده بوده و آن‌ها را در همکاری با ایالات متحده مردد کرده و دشمنانی چون چین، روسیه و خود ایران را جسورتر ساخته است تا از عدم ثبات ایالات متحده بهره‌برداری کنند. به دلیل نبود صراحت، ایران از دوره‌های تغییر سیاست و درگیری‌های حزبی برای پیشبرد برنامه هسته‌ای خود استفاده کرده و اکنون به راحتی می‌تواند به مقدار کافی اورانیوم غنی‌شده برای تولید سلاح هسته‌ای دست یابد. به‌طرز نگران‌کننده‌ای، ایران همچنین در ظرفیت و قابلیت‌های خود در برنامه‌های موشکی بالستیک، موشک‌های کروز زمین‌پایه و پهپادها در این مدت پیشرفت‌های چشمگیری داشته است. این سلاح‌ها در مقیاس هزاران عدد وجود دارند و قادر به دستیابی به هر کشوری در منطقه هستند.

علاوه بر این، تهران تلاش‌های نفوذ منفی منطقه‌ای خود را دو برابر کرده است که رئیس‌جمهور جدید، مسعود پزشکیان، به آن متعهد شده است و منجر به شکل‌گیری حزب‌اللهی قوی‌تر، گروه های شیعه در عراق و سوریه شده است که نیروهای ایالات متحده را هدف قرار می‌دهند؛ گروه حوثی هم حمل و نقل جهانی را فلج کرده است، و البته حماس که به لطف سال‌ها آموزش، سلاح و پول از ایران، در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توانست مرگبارترین حمله تروریستی علیه مردم یهودی از زمان هولوکاست را اجرا کند. ۷ اکتبر همچنین سومین حمله تروریستی مرگبار علیه شهروندان ایالات متحده در بیست و پنج سال گذشته بعد از ۱۱ سپتامبر و تیراندازی به کلاب Pulse در سال ۲۰۱۶ بوده است.

ایران صبر استراتژیک دارد و غرب نیاز به یک استراتژی منسجم برای مقابله با آن دارد. تهدیدی که ایران برای ایالات متحده به وجود می‌آورد، از بسیاری جهات مشابه تهدیدی است که ایالات متحده از سوی اتحاد جماهیر شوروی پس از جنگ جهانی دوم با آن مواجه بود. در این راستا، سیاستی که «جورج کنان» در مقاله معروف خود در سال ۱۹۴۷ در «Foreign Affairs» برای مقابله با شوروی مطرح کرد، می‌تواند در برخی موارد برای ایران هم قابل اعمال باشد.

ایده کنان این بود که ایالات متحده باید صبورانه و قاطع برای جلوگیری از توسعه‌طلبی شوروی و تهدیدات آن به ملت‌های آزاد کار کند تا امپراتوری شوروی به دلیل تناقضات داخلی خود از درون فروبپاشد.

در دهه‌های پس از انتشار مقاله کنان، سیاست‌های دولت‌های مختلف ایالات متحده نسبت به مسکو در زمان‌هایی متفاوت بود، اما همه با یک چشم‌انداز استراتژیک مشابه نسبت به تهدید مسکو عمل می‌کردند و این به خاطر درک این واقعیت بود که رژیم شوروی به شدت ایدئولوژیک است و تغییر بنیادی را در رویکرد خود به جهان ایجاد نخواهد کرد و باید با آن مقابله کرد، نه اینکه تسلیم آن شد.

خاورمیانه و ایران محور مهم استراتژی جهانی ایالات متحده

همان‌طور که ایالات متحده در برابر اتحاد جماهیر شوروی عمل کرد، نیاز است که به‌طور صبور و قاطع با گسترش‌طلبی ایران مقابله کند تا جمهوری اسلامی از تناقضات داخلی خود فروبپاشد. چنین رویکردی به معنای اتخاذ یک موضع منفعل از سوی ایالات متحده نیست که تنها به دنبال مهار ایران باشد. بلکه بر این نکته تأکید دارد در حالی که هیچ راه‌حلی سریع وجود ندارد، سیاست ایالات متحده در قبال ایران به یک استراتژی بلندمدت نیازمند است که ایالات متحده به‌طور پیوسته و برنامه ریزی شده برای مقابله و جلوگیری از تلاش‌های ایران برای اخراج ایالات متحده از خاورمیانه، تسلط بر منطقه و نابودی اسرائیل، عمل کند.

