امروزه بیش از پیش جهان نیاز دارد که ساختار نوین جهانی هرچه سریعتر فعال سازی گردد.

علیرغم اینکه موسسین بریکس از سال ۲۰۰۹ به فکر بودند که جهان شاید نیاز به یک ساختار اقتصادی قابل اطمینان تر از ساختاری که در آن زمان وجود داشت دارد اما امروزه دیگر همه یقین پیدا کرده اند که دیگر ساختار قبلی که بعد از جنگ جهانی دوم راه اندازی شد به درد جهان نمی خورد و باید ساختار نوین هرچه سریعتر راه اندازی گردد.

شاید بسیاری ندانند اما اصلی ترین دلیل وقوع دو جنگ جهانی اول و دوم رقابت های اقتصادی کشورهای اروپایی بر سر نفوذ بود.

برخی کشورها مستعمره های زیادی را در سرتاسر جهان داشتند و به منابع اساسی ارزان دسترسی داشتند در حالی که برخی قدرت های اقتصادی نوظهور به این منابع دسترسی نداشتند و با چالش های متعدده برای رقابت اقتصادی مواجه بودند.

از سوی دیگر پوند انگلیس و فرانک فرانسه پولهای رایج جهان به شمار می آمدند و انگلیسی ها شروع کرده بودند از پوند خود به عنوان ابزار تروریسم اقتصادی بر علیه دیگر کشورهای رقیب خود استفاده کنند تا مبادا رقبا بتوانند قد علم کنند.

نمی خواهم خیلی وارد بحث دلایل وقوع جنگ های جهانی اول و دوم شوم اما اصل بحث مقاله در این است که پس از پایان جنگ جهانی دوم در کنار راه اندازی سازمان ملل به عنوان تشکیلاتی که برای ایجاد صلح و امنیت جهانی فعالیت می کند کشورهای جهان به دنبال آن بودند که یک پول واحد امن برای تبادلات مالی جهانی پیدا کنند و بیشتر تمایل داشتند که سازمان ملل آن پول را بر مبنای طلا معرفی کند و همه جهان با آن پول و با خیال راحت تعاملات خود را انجام دهند.

اما ایالات متحده با راه اندازی طرحی موسوم به طرح مارشال و گره زدن کمک های مالی اش به کشورهای ضرر دیده از جنگ جهانی دوم به دلار آمریکا این کشورها را وادار کرد پس از چند سال مذاکره به معاهده برتون وودز تن دهند.

در واقع نظام برتون وودز نخستین نمونه از یک نظام پولی کاملاً مشورتی و قراردادی است که با هدف کنترل و مدیریت روابط پولی و اقتصادی میان دولت ها به بهانه مدیریت کشور تأسیس شده‌است.

در نظام برتون وودز هر کشور باید سیاست پولی خود را چنان اتخاذ کند که نرخ مبادله ارز خود را به طلا گره زده و این نرخ را ثابت نگه دارد.

ایالات متحده هم متعهد شد که دلار خود را به طلا گره بزند و نرخ آن را ثابت نگه دارد و به هیچ وجه به عنوان ابزار سیاسی بر علیه دیگر کشورها از آن استفاده نکند.

اما در سال ۱۹۷۱ آمریکایی ها طبق معمول زیر تعهد خود زدند و بهانه معمولشان هم این بود که این توافق زمان رئیس جمهوری ای دیگر امضا شده و حالا رئیس جمهوری ای آمده که امضای رئیس جمهوری قبلی را قبول ندارد.

چه قدر این عبارت ها امروزه برای ما ایرانی ها که بارها با آمریکایی ها توافق امضا کرده ایم و پس از انجام تعهداتمان آمریکایی ها زیرش زده اند آشنا می باشد.

بگذریم.

امروزه بزرگترین چالشی که اقتصاد جهانی با آن مواجه باشد این است که آمریکا علاوه بر اینکه به تعهدات خود عمل نکرده هزاران ملیارد دلار پول بی پشتوانه چاپ کرده و همه بدهی های خود را گردن دیگر کشورها انداخته وعلاوه بر آن از دلار به عنوان ابزار تروریسم اقتصادی بر علیه دیگر کشورها استفاده می کند تا آنها را وادار کند به خواسته هایش تن دهند.

یک اقدام جدید آمریکا هم دزدیدن پولهای کشورها است.

امروزه آنها به دنبال دزدیدن سپرده های بانکی روسیه به بهانه های مختلف می باشند و قطعا اگر این امر محقق شود پولهای دیگر کشورها که در بانک های غربی وجود دارند نیز میتوانند در معرض سرقت توسط غربی ها باشند.

آنها خیلی راحت می توانند بهانه های واهی بر علیه دیگران جور کنند و به آن بهانه ها پولها را بالا بکشند.

طبق عرف تعاملات بین المللی برای اینکه کشورها با یکدیگر تعاملات اقتصادی داشته باشند اقدام به سپرده گذاری بخش هایی از پولهای خود در کشورهای دیگر می نمایند تا وقتی میخواهند از آن کشورها کالا بخرند جابه جایی پول راحت باشد.

امروزه همه کشورهای جهان دلواپس هستند و اقتصاد جهانی با یک فضای روانی بسیار پر فشار مواجه است.

با توجه به این مساله اولویت کشورهای عضو بریکس این می باشد که پول واحد ایجاد کنند تا تبادلات مالی با آن پول واحد انجام گردد و آنها درگیر تروریسم اقتصادی آمریکا نباشند.

برای محقق شدن این امر هم مهمترین چالش این است که قوانین کشورها برای این تبادلات مالی و بعد از آن اقتصادی هماهنگ باشد.

مثلا امروزه ما در ایران چندین نرخ برای ارز داریم.

بدیهی است اگر بخواهیم وارد ساختار تعاملات مالی و اقتصادی با بریکس شویم باید یک نرخ ارز ثابت داشته باشیم و علاوه بر آن این ارز باید ثابت نگه داشته شود.

یعنی اینکه امسال نرخ ارز یک قیمت دارد و سال دیگر قیمتی دیگر عملا این امر برای تبادلات مالی بین المللی قابل قبول نیست.

برای محقق شدن این امر هم بهترین راه گره زدن ارزش پول ملی به طلا می باشد و امروزه کشورهای بریکس به دنبال معرفی یک پول واحد می باشند که به طلا گره خورده و ثبات ارزشی دارد.

این مساله فقط درباره تعاملات فیما بین کشورها صدق نمی کند بلکه درون کشور هم بسیار موثر است و دیگر دولت ها نمی توانند برای تامین کسری بودجه های خود پول چاپ کنند و با بازی کردن با ارزش پول ملی کسری بودجه را بپوشانند.

همچنین مردمی که از این پول واحد استفاده می کنند از نظر معیشتی با یک ثبات اقتصادی مواجه می شوند.

پایان/