به گزارش تحریریه، از ۷ اکتبر، شهروندان اسرائیلی نفس خود را در سینه حبس کردهاند، زیرا میدانند که جنگ کنونی در نوار غزه و تبادل مداوم آتش در مرز شمالی میتواند هر لحظه به جنگ منطقهای تمامعیاری تبدیل شود.
حمله مرموز لبنان، که در آن هزاران بیسیم در دست اعضای حزبالله منفجر شده و ظاهرا دست کم ۱۱ نفر کشته و هزاران نفر دیگر را زخمی کرد، این احتمال را بیش از پیش افزایش داده است. جنگ با شبهنظامیان مورد حمایت ایران در شمال اسرائیل میتواند به سرعت به جنگ با ایران گسترش یابد، که هنوز انتقام ترور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس در تهران در اواخر ژوئیه را نگرفته است، با اینکه رهبران جمهوری اسلامی وعده واکنش داده بودند.
در مقابل، اسرائیل اعلام کرده که اگر ایران حملهای قابلتوجه علیه دولت یهودی انجام دهد، بهای سنگینی از نظام ایران خواهد گرفت. سرتیپ بازنشسته اسحاق بریک قاطعانه بر این باور است که در حال حاضر، جنگ با ایران به نابودی اسرائیل منجر خواهد شد. اما کارشناس امنیتی یائیر آنسباشر اصرار دارد که برای جلوگیری از نابودی اسرائیل، جنگ با ایران در همین مقطع ضروری است. او میگوید: "برنامه اصلی تهران این بود که بهطور همزمان از تمام جبههها به اسرائیل حمله کند و این ما را به لبه پرتگاه نابودی میبرد."
این همان نقطه عطفی است که اسرائیل امروز، ۱۱ ماه پس از حمله وحشتناک حماس در ۷ اکتبر، که در آن ۱۲۰۰ اسرائیلی و دیگر اتباع خارجی به قتل رسیدند و ۲۵۰ نفر دیگر به گروگان گرفته شدند، با آن روبهروست. عوامل دیگری مانند پایان مذاکرات اسرائیل و حماس برای توافق آتشبس و تصمیم دولت اسرائیل در اوایل هفته برای اعلام بازگشت ساکنان آوارهشده شمالی بهعنوان هدف رسمی جنگ، احتمال وقوع جنگ منطقهای را افزایش دادهاند.
بریک در مصاحبهای تلفنی با جروزالم پست در اوایل هفته هشدار داد که اسرائیل برای یک جنگ چندجبههای آماده نیست.
او گفت: "ایران و نیروهای نیابتیاش ۲۵۰ هزار موشک، راکت و پهپاد دارند که اسرائیل را محاصره کردهاند. این یعنی روزانه حدود ۴ هزار پرتابه به عرصه داخلی اسرائیل برخورد میکند: مناطق مسکونی، خلیج حیفا، تأسیسات آب و برق، میدانهای گاز [در دریای مدیترانه]، پایگاههای ارتش اسرائیل و زیرساختهای استراتژیک غیرنظامی. یک جنگ منطقهای میتواند دولت اسرائیل را نابود کند."
بریک همچنین هشدار داد که اسرائیل بدون کمک ایالات متحده وارد این جنگ تمامعیار خواهد شد. او توضیح داد: «ایران از سوی روسیه، چین و کره شمالی پشتیبانی میشود، که نمیخواهند دارایی خود [ایران] را از دست بدهند.» بریک توضیح داد که ایالات متحده از دخالت در جنگی که میتواند به جنگ جهانی تبدیل شود، پرهیز خواهد کرد. او توصیه کرد که اسرائیل باید یک اتحاد راهبردی با کشورهای غربی و اعراب میانهرو ایجاد کند تا «توازن بازدارندگی» علیه ایران و شرکایش شکل گیرد. او افزود که تلاش برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به توان هستهای بیهوده است، زیرا این "توسعهای است که نمیتوان آن را متوقف کرد."
انسباشر اما دیدگاه متفاوتی دارد. او مطمئن است که اکنون زمان مناسبی برای حمله به ایران است، پیش از آنکه این کشور به پیشرفت نهایی هستهای خود دست یابد. او هفته گذشته در یک گفتوگو روی شبکه زوم با جروزالم پست گفت: "اگر امروز غرب در رام کردن ایرانیها موفقیت کمی دارد، وقتی آنها به سلاحهای هستهای دست پیدا کنند، هیچ موفقیتی نخواهد داشت."
