شکست اوکراین و دیگر هیچ!

اندیشکده «شورای روابط خارجی» آمریکا طرح صلحی را پیشنهاد داده که مستلزم پذیرش شکست از سوی زلنسکی است زیرا اوکراین قادر به ادامه جنگ نیست و از هدف اولیه خود مبنی بر اخراج روسیه از تمام اراضی اوکراینی تصرف شده بود، عقب نشینی کرده است. اکنون هدف اوکراین، جلوگیری از پیشروی بیشتر روسیه و حرکت به سمت آتش‌بس با تضمین‌های امنیتی محکم برای جلوگیری از شکست های بیشتر است.

به گزارش تحریریه، «شورای روابط خارجی» آمریکا در گزارشی به قلم «توماس گراهام» با عنوان «به سوی حل‌وفصل جنگ روسیه و اوکراین» به مولفه ها و شرایط طرح صلح میان روسیه و اوکراین با میانجیگری «دونالد ترامپ» پرداخته است.

در بخش ذیل متن کامل این گزارش تحلیلی آمده است:

برای کشاندن روسیه به میز مذاکره و پایان دادن به جنگ در اوکراین، ولادیمیر پوتین باید باور کند که زمان دیگر به نفع او نیست. این همان چیزی است که دولت ترامپ باید برای تحقق آن تلاش کند.

دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا متوجه خواهد شد که پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین به نحوی که منافع ایالات متحده را پیش ببرد و اعتبار او را به‌عنوان یک میانجی‌ صلح تقویت کند، زمان و تلاش زیادی می‌طلبد. از آنجا که اوضاع برای کی‌یف رو به وخامت است، احتمالاً قانع کردن اوکراین برای مذاکره جدی‌تر آسان‌تر خواهد بود تا قانع کردن ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، که معتقد است در حال پیشرفت به سمت دستیابی به اهداف حداکثری خود است.

کلید تغییر دیدگاه پوتین این است که او متقاعد شود زمان به نفع او نیست. این هدف مستلزم اقدام در چهار حوزه است: بیان یک چشم‌انداز مشترک غربی و اوکراینی از موفقیت؛ ادامه حمایت از تلاش جنگی اوکراین و ادغام آن در جامعه یورو-آتلانتیک؛ مقاومت در برابر روسیه، از جمله اعمال تحریم‌های هدفمند، افزایش تولید تسلیحات، و فشار بر شرکای روسیه؛ و ارائه مشوق‌هایی برای روسیه، از جمله پیشنهاد بازگرداندن روابط دیپلماتیک به حالت عادی‌تر.

از آنجا که کرملین جنگ را بخشی از یک رویارویی گسترده‌تر با غرب می‌بیند، حل‌وفصل این جنگ باید در قالب بحث پیرامون امنیت اروپا صورت گیرد. این بدان معناست که گفت وگوهای اصلی باید میان واشنگتن و مسکو انجام شود. به دلیل پیچیدگی مسائل مطرح، احتمالاً حل‌وفصل این بحران به شکل یک توافق واحد نخواهد بود، بلکه در قالب مجموعه‌ای از توافقات که به موضوعات مجزا اختصاص دارد، با سرعت‌های مختلف و در طول یک دوره زمانی طولانی‌تر انجام خواهد شد. عناصر احتمالی یک حل‌وفصل شامل آتش‌بس در امتداد خط تماس، وضعیت غیرتعهدآور اوکراین همراه با همکاری امنیتی با غرب، کنترل بالفعل روسیه بر سرزمین‌های اوکراینی که به تصرف درآورده، و کاهش محدود تحریم‌ها خواهد بود.

شکست اوکراین و دیگر هیچ!

درگیری مستقیم رئیس‌جمهور برای موفقیت در این مسیر حیاتی است، اما کار سخت باید توسط دو فرستاده ویژه رئیس‌جمهور انجام شود. این فرآیند باید با یک تماس تلفنی میان ترامپ و پوتین آغاز شود و به دنبال آن مشورت‌های شدید ایالات متحده با متحدان خود و اوکراین و مذاکرات میان فرستادگان روسی و آمریکایی صورت گیرد تا هدف توافق بر سر شرایط یک آتش‌بس و ترسیم نقشه راهی برای یک حل‌وفصل پایدار برآورده شود. سپس ترامپ و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، آتش‌بس و نقشه راه را در یک نشست سران تأیید خواهند کرد و پوتین نیز در نشستی دیگر با ترامپ، تأیید خود را اعلام خواهد کرد.

