به گزارش تحریریه، اندیشکده «شورای آتلانتیک» پژوهشی مبسوط را با عنوان «آینده استراتژی ایالات متحده در مورد ایران» در روزهای ابتدایی ماه اکتبر 2024 منتشر کرده است که یکی از محورهای اصلی آن تشدید فشار بر ایران در حوزه های هسته ای و دیپلماتیک می باشد.
در بخش دوم این مجموعه گزارش آمده است:
جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای
* پیشرفتهای تهران در برنامه هستهایاش و بیاعتنایی به تلاشها برای مذاکره در مورد توافق جدید، بهطور فوری نیازمند یک استراتژی احیاشده از سوی ایالات متحده برای جلوگیری از تبدیل ایران به یک کشور دارای تسلیحات هستهای است. ایالات متحده باید یک کمپین چندجانبه از فشار اقتصادی، سیاسی و نظامی را دنبال کند تا جدیت خود را در جلوگیری از عبور ایران از آستانه تسلیحات هستهای نشان دهد.
* هدف سیاست ایالات متحده باید ایجاد انگیزه برای تهران برای ورود به مذاکرات جدید و جدی باشد که هدف محدودیت سازی برنامه هستهایاش را به دنبال داشته باشد، بهطوریکه ایران حداقل چندین ماه با قابلیت سلاح هسته ای فاصله داشته باشد و بهطور همزمان به تأثیر منفی منطقهای و قابلیتهای تسلیحات متعارف ایران رسیدگی کند.
* در حالی که پرداختن به همه مسائل بهطور همزمان چالشهایی را به همراه دارد، اگر بهطور مستقل به آنها نزدیک شویم، این خطر وجود دارد —همانطور که در دوره پس از توافق هستهای نشان داده شده—ایران به پیشرفت در تلاشهای تسلیحات متعارف و فعالیتهای بیثباتکننده خود در منطقه ادامه دهد، بدون اینکه از اهرم کافی برای قانع کردن تهران به کاهش رفتارهای مخرّب آن برخوردار باشیم.
*ایالات متحده به یک سیاست اعلامی نیاز دارد که بهطور صریح توسط رئیسجمهور بیان شده است، مبنی بر اینکه تحمل دستیابی ایران به سلاح هستهای را نخواهد داشت و در صورتی که همه اقدامات دیگر شکست بخورد، از نیروی نظامی برای جلوگیری از این توسعه استفاده خواهد کرد. برای حمایت از این سیاست، ایالات متحده باید از تأکید بر اینکه به دنبال درگیری با ایران نیست، خودداری کند؛ اعلام کند که تمرینهای مشترک سالانهای با اسرائیل، مانند « Juniper Oak» انجام خواهد داد؛ و در دوره بودجهریزی بعدی، تأمین مالی بیشتری را برای تسریع تحقیقات و توسعه تجهیزات نظامی نسل بعدی که قادر به نابود کردن برنامه هستهای ایران است، درخواست کند.
*اما فشار به تنهایی ایران را به میز مذاکره باز نخواهد گرداند. رهبران ایرانی باید اطمینان داشته باشند که متوقف کردن برنامه ایران و کاهش نفوذ منفی آن در منطقه، به مشوقهایی منجر خواهد شد که به اراده رأیدهندگان آمریکایی وابسته نیست؛ بنابراین، سیاست ایالات متحده نسبت به ایران نیاز به رویکرد دوحزبی دارد.
گسترش فشار چندجانبه بر ایران
ایالات متحده باید یک تلاش بینالمللی گسترده را برای فشار بر ایران و مقامات ایرانی، در مجامع بینالمللی و بهطور مستقیم، در مورد نقض حقوق بشر شهروندانش، رفتارهای منفیاش در منطقه خاورمیانه و بیاعتناییاش به حقوق بینالملل بهعنوان بخشی از دیپلماسی هویج و چماق سازماندهی کند.
*وزارت امور خارجه، در تلاشی اختصاصی که بهطور مشترک توسط دفاتر نماینده ویژه برای ایران و امور چندجانبه و هستهای هدایت میشود، باید یک تیم کوچک را تشکیل دهد تا با متحدان بینالمللی کار کند تا ایران را از نهادهای سازمان ملل (UN) که بهطور مداوم قوانین آن را نقض میکند، اخراج کند. در ضمن همین تیم باید رهبری یک تلاش چندجانبه و هماهنگتر را برای هدف قرار دادن مقامات نظام و خانوادههایشان که در فساد دخالت دارند یا از آن بهرهمند میشوند، یا به نقض حقوق بشر مشغولند، بر عهده بگیرد؛ این موارد منبع اصلی خشم عمومی علیه رژیم هستند. این تیم باید فساد و نقض حقوق بشر حکومت ایران را نیز منتشر کند تا بهطور گستردهای توسط مردم ایران شناخته شود.