انسباشر هشدار داد: "ایران یک چتر هستهای برای تروریستها در سراسر جهان فراهم خواهد کرد. تصور کنید که حزبالله سربازان [ارتش اسرائیل] را در مرز شمالی به گروگان میگیرد، و قبل از اینکه اسرائیل عملیات نجات را آغاز کند، حزبالله پیامی میفرستد که این میتواند به یک حمله موشکی غیرمتعارف منجر شود. این سناریویی است که نمیتوانیم آن را بپذیریم."
او همچنین به این نکته اشاره کرد که احتمال روی کار آمدن یک دولت متخاصم با اسرائیل در انتخابات نوامبر آمریکا، همراه با وضعیت ضعیفتر ایران پس از حمله ۷ اکتبر – که نقشه نابودی اسرائیل را فاش کرد – به این معناست که اورشلیم باید اکنون از این فرصت محدود برای حمله به ایران استفاده کند.
او افزود: «برنامه اصلی تهران این بود که بهطور همزمان از تمام جبههها به اسرائیل حمله کند و این ما را به لبه نابودی میبرد. اما نقشه آنها هنگامی که [رئیس حماس] یحیی سنوار زودتر از موعد عمل کرد، مختل شد. این ایران را در موضع ضعف قرار میدهد. اگر نقشه کاملاً موفق میشد، اسرائیلِ ناآماده گرفتار میشد، با همه بازوهای اختاپوس دور گردنش. آنوقت در وضعیت مات می بود. اما نقطهضعف آن نقشه این بود که اجرای آن بسیار طول کشید و بسیاری چیزها میتوانست اشتباه پیش برود."
انسباشر تأکید کرد که اکنون آخرین فرصت اسرائیل برای حمله به ایران است، پیش از آنکه با تهدید وجودی جمهوری اسلامی مسلح به سلاح هستهای روبه رو شود. او افزود که اگر اسرائیل به دو مرکز قدرت ایران، تهران و قم، حمله کند، رژیم ایران، که عمدتاً از سوی جمعیت غیردینی حمایت نمیشود، به احتمال زیاد سقوط خواهد کرد.
پیامبر خشم
بریک، ۷۶ ساله، یک ژنرال برجسته ارتش اسرائیل است که در جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ جنگید. او از ناحیه صورت به شدت دچار سوختگی شد، هنگامی که آتش یک موشک ضدتانک به صورتش برخورد کرد. یک گردان تانک تحت فرماندهی او با کماندوهای مصری در شبهجزیره سینا روبهرو شد. علیرغم جراحتش، او کنترل میدان نبرد را به دست گرفت و گردان کماندو را نابود کرد.
در سال ۲۰۰۸، بریک به عنوان بازرس کل ارتش اسرائیل (IDF) خدمت می کرد و طی این ۱۰ سال، تصویر عمومی خود را به عنوان «پیامبر خشم» به دست آورد. او با تنظیم گزارشهای تند و انتقادی در نقش جدید خود، استدلال کرد که محدودیتهای بودجهای باعث کاهشهای غیرمسئولانه در اندازه ارتش شده است. بریک هشدار داد که نیروهای زمینی ارتش اسرائیل نمیتوانند در بیش از یک جبهه بجنگند و ارتش را متهم کرد که نیروی هوایی را به قیمت تضعیف سایر بخشهای نظامی تقویت کرده است.
بسیاری از افراد انتقادات بریک را اغراقآمیز میدانستند، حتی اگر بخشی از آنها درست بود. برخی دیگر او را به عنوان کسی که بیدلیل ترس ایجاد میکند و انگیزههای مشکوکی دارد، میدیدند اما پس از وقایع ۷ اکتبر، بسیاری گفتند که او از ابتدا درست میگفته است.
بریک به جروزالم پست گفت: «در ۲۰ سال گذشته، ما ارتش [اسرائیل] را با حذف شش لشکر، هزاران تانک، ۵۰ درصد از گلولههای توپخانه، و کاهش ظرفیت نیروی پیادهنظام کوچک کردهایم. رؤسای ارتش اسرائیل از یک ارتش کوچک، فناورانه و هوشمند صحبت میکردند. آنها اعلام کردند که جنگهای بزرگ به پایان رسیده است؛ ما با مصر صلح داریم، با اردن صلح داریم، سوریها بیاهمیت هستند – بنابراین میتوانیم ارتش را کوچک کنیم و نیروی زمینی را محدود کنیم.»