زمینه‌سازی برای صلح

رئیس‌جمهور ترامپ وعده داده است که جنگ روسیه و اوکراین را به سرعت حل‌وفصل کند. او در زمینه تلاش برای پایان دادن به این کشتار حق دارد، اما متوجه خواهد شد که دستیابی به یک توافق که صلح پایدار در اروپا را تقویت کند، روسیه و دیگر قدرت‌ها را از استفاده از زور برای تصاحب اراضی دیگر کشورها بازدارد و اعتبار او را به‌عنوان یک صلح‌جو و سیاستمدار افزایش دهد، نیازمند زمان و آمادگی دقیقی است.

سه سال جنگ وحشیانه رهبران روسیه و اوکراین را وادار کرده است که در اهداف کوتاه‌مدت خود بازنگری کنند. رهبران اوکراین که در میدان نبرد از نظر نیرو و تجهیزات از روسیه عقب مانده‌اند، تحت حملات هوایی گسترده به شهرهای بزرگ و زیرساخت‌های حیاتی قرار گرفته‌اند و نسبت به ادامه حمایت غرب – به‌ویژه ایالات متحده – مطمئن نیستند،لذا آن ها هدف اولیه خود مبنی بر اخراج روسیه از تمام اراضی اوکراینی که از زمان الحاق غیرقانونی کریمه در سال ۲۰۱۴ تصرف شده بود، کنار گذاشته‌اند. اکنون هدف اوکراین تا حد ممکن، جلوگیری از پیشروی بیشتر روسیه و حرکت به سمت آتش‌بس با تضمین‌های امنیتی محکم برای جلوگیری از تجاوزات آینده روسیه است.

در مقابل، رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، موضع خود را سخت‌تر کرده است. با پیشروی تدریجی در میدان نبرد، اقتصادی که برخلاف انتظارها در برابر تحریم‌های غربی مقاوم بود – تولید ناخالص داخلی روسیه در دو سال گذشته بین ۳ تا ۴ درصد رشد داشت – و پوتین باتوجه به مشکلات فزاینده اوکراین در مواجهه با کاهش حمایت غرب، هیچ علاقه‌ای به مذاکره جز در شرایط تسلیم اوکراین نشان نداده است.

خواسته‌های پوتین که به‌طور صریح در ژوئن گذشته مطرح و در چند هفته گذشته نیز تکرار شده است شامل: به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر کریمه و چهار استان الحاقی در سال ۲۰۲۲ (حتی با وجود اینکه روسیه کنترل کامل بر هیچ‌کدام از آنها ندارد)، انصراف اوکراین از پیوستن به ناتو، خلع سلاح و «نازی‌زدایی» (به معفهوم بر سرکار آمدن یک دولت دست‌نشانده روسیه در کی‌یف) و همچنین لغو تحریم‌های غرب است.

پوتین با مشکلات بزرگ اقتصادی و نیروی انسانی مواجه است. بانک مرکزی روسیه پیش‌بینی کرده که رشد اقتصادی امسال به ۰.۵ تا ۱.۵ درصد کاهش خواهد یافت. در همین حال، تقاضای اقتصاد جنگی برای نیروی کار و عملیات نظامی برای سربازان، ممکن است نیاز به بسیج عمومی را افزایش دهد؛ چیزی که کرملین به‌شدت می‌خواهد از آن اجتناب کند. حتی بسیج جزئی در پاییز ۲۰۲۲ باعث ناآرامی‌های گسترده اجتماعی شد. اما به نظر می‌رسد پوتین شرط بسته است قبل از آنکه این مشکلات به اوج برسند، اوکراین فرو می‌پاشد.

در چنین شرایطی، دولت ترامپ به احتمال زیاد با سهولت نسبی می‌تواند کی‌یف را متقاعد کند که تصمیمات سخت لازم برای دستیابی به یک توافق را بگیرد، هرچند کی‌یف به هیچ وجه تسلیم‌ را نخواهد پذیرفت. چالش این خواهد بود که پوتین را باید متقاعد کرد که به طور جدی و با حسن نیت مذاکره کند و به توافقی رسید که پوتین آن را بپذیرد و در عین حال حداقل نیازهای ایالات متحده، متحدان اروپایی آن و اوکراین را برآورده کند. دستیابی به موفقیت نیازمند نوآوری، مهارت و پشتکار خواهد بود.

