به گزارش تحریریه، «جیکوب هایلبورن» تحلیلگر اندیشکده «شورای آتلانتیک» در تحلیل برای «نشنال اینترست» به این پرسش پاسخ داده است که «آیا دونالد ترامپ رئیسجمهور بزرگی است؟»
این سؤالی است که جان اف. هریس در مجله پولیتیکو مطرح کرده است، البته نه به منظور تأیید ترامپ، بلکه با این ادعا که او چیزی کمتر از "بزرگترین شخصیت دوران خود" نیست. ترامپ اکنون بیش از یک دهه است که بر سیاست آمریکا تسلط دارد. حال که ترامپ بار دیگر به قدرت بازگشته است، یا شاید قدرت به او بازگردانده شده است. جو بایدن و تیمش ممکن است از سیل ادعاها و وعدههای ترامپ در سخنرانی آغازین او در تالار روتوندای کنگره آمریکا آزرده شده باشند، اما واضح بود که ترامپ مصمم است ساختار قدیمی را جارو کند و آن را با طبقه حاکم جدید خود جایگزین کند.
بر خلاف دموکراتها، که در دوران دولت بایدن به سیاستهای فنسالارانه روی آوردند، ترامپ دیدگاه گستردهای برای یک «عصر طلایی» ارائه داده است: یک دکترین جدید مونرو، افزایش تعرفهها، استقلال انرژی، بستن مرزها و پایان دادن به سیاستهای تنوع جنسیتی (DEI).
او با قاطعیت اعلام کرد: «هیچچیز ما را متوقف نخواهد کرد.»
به گفته اسکات جنینگز از سیانان، ترامپ اکنون در «اوج قدرت خود» قرار دارد. یکی از نشانههای این قدرت نه تنها آن بود که او در کنگره خود را با میلیاردرهای دنیای فناوری احاطه کرد، بلکه جمهوریخواهان برجستهای مانند فرمانداران و شخصیتهای محافظهکار را به تالار آزادی (Emancipation Hall) آورد. ترامپ تنها پس از ارائه سخنرانی آغازین خود حاضر شد به این چهرههای جمهوریخواه (از جمله لیز چنی، آدام کینزینگر و مارک میلی) توجه کند. آنها ناچار بودند صبورانه منتظر بمانند، در حالی که او به حملهای طولانی و خستهکننده به دشمنانش پرداخت.
ترامپ از همان کنگره و همان شب در دفتر بیضی کاخ سفید، سیلی از دستورات اجرایی را صادر کرد که هدف آن ایجاد شوک و وحشت در میان مخالفانش بود. این دستورات شامل خروج از سازمان جهانی بهداشت و توافقنامه اقلیمی پاریس و لغو حق شهروندی بر اساس تولد میشد.
اما کارایی این اقدامات همچنان یک سؤال بدون جواب است. با اینکه جمهوریخواهان کنترل هر دو مجلس کنگره را در دست دارند، ترامپ مجبور شد دستورات اجرایی را صادر نماید تا احساس حرکت و شتاب ایجاد کند، اما بسیاری از این دستورات احتمالاً سالها درگیر چالشهای حقوقی خواهند بود. تاکنون سه شکایت توسط گروههای مدافع منافع عمومی علیه «اداره کارآمدی دولت» که به میلیاردر کارآفرین ایلان ماسک سپرده و در ساختمان قدیمی دفتر اجرایی مستقر شده، تنظیم شده است.
مسائلی که ترامپ در ماههای آینده با آنها روبرو خواهد شد بسیار خطرناکتر از هدف قرار دادن کارکنان فدرال است. مهمترین این مسائل شامل تمدید کاهش مالیات فدرال ناعادلانه سال ۲۰۱۷ و افزایش سقف بدهی است. با اکثریتی اندک در مجلس نمایندگان، ممکن است ترامپ مجبور شود برای تصویب یک لایحه مالیاتی، در ازای افزایش سقف بدهی با دموکراتها سازش کند. یا اینکه ممکن است او به دنبال توافقی بزرگ باشد که شامل لغو سقف بدهی شود. در بدترین سناریو، ترامپ سرسختی به خرج میدهد و آمریکا از آستانه نکول بدهی عظیم ۳۶ تریلیون دلاری فدرال عبور میکند. وزارت خزانهداری پیش از این به کنگره هشدار داده بود که برای جلوگیری از نکول، باید از تاریخ ۲۱ ژانویه اقدامات "فوقالعادهای" را انجام دهد.
مسئله دیگر جنگ اوکراین است. با توجه به اظهارات ترامپ در شب تحلیف، او امیدوار است رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، به میز مذاکره بیاید: «او باید توافق کند... من فکر میکنم روسیه در دردسر بزرگی خواهد افتاد.» اما هیچ نشانهای وجود ندارد که نظر پوتین با دیدگاه ترامپ در این مورد مشابه باشد. پوتین با وجود صدها هزار کشته و زخمی که روسیه در طول حمله خود متحمل شده، به نظر میرسد از پیشرفت آهسته اما پیوسته خود در شرق اوکراین راضی است و دچار اضطراب نشده است.
شاید ترامپ تصور میکند که حمله به پاناما برای بازپسگیری کنترل کانال پاناما راهی هوشمندانه برای منحرف کردن توجه از این مشکلات بزرگتر باشد. او اعلام کرد: «ما آن را پس میگیریم.» یا شاید ترامپ در رؤیای امپراتوری جدیدی برای آمریکا به سر میبرد، همانطور که گریگ گراندین، استاد دانشگاه ییل، هشدار میدهد، امپراتوریای که شامل کانادا، گرینلند و کانال پاناما خواهد بود.
گراندین به ما یادآوری میکند که ویلیام کریستول قبلاً خواستار تبدیل کوبا به یک ایالت شد—او ظاهراً در سال ۲۰۲۱ گفته بود: «۶۰ سال با ۵۰ ایالت کافی است.» حال وزیر خارجهای که گاهی به سیاستنئومحافظهکارانه گرایش دارد، مانند مارکو روبیو، نیز ممکن است با این ایده موافق باشد.
تردیدی نیست که ترامپ به طور مداوم علیه نئومحافظهکاران موضع گرفته و در مراسم تحلیف خود را «صلحطلب» نامیده است. اما او چیزی جز فرصتطلب نیست.
همانطور که گراندین بهدرستی اشاره میکند: «یکی از درسهایی که گذشته به ما میآموزد، بهویژه گذشته امپریالیستی که آقای ترامپ به آن استناد میکند، این است که گشودن نوعی توازن قدرت ستیزهجویانه و چندجانبه که امروز در جریان است—با فشار آمریکا علیه چین، علیه روسیه، و با کشورهایی که همهجا در پی کسب مزیت هستند—به تقابل بیشتر، تهدیدهای بیشتر و جنگ بیشتر منجر خواهد شد.»
ترامپ نخستین رئیسجمهوری نخواهد بود که رؤیاهای عظمت او با ماجراجوییهای بیهوده در خارج از کشور به شکست میانجامند.
پایان/
نظر شما