او با تأسف گفت: «اگر اسرائیل نمیتواند از پس حماس برآید، زیرا نیروی انسانی کافی برای ماندن در غزه ندارد، تصور کنید در جنگی پنج جبهه ای چه رخ خواهد داد." بریک هشدار داد که اگر یک جنگ منطقهای رخ دهد، اسرائیل ممکن است با دشمنانی از لبنان، سوریه، اردن و کرانه باختری مواجه شود و همچنین ممکن است عربهای رادیکال اسرائیلی که میتوانند در داخل کشور فراخوانده شوند نیز درگیر شوند.
بریک همچنین هشدار داد: «خدا نکند که مصریها هم تصمیم بگیرند وارد جنگ شوند.» او اشاره کرد که شبهنظامیان طرفدار ایران در سوریه در انتظار دستورات ایران هستند، در حالی که ارتش سوریه در حال بازسازی خود است. در همین حال، او افزود که مرز ۳۰۰ کیلومتری اردن و اسرائیل «عملاً بیدفاع» است. او توضیح داد: «صدها هزار سلاح از طریق مرز اردن از ایران به اسرائیل و کرانه باختری قاچاق میشود. ایران در حال تشکیل شبهنظامیان طرفدار خود در داخل پادشاهی هاشمی است که فعلاً به صورت زیرزمینی فعالیت میکنند.»
یکی از بزرگترین مشکلات اسرائیل، به گفته بریک، کمبود مهمات است. او گفت: «گلولهها، تانکها، و گلولههای توپخانه، همه کمبود دارند. انبارهای اضطراری که ایالات متحده در اینجا در اسرائیل داشت به اوکراین تحویل داده شد.» بریک تأکید کرد: «اسرائیل باید کارخانههایی برای تولید مستقل مهمات بسازد. اما حتی در آن صورت، اورشلیم باید با واشنگتن همکاری کند، زیرا اسرائیل کشور کوچکی است و منابع محدودی دارد. ما باید یک اتحاد دفاعی با ایالات متحده ایجاد کنیم، هم از نظر منابع و هم از نظر جنگ.»
استراتژی «درخشان» ایران
یائیر انسباشر، ۴۱ ساله، یکی از نیروهای رزمی یگان کماندویی مگلان ارتش اسرائیل، بخشی از تیپ ۸۹ «اوز» بود. او بهعنوان مشاور در وزارت دفاع و ارتش اسرائیل خدمت کرده و پایاننامه دکترای خود را در مورد نقش نیروهای عملیات ویژه در جنگهای مدرن نوشته است. نگرش او نسبت به ایران، خوشبینی محتاطانه است. او ایران را به عنوان دشمنی قوی و شایسته احترام میداند، اما معتقد است که در نهایت اسرائیل دست بالاتر را دارد. انسباشر گفت: «آنچه ایران را بسیار خطرناک میکند، که دشمنی ترسناک و تهدیدآمیز است، این است که خِرَد را با مذهب افراطی ترکیب میکند.»
او ادامه داد: «آنها همچنین علاقه زیادی به فناوری و پیشرفت دارند. برخلاف دیگر اقوام منطقه، قابلیتهای تکنولوژیک و علمی آنها پیشرفته است. آنها به دنبال دانش هستند، در بهترین دانشگاههای غرب تحصیل کردهاند و غرب را هم مطالعه کردهاند. برخلاف ما که فرهنگهای دیگر را چندان خوب درک نمیکنیم، آنها فرهنگ مدرن لیبرال، از جمله ترسهای آن، را خوب درک میکنند.»
در مورد استراتژی ایران علیه اسرائیل، انسباشر گفت که این استراتژی «به شکلی درخشان» اجرا شده است. او توضیح داد: «ایران سه حلقه تهدید اطراف اسرائیل ساخته است. حلقه اول نیروی نیابتی آنهاست که شامل شبهنظامیان و ارتشهای تروریستی آماده برای تهاجم به اسرائیل است هرگاه فرمان داده شود، و همچنین برای بازدارندگی اسرائیل از حمله به تأسیسات هستهای ایران. حلقه دوم تهدید، زرادخانه بزرگ موشکهای ایران است. [رئیس سابق موساد] یوسی کوهن آن را «حلقه آتش» نامید که شامل موشکها، راکتها، پهپادها و سایر مهمات است. ایده این است که از همه جهات به اسرائیل حمله کنند و هر نقطه از زمین را با آتش موشک پوشش دهند. سومین تهدید، که استراتژیکترین و بحرانیترین تهدید است، پوشش دادن ایران و اقدامات تروریستی تحت حمایتش با سلاحهای هستهای است.»