جنگ و امنیت اروپا

برای موفقیت، باید پذیرفت که برای کرملین، جنگ نه صرفاً بر سر اوکراین، بلکه بخشی از یک درگیری گسترده‌تر با غرب است. کرملین تلاش دارد تا توافقات پس از جنگ سرد را که معتقد است غرب در زمان ضعف استراتژیک روسیه بر آن تحمیل کرده، بازبینی کند. گسترش ناتو، به‌ویژه، روسیه را به حاشیه اروپا راند، آن را از منطقه حائلی که برای امنیتش حیاتی می‌داند محروم کرد و جایگاه آن را به‌عنوان یک قدرت بزرگ جهانی تضعیف نمود. پیش‌نویس معاهدات امنیتی کرملین با ناتو و ایالات متحده در دسامبر ۲۰۲۱ نشان می‌دهد که تمرکز اصلی بر خنثی‌سازی ناتو و لغو پیامدهای گسترش شرقی آن پس از جنگ سرد بوده است و نه اوکراین.

این دیدگاه کرملین دو پیامد برای رویکرد دولت ترامپ دارد. اول، پایان جنگ باید در یک بحث گسترده‌تر درباره امنیت اروپا انجام شود. دوم، مذاکرات اصلی باید بین مسکو و واشنگتن باشد، نه مسکو و کی‌یف. تنها ایالات متحده به‌عنوان تضمین‌کننده نهایی امنیت اروپا و روسیه به‌عنوان قدرت نظامی برتر می‌توانند معادلات امنیتی اروپا را تغییر دهند. مسکو به‌اشتباه تصور می‌کند که تنها ایالات متحده قادر است راه‌حلی را به اوکراین و متحدانش تحمیل کند. تا زمانی که واشنگتن مستقیماً با مسکو مذاکره نکند،پیشرفتی حاصل نخواهد شد.

عناصر استراتژی

کلید قانع کردن پوتین برای مذاکره این است که باور کند زمان به نفعش نیست و این جنگ بدون دستیابی روسیه به موفقیتی ادامه می‌یابد تا زمانی که بحران‌های اقتصادی و نیروی انسانی، حدود قدرت او را به چالش بکشند. این اقدام در چهار حوزه می‌تواند فشار و مشوق‌های لازم را ایجاد کند:

چشم‌انداز برای اوکراین:
ایالات متحده، متحدان اروپایی آن و اوکراین باید بر سر یک چشم‌انداز مشترک از آینده اوکراین توافق کنند تا سیاست‌های کنونی را هدایت کند. هماهنگی بیشتر میان آن‌ها به کاهش فرصت مسکو برای ایجاد شکاف کمک می‌کند. این چشم‌انداز می‌تواند اوکراینی قوی، امن، دموکراتیک و مرفه باشد که تا حد ممکن در جامعه یورو-آتلانتیک ادغام شود.

حمایت از اوکراین:
غرب باید به حمایت نظامی، مالی و بشردوستانه از اوکراین ادامه دهد و نشان دهد که ادغام اوکراین در حال حرکت روبه جلو است. پیشرفت در مذاکرات عضویت در اتحادیه اروپا و اصلاحات ضروری برای این عضویت بسیار حیاتی است. اگرچه عضویت اوکراین در ناتو در آینده نزدیک ممکن نیست، توافقات امنیتی دوجانبه با کشورهای گروه هفت و ناتو می‌تواند به یک شبکه حمایتی قوی تبدیل شود که بازدارندگی در برابر تجاوزات آینده روسیه را تضمین کند.

مقاومت در برابر روسیه:
مقاومت باید شامل تحریم‌های هدفمند و کارآمد برای تضعیف توانایی روسیه در ادامه جنگ، گسترش صنایع دفاعی اروپا، افزایش فشار بر ایران برای کاهش حمایت مادی از روسیه و پافشاری بر این امر کهحمایت چین از روسیه فاکتور تاثیرگذار مهمی در روابط دوجانبه پکن-واشنگتن است.

مشوق‌ها برای روسیه:
اصلی‌ترین مشوق برای روسیه می‌تواند پیشنهاد بازگرداندن روابط دیپلماتیک به وضعیت عادی‌تر باشد، همراه با رد هرگونه درخواست برای شکست استراتژیک یا تغییر رژیم در روسیه. واشنگتن باید بپذیرد که مسکو یکی از ستون‌های اصلی هر نظم جهانی آینده خواهد بود و روابط سازنده با آن برای ثبات و امنیت جهانی ضروری است. این رویکرد به‌منزله دعوت به «تنظیم مجدد روابط» نیست، بلکه تلاشی برای تبدیل یک رابطه خصمانه خطرناک به رابطه‌ای مبتنی بر همزیستی رقابتی است که در آن اختلافات استراتژیک و ژئوپلیتیکی اجتناب‌ناپذیر به‌طور مسئولانه مدیریت شوند.

