سلطان هیثم امروز وارد تهران میشود و همچنان بازار گمانهزنیها درباره این سفر و اهداف آن داغ است و آن هم بیشتر معطوف به جایگاه و نقشی است که این کشور سلطنتی در منطقه در میانجیگری در پروندههای کلان از چند دهه قبل پیدا کرده است.
در این خصوص بیان چند نکته ضرورت دارد:
نخست: این سفر از لحاظ فنی و پروتکلی در پاسخ به سفر سال گذشته رئیس جمهور ایران انجام میشود. از مدتها قبل این سفر در دستور کار بوده است و دولت ایران برای جلوگیری از شائبه یک طرفه بودن دیپلماسی همسایگی همواره پیگیر انجام این سفر بوده است.
دوم: در سفرهای سلطان عمان معمولا تلاش میشود که در زمان و فضای مناسب و معطوف به دستاوردهای ملموسی انجام شود. سلطان عمان معمولا اهل سفر نیست و حتی در نشستهای سران اتحادیه عرب و بعضا نیز در نشستهای شورای همکاری خلیج فارس به دلایلی از جمله نداشتن خروجی مشخصی شرکت نمیکند.
سوم: گویا سلطان عمان پس از توافق ایران و عربستان و شکل گیری نوعی فضای مثبت در منطقه که کشورش در آن نقش داشت، فضا را برای سفر به ایران مناسب دیده است. اما پرسش اینجاست که این سفر چه دستاورد خاصی را نیز به همراه خواهد داشت که احتمالا سلطان هیثم را به انجام آن ترغیب کرده باشد و یا این که صرفا ضرورت پاسخ به دعوت ایران در این فضای مثبت منطقهای مطرح است؟
چهارم: در پاسخ به پرسش پیشگفته باید دید سلطان عمان با چه دستور کاری به ایران میآید. دستور کار احتمالا تلفیقی از پروندههای مختلف در سه سطح دو جانبه، منطقهای و بینالمللی است.
پنجم: دستور کار منطقهای سفر به احتمال زیاد تقویت فضای شکل گرفته در منطقه، بحث کشتیرانی به ویژه تنگه هرمز، آشتی ایران و مصر و پرونده یمن است و دستور کار بینالمللی نیز بیشتر حول محور پرونده هستهای، تبادل زندانیان میان آمریکا و ایران و جنگ اوکراین در سایه اتهامات غرب علیه تهران است.
ششم: با توجه به سفر چند روز قبل سلطان هیثم به مصر بیشتر میانجیگری عمان میان تهران و قاهره برجسته میشود. واقعیت این است که هر چند به گفته منابعی، این پرونده در سفر سلطان عمان به قاهره مطرح بوده است، اما این سفر نظر به ترکیب هیات عمانی و توافقنامههای امضا شده بیشتر جنبه اقتصادی داشت. ولی جدا از آن، رفتن به مصر قبل از ایران احتمالا با انگیزه دادن صبغه منطقهای به سفر به ایران باشد. سلطانِ کم سفر عمان که چند روز قبل در نشست سران عرب در عربستان شرکت نکرد، بعید نیست برای قرار نگرفتن در مظان اتهام ترجیح ایران بر دول عربی خواسته باشد قبل از سفر به تهران به کشوری عربی و آن هم مصر سفر کرده باشد.
هفتم: گمان نمیرود که فعلا "گشایشی جدی" در روابط ایران و مصر حاصل شود و به نظر میرسد که اولا قاهره منتظر است ببیند که روابط ایران و عربستان تا چه اندازه عادی خواهد شد. ثانیا، متغیرهای موثر در روابط تهران و قاهره فرا ایرانی-مصری است و اسرائیل مخالف جدی از سرگیری این روابط در سطح سفارت است. ثالثا عربستان و امارات علی رغم توافق اخیر همچنان روی خوشی به تقویت روابط مصر و ایران نشان نمیدهند و نقش تاثیرگذاری هم در تصمیمات این کشور دارند. رابعا، نظر به وضعیت داخلی شکننده مصر چندان محتمل نیست که عبدالفتاح سیسی در نهایت دست به ریسک ارتقای روابط با ایران بزند. خامسا، بعید نیست که آنچه فعلا در مخیله سیسی میگذرد بازی با برگ روابط با ایران برای فشار بر اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی منطقه برای کمک به این کشور برای عبور از بحران اقتصادی باشد.
هشتم: بعید است که سلطان عمان بدون گرفتن پیامی از جانب آمریکا یا ارائه راهکاری برای خروج از بن بست مذاکراتی به ایران سفر کند. عمانیها و قطریها در طول ماههای گذشته تلاشهای بسیاری برای خروج از این بن بست انجام دادند. احتمالا یکی از دلایل تاخیر در سفر سلطان هیثم انتظار گشایشی در این مساله بوده باشد تا مانند خبر مبادله دیپلماسی زندانی ایران با شهروند بلژیکی قبل از سفر اعلام شود.
احتمالا سلطان هیثم به دنبال قانع کردن ایران به مذاکره مستقیم با آمریکا برای شکستن بن بستن کنونی باشد؛ همان کاری که سلطان قابوس انجام داد و به برجام منتهی شد. البته قبلا نیز گفته شد، احیای برجام ۲۰۱۵ دیگر از جانب غرب چندان مطرح نیست؛ بلکه رسیدن به توافقی موقت جهت دستیابی به توافقی جامع در آینده مطرح است. حالا باید دید سلطان هیثم چه توفیقی در این پرونده به دست میآورد. البته ناگفته هم نماند که پرونده مبادله زندانیان ایران و آمریکا نیز با میانجیگری عمان و قطر مطرح است که اختلاف اساسی بر سر چگونگی نقل و انتقال اموال بلوکه شده در کره جنوبی به عنوان بخشی از مفاد این مبادله است. در ماههای گذشته، مذاکراتی مالی در قطر در این باره انجام شده و بعید نیست که این پرونده در آینده نزدیک بسته شود.
پایان/
نظر شما