*ایالات متحده حتی در حالی که در تلاش است فشار گستردهای بر ایران سازماندهی کند که سیاستهای خاص و منفی رژیم را هدف قرار دهد،( که ممکن است شامل کاهش نمایندگی دیپلماتیک باشد) باید با درخواستها برای انزوای دیپلماتیک ایران از طریق بستن نمایندگیهای دیپلماتیک در تهران مخالفت کند. چنین رویکردی غیرمولد خواهد بود.
مقابله با جنگافزارهای شخصمحور ایران: ربایش و ترور
ایالات متحده باید با متحدان خود در اروپا و سایر نقاط همکاری کند تا مجموعهای از مجازاتها، هم دیپلماتیک و هم اقتصادی را تعیین کند که بهطور خودکار در صورت ربودن یک فرد جدید توسط ایران به اجرا درآید. همچنین، به دلیل اینکه توطئههای ترور علیه مقامات فعلی یا پیشین ایالات متحده تهدیدی مستقیم برای حاکمیت این کشور محسوب میشود و برای افزایش بازدارندگی، ایالات متحده باید یک سیاست ثابت را در زمینه پاسخ نظامی فعال علیه ایران در واکنش به یک توطئه موفق یا نزدیک به موفق را در نظر داشته باشد.
حمایت از مردم ایران
در راستای حمایت دیرینه ایالات متحده از مردمی که در جستجوی آزادی هستند و با توجه به وجود مستمر اپوزیسیون ایرانی که منجر به حرکت «زن، زندگی، آزادی» و اعتراضات اقتصادی و غیره شده است، ایالات متحده باید تلاشهای خود را برای فراهم کردن ابزارها و فرصتها برای مردم ایران جهت تعیین آینده سیاسی کشورشان افزایش دهد.
* سیاستهای ایالات متحده و متحدان باید بهطور عمومی از تلاش برای تغییر نظام از طریق مداخله نظامی خارجی پرهیز کنند. اظهارات صریح در حمایت از تغییر رژیم میتواند ایران را به سمت رفتارهای تهاجمیتر در منطقه سوق دهد، برنامه هستهایاش را پیشرفت بدهد و احتمال سرکوبهای خشن داخلی را افزایش دهد.
* رویکرد ایالات متحده باید بر سیاستهای تدریجی، پایدار و عبرنامه ریزی شده متمرکز باشد که بتوانند برای دههها ادامه یابند —به این معنا که این سیاستها باید دوحزبی باشند تا در صورت تغییرات قدرت سیاسی پابرجا بمانند— و باید این واقعیت را در نظر بگیرند که ممکن است تأثیر یا موفقیت فوری نداشته باشند و تلاشهای بیشتر ممکن است نتایج مورد نظر ایالات متحده را کمتر محتمل کند.
* ابتکارات ایالات متحده باید شامل افزایش بودجه برای ابزارهای آموزشی، دسترسی بیشتر به رسانهها و صداهای مستقل، تأمین مالی بیشتر برای آموزش در مورد فساد دولت ایران، ابزارهایی برای بهبود دسترسی به اینترنت و اخبار بیشتر به زبان فارسی باشد.
نقش جدید کنگره برای حمایت از استراتژی دوحزبی در قبال ایران
کنگره باید نقش پیشرو را در کمک به شکلگیری رویکرد دوحزبی در سیاستهای ایران ایفا کند. یک مدل خوب، کمیته منتخب مجلس نمایندگان ایالات متحده در مورد رقابت استراتژیک بین ایالات متحده و حزب کمونیست چین است که چارچوبی جامع و کلنگر برای هدایت سیاستها در قبال چین توسعه داده است. رویکرد جایگزین میتواند تشکیل کمیته مشترک مجلس سنا و نمایندگان یا کمیسیونی مشابه آنچه که اعضای سنا در مورد چین پیشنهاد دادهاند، باشد که شامل اعضای سنا و مجلس نمایندگان و همچنین نمایندگانی از قوه مجریه و بخش خصوصی خواهد بود.
ادامه دارد/
نظر شما