به گزارش تحریریه، سیاست فشار حداکثری ترامپ بر ضد ایران در دوران ریاست جمهوریاش، سبب شد، که بازگشت مجدد وی به کاخ سفید، سبب ایجاد نگرانی ایران گردد، این نگرانی با سفر بنیامین نتانیاهو به واشنگتن افزایش پیدا کرد و واکنشهای متفاوتی ایجاد نمود.
همزمان با این سفر، ترامپ یک یادداشت ریاستجمهوری را امضا کرد، که سیاست فشار حداکثری را دوباره بر ضد ایران اعمال میکند. با این وجود در زمان امضای این یادداشت، ترامپ اظهار امیدواری کرد که این یادداشت اجرایی نشود و از امضای آن خوشحال نیست؛ برای توافق با ایران هر کاری از امکانپذیر باشد، انجام خواهد داد؛ ولی اجازه نخواهد داد که ایران به سلاح هستهای دست یابد.
امضای یادداشت ریاستجمهوری و اعمال سیاستهای فشار حداکثری با اظهارنظرهای به ظاهر دلسوزانه همزمان با سفر نتانیاهو به واشنگتن پیامها و دلالتهای دوگانه و متضادی را در بردارد. در درجه نخست ترامپ اقدام به اتخاذ سیاست چماق و هویج در قبال ایران کرده است و با اظهارات خود فعلاً توپ را به زمین بازی ایران منتقل نمود و اکنون منتظر پاسخ ایران است.
این یادداشت فراتر از صنعت هستهای ایران بسیاری از بخشهای اقتصادی ایران را را هدف قرار داده که نشان از رویکرد سختگیرانه ترامپ در قبال ایران دارد. در واقع فشار حداکثری بر ضد ایران در ابعاد مختلف بازگردانده میشود و صنایع هستهای و موشکی، اقتصاد، و سیاستهای منطقهای را هدف قرار میدهد و با در نظر گرفتن مجازاتهایی برای نقضکنندگان تحریمها، هدف عمده آن به صفر رساندن صادرات نفت ایران در کنار محدود کردن دسترسی ایران به اقلام دارای کاربرد در صنایع هستهای و موشکی است.
از سوی دیگر، ترامپ در زمان امضای این یادداشت بیان کرد که از امضای آن راضی نیست و امیدوار است بتواند با رئیسجمهور ایران دیدار کند و به توافق دست یابد. اتخاذ چنین سیاستی می تواند دلالتهای مختلفی داشته باشد که با توجه به متغیرهای داخلی و خارجی می توان شناخت بهتری از آن به دست آورد.
ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی به عنوان یکی از دستاوردهای خود در دوره قبلی خود اظهار میداشت که در دوران ریاستجمهوری وی ایران بسیار ضعیف شده بود و اگر در سال ۲۰۲۰ انتخاب میشد به یک توافق جدید با ایران دست مییافت. ترامپ اکنون با دنبال تکمیل کار نیمه تمام خود از طریق تداوم همان سیاست فشار حداکثری است.
اگرچه تحریمهایی که او در دوره قبلی علیه ایران بازگردانده یا وضع کرده بود در دولت بایدن هم ادامه یافتند و عملاً فشار دفعی آنها تخلیه آنها شده است اما از دیدگاه ترامپ و تیم او امضای چنین یادداشتی به لحاظ روانی میتواند اثرگذار باشد و ضمناً با واگذار کردن تشخیص شرایط اجرای آنها به مقامات اجرایی و ابراز امیدواری به عدم نیاز به اجرا ا به نوعی ملایمت به خرج داده است تا ایران را تشویق به آمدن به پای میز مذاکره کند. لذا ترامپ با این اقدام استارت دیپلماسی با ایران را زده است.
ترامپ سعی نمود با احیای فشار حداکثری تا حدودی همراهی خود را با اسرائیل نشان دهد. با این وجود ولی ترامپ یادداشت را قبل از دیدار با نتانیاهو امضا کرد تا هم نمایش قدرت خود باشد و هم نشان دهد که تصمیم گیرنده اوست و این گمانی زنی به وجود نیاید که این امضاء تحت تاثیر نتانیاهو شکل گرفته است.
در واقع ترامپ تمایل ندارد، که سیاست خارجی آمریکا در منطقه غرب آسیا تحت تاثیر تنش اسرائیل و ایران قرار گیرد و در مقابل میخواهد نشان دهد در ارتباط با ایران و اسرائیل محور اصلی و تعیین کننده آمریکاست و او تمایلی به تعریف سیاست خارجی ایالات متحده در چارچوب سیاستهای اسرائیل ندارد.
ماههاست که گمانهزنیهایی در مورد احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران وجود دارد و برخی از کارشناسان معتقد بودهاند که سفر نتانیاهو میتواند برای جلب حمایت آمریکا باشد؛ ولی ترامپ در پاسخ یه سوال خبرنگاری مبتنی بر ضعف ایران و احتمال حمله به تاسیسات هستهای، بر خلاف اظهارات نتانیاهو، بیان کرد که ایران نه تنها ضعیف نیست بلکه بسیار قوی است.
این اظهارات متفاوت درباره قدرت ایران را باید در چارچوب روایتسازیهای آمریکا و رژیم با کارکردهای متفاوت درک کرد. در واقع نتانیاهو با ضعیف نشان دادن ایران میخواهد دستاوردهای خود در یک و نیم سال گذشته را برجسته کند و ترامپ با قوی نشان دادن ایران میخواهد اقدامات آتی خود را برجسته کند. به علاوه، ترامپ با این اظهارت و همچنین امضای یادداشت مذکور پیش از دیدار با نتانیاهو اعلام میکند اعتماد کامل به وی ندارد و با اسرائیل همراهی کامل نخواهد داشت.
منبع: اندیشکده تهران
پایان/
نظر شما