موشکها، نه یک تهدید استراتژیک
اگرچه انسباشر ایران هستهای را تهدیدی جدی میداند، او تمایل داشت برخی از تصورات غلط درباره قدرت نظامی ایران را برطرف کند. انسباشر تأکید کرد: «موشکها ترسناک هستند. آنها خسارت وارد میکنند. موشکهای دقیق میتوانند زیرساختها را هدف قرار دهند و خسارات اقتصادی جدی بزنند. حتی میتوانند کشتار کنند. اما آمار نشان میدهد که آنها نابودی کامل به همراه نمیآورند. در طول تاریخ، اسرائیل با مقادیر زیادی از راکتها، موشکها، و گلولههای توپ مورد حمله قرار گرفته است. در نهایت، موشکها یک تهدید استراتژیک نیستند.»
رسانههای عبری گزارش دادند که در ۷ اکتبر، حماس بزرگترین حمله موشکی تاریخ خود را علیه اسرائیل انجام داد و حدود ۳,۰۰۰ موشک را در چهار ساعت شلیک کرد و تقریباً ۱۰,۰۰۰ موشک را در یک ماه. برای مقایسه، حزبالله در جنگ دوم لبنان در سال ۲۰۰۶ حدود ۴۴۰۰ موشک در ۳۴ روز شلیک کرد. انسباشر گفت: «من فکر میکنم که ۱۰ نفر بر اثر حملات موشکی در ۷ اکتبر جان باختند.»
او ادامه داد: «همچنین شما میدانید که چند نفر از تهاجم زمینی جان باختند. بنابراین موشکها بیشتر تهدیدی روانی هستند. و متأسفانه، این تهدید مؤثر است، زیرا سالهاست که اسرائیل از حمله پیشدستانه به غزه و لبنان بازداشته شده است. اینطور نیست که من از چشمانداز انفجار موشکها در تلآویو خوشحال باشم، اما من همچنین به درک کاملی از تأثیرات آنها رسیدهام.»
او همچنین اشاره کرد که شلیک تعداد زیادی موشک به هزاران نیروی عملیاتی نیاز دارد، که حفظ آنها بهطور روزانه در زمان جنگ بسیار چالشبرانگیز است و منابع زیادی میطلبد. انسباشر به جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ اشاره کرد، زمانی که عراق تقریباً ۴۴ موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کرد. او گفت: «نیروهای ائتلاف به دنبال لانچرهای اسکاد و موشکها بودند و زندگی را برای عراقیها بسیار سخت کردند. همچنین، لجستیک آمادهسازی و شلیک موشکهای بالستیک پیچیده است. این پرتابه های بزرگ توسط اسرائیل و نیروهای غربی شناسایی میشوند و در برابر حملات متقابل، بهویژه در صورت شلیک مکرر، آسیبپذیر هستند.»
در مورد دشمن شمالی اسرائیل، حزبالله، انسباشر گفت که آنها در اثر حملات پیدرپی ارتش اسرائیل در ۱۰ ماه گذشته تحلیل رفتهاند، هرچند شاید تصور عمومی در اسرائیل خلاف این باشد. او افزود: «همانند ایران، حزبالله نیز از سوی نیروهای داخلی لبنان که در انتظار فرصتی برای سرنگونی آن هستند تهدید میشود. [حزبالله] در حال حاضر نمیخواهد جنگی داشته باشد.»
وی درباره ایران گفت: «اگر اسرائیل به نظام ایران یا عناصری در درون نظام حمله کند، احتمال زیادی وجود دارد که شورشی در داخل ایران آغاز شود و دولت را سرنگون کند. و حتی اگر این اتفاق نیفتد، کافی است که تلاشهای ایران برای حمله به ما را فلج کند.»