این استراتژی باید بر اساس ارزیابی واقع‌بینانه از وضعیت کلی منطقه، از جمله موقعیت و جایگاه ایالات متحده، و همچنین تعهدات و اولویت‌های ایالات متحده در سایر نقاط جهان، به‌ویژه در ارتباط با تهدید چین، بنا شود. این ارزیابی نیازمند تعادل بین منابع محدود و تحت فشار ایالات متحده است، اما همچنین نشان‌دهنده درک این واقعیت است که خاورمیانه، از جمله ایران در استراتژی جهانی ایالات متحده مرکزیت دارد و به‌منظور تضمین زنجیره‌های تأمین پایدار، جلوگیری از گسترش سلاح‌های کشتار جمعی و مقابله با تلاش‌های رقبای خود برای بازتعریف نظم بین‌المللی عمل می‌کند.

بنابراین، ما پیشنهادهای سیاست‌گذاری موجود در صفحات آینده را به‌عنوان آغاز یک استراتژی بلندمدت ایالات متحده برای مقابله با ایران معرفی می‌کنیم. این استراتژی برای چهار سال (دوره دوم ترامپ) طراحی شده است، اما همچنین هدف آن ارائه یک چارچوب برای هدایت سیاست ایالات متحده بر اساس ارکان زیر است:

• نخست، همکاری نزدیک با متحدان و شرکای منطقه‌ای برای بازدارندگی و پاسخ به اقدام‌های خصمانه ایران و محور مقاومت آن و تضعیف نفوذ نظامی و سیاسی آن‌ها حیاتی است. این نیازمند درک این واقعیت است که رابطه ایران با روسیه و چین به‌گونه‌ای توسعه یافته که قانع کردن هر یک از آن‌ها به حمایت از محدودیت‌های جدید اقتصادی یا نظامی علیه ایران دشوار است.

• دوم، JCPOA (برجام) دیگر راهی عملی برای جلوگیری از تبدیل ایران به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای نیست. برای دستیابی به این هدف، لازم است که از تحریم‌ها، دیپلماسی و یک سیاست اعلامی معتبر ایالات متحده به‌گونه‌ای هوشمندانه استفاده شود که آمادگی برای استفاده از زور به‌منظور دستیابی به توافقی که محدودیت‌هایی بر برنامه ایران اعمال کند، را نشان دهد.

• سوم، ایالات متحده باید بیشتر به حمایت از توانایی مردم ایران در تعیین جهت سیاسی آینده کشورشان توجه کند. این می‌تواند با بهره‌گیری از مجموعه‌ای از ابزارهای قدرت نرم، به‌ویژه افزایش دسترسی به رسانه‌های مستقل که تحت تأثیر جمهوری اسلامی نیستند، محقق شود. ایالات متحده نباید به دنبال تغییر رژیم در ایران از طریق نیروی نظامی باشد، اما نباید در استفاده از زور برای دفاع از خود یا شرکای منطقه‌ای‌اش در صورت حمله ایران یا عوامل آن تردید کند.

• نهایتاً، برای اینکه سیاست ایالات متحده معتبر و پایدار باشد، باید دوحزبی باشد. زمانی که سیاست ایالات متحده در قبال ایران در آینده تغییر کند، باید نتیجه تغییر حقایق میدانی باشد، نه سیاست داخلی. حتی در آن زمان، اهداف کلی باید ثابت بمانند، از جمله حفظ جریان آزاد تجارت و انرژی؛ امنیت اسرائیل و متحدان کلیدی ایالات متحده؛ بازدارندگی و جلوگیری از توسعه سلاح هسته‌ای توسط ایران و گسترش تسلیحات هسته‌ای در منطقه؛ جلوگیری از تعهدات بیش از حد ایالات متحده از طریق ائتلاف‌های مؤثر؛ و جلوگیری از جنگ با نشان دادن قدرت و عزم ایالات متحده.

ادامه دارد

۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 30997

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 3 + 5 =