به گزارش تحریریه، صنعت مس ایران در انتظار تصمیم مهم دولت سیزدهم است تا به دهه ها ناکارآمدی پایان دهد، زیرا بررسی گزینه های مدیرعاملی در شرکت ملی مس به عنوان پیشران صنعت مس ایران نشان می دهد که دایره باطل کنونی در حال ادامه یافتن و تثبیت بیشتر است که باعث زیان های سنگینی به اقتصاد کشور خواهد شد و سهم خود را در بازار فلز آینده از دست می دهیم.
از میان 3 گزینه مطرح کنونی برای نشستن بر صندلی مدیریتی شرکت ملی مس ایران؛ گزینه "کارآمد" بازنشسته بوده و امکان فعالیت ندارد و در وضعیت مطلوب جسمی نیز نیست. گزینه حزب کارگزاران نشان داده که با توجه به منافع ملی تصمیم نگرفته و حزبی رفتار می کند و گزینه سوم هم که اصلا در قده و قواره صنعت مس ایران نیست و بقای 12 ساله خود در صنعت مس ایران را با لابی و زدوبند حفظ کرده است. که البته مورد حمایت مرد متنفذ در کمیسیون اقتصادی مجلس که این کمیسیون را از مسیر اصلی خود منحرف کرده است، قرار دارد.
سودآوری سنگین مس که پیشتاز افزایش قیمت در 10 سال اخیر بوده و آینده درخشانی دارد باعث شده است تا سومدیریت شدید حاکم بر صنعت مس دولتی کشور به چشم نیاید و حتی بسیاری از تصمیم گیران گمان می کنند که با یک صنعت پویا و سودده مواجه هستند. درحالیکه بررسی شرکت های مس دنیا باتوجه به ذخایر شرکت ملی مس و همچنان بهره وری ناشی از سرمایه گذاری های فملی در 10 سال اخیر نشان می دهد که با یک مدیریت پویا روبرو نیستیم و سود فراوانی از دست رفته است.
درحالیکه شرکت ملی مس دارنده پنجمین و یا ششمین ذخایر مس دنیا است، اما به سختی در میان 20 شرکت تولیدکننده جای دارد و در 9 سال اخیر سود ناشی از 3 میلیارد دلار سرمایه گذاری آن به سختی به 250 میلیون دلار می رسد که فرسنگ ها با نقطه منطقی فاصله دارد.
چنانکه در جدول بالا مشخص است، ایران در بین 12 کشور برتر تولیدکننده مس جهان جایی ندارد و ملی مس با تولید 290 هزار تن، 100 هزار تن از لهستان به عنوان دوازدهمین تولیدکننده مس جهان عقبتر است. درحالیکه فملی با خرید مناسب کنسانتره به قیمت مناسب می تواند به 350 هزار تن تولید در سال برسد، اما اصرار بر خرید با قیمت پایینتر از نرخ صادراتی باعث می شود تا تولیدکنندگان داخلی به سمت صادرات رفته و بخشی از ارزش افزوده را از کشور خارج کنند.
ظرفیت معادن مس ایران به گونه ای است که باید بیش از 1 میلیون و 200 هزار تن تولید داشته باشند و جای امریکا را در تولید مس جهان از آن خود کنند که با توجه به حرکت قیمتی مس به سمت 15 هزار دلار در هر تن، می تواند سود هنگفتی را نصیب اقتصاد کشور کند که قابل تحریم هم نیست که به معنای سودآوری 5 میلیارد دلاری فملی در دهه آینده است.
سوال مشخص از وزیر صمت: آیا گزینه های مطرح برای مدیریت شرکت ملی مس می توانند برنامه ای قابل مطالبه ارائه داده و تضمین کنند شرکت ملی مس را به ظرفیت واقعی خود برسانند؟
به نظر می رسد که سیدرضا فاطمی امین اصل داستان را به خوبی فهم نکرده و مسحور سودآوری 600 میلیون دلاری ملی مس شده است که اگرچه در میان صنایع بسیار بد مدیریت شده دولتی داخلی؛ عدد چشمگیری است، اما در مقایسه با تولید مس در سایر کشورها رقمی محسوب نمی شود.
میز کسب و کار تحریریه پیشنهاد می کند که دولت ضمن حفظ سهامداری در شرکت ملی مس، اجازه نقش آفرینی مستقل به صندوق های بیمه ای داده و از ظرفیت شرکت های برتر بخش خصوصی برای مدیریت فملی استفاده کند، و یا اینکه از دایره بسته کنونی خارج شده و مدیران شایسته با حفظ اختیار عمل و مطالبه گری واقع بینانه برای اداره این شرکت مهم انتخاب کند. با این حال تجربه 32 سال گذشته نشان داده است که مدیریت دولتی به ندرت موفق عمل کرده و معمولا با ناکارآمدی و سومدیریت گره خورده است.
پایان/
نظر شما