انسباشر تأکید کرد: «ما نباید فقط به این فکر کنیم که ایران چه کاری میتواند انجام دهد، بلکه باید به آنچه ایران تاکنون انجام داده است، توجه کنیم. ایران همه کارتهای خود را رو کرده است. حماس نمیتواند به ما از نظر استراتژیک آسیب برساند. حزبالله محدود شده است. اکنون زمان مناسبی برای ضربه زدن به ایران است. با قطع سر هشتپا، بازوهای آن به صورت دومینویی خشک خواهند شد و این امر تمام دشمنان ما را باز خواهد داشت. تمام جهان از این کار بهرهمند خواهد شد و من معتقدم که ایالات متحده نیز به تلاشهای جنگی اسرائیل ملحق خواهد شد. این اقدام، پیامی روشن به کسانی است که غرب را به چالش میکشند، از جمله چین، روسیه، و کره شمالی؛ اینکه غرب همچنان قدرتمند و قاطع است.»
فاصلهای از جنگ
بریک معتقد نیست که ایرانیان از سلاحهای هستهای علیه اسرائیل استفاده خواهند کرد. او گفت: «اگر آنها از بمبهای هستهای استفاده کنند، شاید اسرائیل را نابود کنند، اما خودشان را هم نابود خواهند کرد. حتی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، که تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای در اوکراین کرد، دست به این کار نزد زیرا او میفهمد که اولین کسی که از بمب هستهای استفاده کند، باعث جنگی جهانی خواهد شد که در نهایت همه را نابود میکند.»
بریک تأکید کرد که پیگیری توانایی هستهای ایران به منظور پوشش دادن به تلاشهای جنگی متعارف آنهاست.
او ادامه داد: «کسانی که از توقف ایران هستهای صحبت میکنند، نمیدانند چه میگویند. اسرائیل نمیتواند این کار را انجام دهد. در سال ۲۰۰۸، زمانی که پروژه هستهای ایران هنوز بیدفاع بود – برخلاف امروز که در چندین سایت پخش شده و در عمق زمین و زیر کوهها توسعه یافته است – اسرائیل برنامهای برای حمله به ایران داشت که میتوانست پروژه هستهای آنها را متوقف کند. ۱۱ میلیارد شیکل برای تمرینات و آموزشها سرمایهگذاری شد، اما در نهایت به نتیجه نرسید.»
این افسر کهنهکار توضیح داد که مقامات ارشد که به دقت این عملیات را طراحی کرده بودند، متوجه شدند که حتی اگر این عملیات موفقیتآمیز باشد، فقط میتواند پروژه را در بهترین حالت برای یک سال به تأخیر اندازد. او افزود: «اما پاسخ ایران میتوانست بالقوه ۴۰۰ غیرنظامی اسرائیلی را به کشتن دهد، تازه آن زمان ایران قابلیتهای کمتری نسبت به امروز داشت.»
بریک تأکید کرد که امروزه، اگر اسرائیل تلاش کند به سایتهای هستهای ایران حمله کند، فقط میتواند تأخیری ناچیز ایجاد کند و در عین حال باعث آغاز یک جنگ منطقهای شود.
بریک ادامه داد: «آنچه اسرائیل باید انجام دهد این است که جنگ در نوار غزه را متوقف کند تا بتواند زمان خود را صرف آمادهسازی برای یک جنگ متعارف کند، جنگی که مانند یک بمب هستهای است، فقط بدون پیامدهای هستهای. ما باید قبلاً برای این کار آماده میشدیم، با نیروی موشکی خودمان و یک سیستم لیزری قدرتمند دفاعی علیه موشکها.»
بریک آیندهای مشابه دوران جنگ سرد را پیشبینی کرد و گفت: «یک بلوک غربی در برابر یک بلوک شرقی که یکدیگر را متوازن میکنند و از وقوع جنگ جهانی جلوگیری میکنند.» او افزود: «اسرائیل امروز، در جنگ خود با جهان عرب، بدون یک ابرقدرت که به آن کمک کند و در کنار آن بجنگد، نجات نخواهد یافت. ما به دنبال جنگ نیستیم، اما وقتی جهان بداند که ایالات متحده در هر شرایطی، چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، در کنار اسرائیل ایستاده است، دشمنان ما مجبور خواهند شد که پیش از شروع یک جنگ جهانی دوباره فکر کنند.»
نویسنده: ناتان گئولا
منبع: جروزالیم پست/دیپلماسی ایرانی
پایان/
نظر شما