به گزارش تحریریه، این تحلیل در ادامه با انتقاد از ادعاهای آنتونی بلینکن، وزیر خارجه دولت آمریکا در نشریه «فارن افرز» که در آن به زعم خود از دستاوردهای سیاست خارجی جو بایدن، رئیسجمهوری این کشور به عنوان «استراتژی تجدید»، «تعریف عصر جدیدی در امور بینالملل» یاد کرده، می نویسد: این نوشتهها تا حدی پوچ و جانبدارانه بوده و بلینکن با این کار سعی داشته تا «روکشی براق روی عملکرد دولت (آمریکا) بگذارد و اشتباهات آن را توجیه کند.»
نشنال اینترست به عنوان نمونه، به ادعای اصلی بلینکن مبنی بر این که «استراتژی دولت بایدن، ایالات متحده را امروز در موقعیت ژئوپلیتیکی بسیار قویتری نسبت به چهار سال پیش قرار داده است» اشاره کرده و آن را به نحوی اعتماد به نفس و خودباوری کاذب دانسته و افزود: بر اساس بسیاری از معیارها، «نظم مبتنی بر قوانین» در حال نابودی است. فضاحت غیرقابل انکار خروج نابسامان آمریکا از افغانستان در اوت ۲۰۲۱ (مرداد ۱۴۰۰) ضربهای مهلک به اعتبار آمریکا (در اوایل دولت بایدن) بود و امروز هم، در واپسین روزهای ریاست جمهوری او، جهان در وضعیت بسیار بحرانی قرار دارد به نحوی که نظم جهانی در حال زوال است.
این تحلیل در بخش دیگری به ادعای بلینکن مبنی بر این که «دولت به دنبال فراگیرتر کردن نهادهای بینالمللی بوده است» اشاره کرده و در نقد آن نوشت: رقبا (ی آمریکا) گروهی از بازیگران همسویی هستند - چین، روسیه، ایران و کره شمالی - که «مصمم به تغییر اصول اساسی نظام بینالملل می باشند». اما به نظر میرسد که منطق سیاستهای دولت بایدن که نظم اقتصادی و سیاسی دموکراسی محور را شکل میدهد و در گروه هفت (G۷) خلاصه شده، هیچ جایگاه مشخصی برای چین یا روسیه – که ایالات متحده به دنبال حفظ برتری خود بر هر دوی آنهاست- در نظر نمی گیرد.
در ادامه این مقاله آمده است: هرچه ایالات متحده بیشتر به دنبال تقویت امنیت خود در برابر روسیه، چین، ایران و کره شمالی باشد، این کشورها نیز بیشتر همین کار را انجام می دهند و این در حالی است که هیچ تلاشی از سوی دولت بایدن برای بررسی منافع یا تنشهای متفاوت بین این دو جبهه صورت نگرفته است. داشتن روابط مسموم با چین و تحریم های استراتژیک و اقتصادی روسیه نوید خوبی برای تعادل پایدار آمریکا نیست و خطرات این رویکرد در دو جنگ - اوکراین و خاورمیانه - به وضوح قابل مشاهده است.
نشنال اینترست با اشاره به این که ایالات متحده بدون هیچ استراتژی قابل تشخیصی برای پایان دادن به هر یک از دو جنگ اوکراین و خاورمیانه تنها واکنشی، ضعیف و غیرقابل تاثیر داشته، افزود: بهرغم کمکهای قابل توجه ایالات متحده -۱۸۳ میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی به اوکراین از فوریه ۲۰۲۲ (بهمن ۱۴۰۰) و ۱۷ میلیارد و ۹۰۰ میلیون دلار برای عملیات نظامی به اسرائیل از ۷ اکتبر ۲۰۲۳(۱۵ مهر ۱۴۰۲) - دولت بایدن کنترل ناچیزی بر رویدادهای هر دو منطقه درگیری داشته است. واشنگتن در خاورمیانه، هم نقش آتشافروز و هم آتشنشان را بازی کرده است چرا که از یک سو بمب ها را در اختیار اسرائیل قرار داده و از سوی دیگر به دنبال ارائه کمکهای بشردوستانه به قربانیان حملات اسرائیل است.
در پایان این تحلیل آمده است: تیم بایدن، در دورهای آشفته بین دوران رو به زوال قدرت آمریکا و آیندهای عمیقاً نامطمئن همراه با تهدید جنگهای جهانی قرار گرفته است. دولت بایدن، با آشکارتر شدن محدودیتهای قدرت ایالات متحده، به دنبال اعاده رهبری در حال محو شدن آمریکا بود. از طرفی ناسیونالیسم اقتصادی بایدن خطر خرد شدن اقتصادی و فرسایش مؤسسات موفق مالی در این کشور را تشدید کرد. بنابراین، حتی متحدان و شرکای ایالات متحده در حالی که به ظاهر به آن ابراز وفاداری میکنند، از آمریکا دور میشوند. افزایش تعداد کشورهای جهانی جنوب برای پیوستن به بریکس نشان دهنده تمایل رو به فزونی جستجوی دنیای پسا آمریکاست.
منبع: ایرنا
پایان/
نظر شما