عناصر یک توافق
در نهایت، واشنگتن باید چارچوبی برای حل‌وفصل جنگ اوکراین به مسکو ارائه کند. این چارچوب باید پیش از ارائه، با اوکراین و متحدان اروپایی مورد بررسی قرار گیرد تا به گسترده‌ترین توافق ممکن دست یابد (هرچند لزوماً نیازی به اجماع کامل در همه موارد نیست).

نخستین گام، کسب توافق مسکو بر سر یک آتش‌بس پایدار است که زمینه را برای حل طیف کاملی از مسائل در طول زمان فراهم کند. ازآنجاکه برخی عناصر هر توافقی باید در یک توافق بزرگ‌تر درباره ترتیبات امنیتی اروپا گنجانده شود، احتمالاً مذاکرات برای دوره‌ای طولانی ادامه خواهد داشت. در این راستا، حل‌وفصل درگیری نباید به‌عنوان یک اقدام واحد در قالب معاهده صلح تلقی شود، بلکه به‌عنوان فرآیندی طولانی با توافقات دوره‌ای بر سر مسائل مشخص تعریف شود، مشابه رویکردی که ایالات متحده در دوران جنگ سرد با موفقیت به کار گرفت.

با توجه به ارزیابی از حداقل شرایط قابل‌قبول برای مسکو و کی‌یف و منافع ایالات متحده، شرایط توافق می‌تواند شامل موارد زیر باشد:

آتش‌بس در امتداد خط تماس:
این آتش‌بس شامل توقف همه حملات هوایی به قلمرو یکدیگر خواهد بود. جداسازی نیروها توسط ابزارهای فنی ملی، مشابه نظارت بر توافقات کنترل تسلیحات در دوران جنگ سرد، انجام می‌شود (روسیه هرگز حضور نیروهای نظامی کشورهای ثالث را به‌عنوان ناظر نخواهد پذیرفت). یک کمیسیون سه‌جانبه متشکل از ایالات متحده، روسیه و اوکراین می‌تواند برای حل اختلافات تشکیل شود.

وضعیت غیرتعهدآور برای اوکراین:
اوکراین تلاش برای پیوستن به ناتو را کنار می‌گذارد و قانون اساسی خود را بر این اساس اصلاح می‌کند. همچنین، اوکراین به‌طور رسمی از هرگونه تلاش برای دستیابی به تسلیحات هسته‌ای صرف‌نظر کرده و متعهد می‌شود که پایگاه‌های نظامی خارجی را در خاک خود ممنوع کند. بااین‌حال، اوکراین همچنان آزاد خواهد بود تا همکاری‌های امنیتی، نظامی و اطلاعاتی خود را با دیگر کشورها، ازجمله اعضای ناتو، حفظ و توسعه دهد. خلع‌سلاح اوکراین غیرممکن است، اما محدودیت‌هایی برای نیروهای مسلح آن می‌تواند بخشی از توافق گسترده‌تر امنیت اروپا باشد که روسیه نیز محدودیت‌هایی در نیروهای مسلح خود در منطقه مرزی اوکراین بپذیرد.

وضعیت سرزمینی:
روسیه کنترل بالفعل سرزمین‌هایی را که تاکنون تصرف کرده، حفظ خواهد کرد و اوکراین از هرگونه تلاش برای بازپس‌گیری این اراضی از طریق زور صرف‌نظر می‌کند. اوکراین و غرب از به رسمیت شناختن رسمی الحاق اراضی اوکراینی توسط روسیه خودداری خواهند کرد.

حقوق اقلیت‌ها:
کی‌یف به‌طور صریح متعهد به حمایت از حقوق اقلیت‌ها، به‌ویژه روس‌تبارها، مطابق با استانداردهای اتحادیه اروپا خواهد شد. رسانه‌های چاپی و تصویری روسی‌زبان مجاز به ادامه کار خواهند بود، مشروط به اینکه همه منابع مالی و مالکیت آن‌ها داخلی باشد.

غرامت‌ها:
هیچ‌یک از طرفین غرامتی پرداخت نخواهند کرد. هر طرف مسئول بازسازی مناطق تحت کنترل خود با استفاده از منابع داخلی یا خارجی خواهد بود.

جنایات جنگی:
هر طرف مسئولیت رسیدگی به جنایات جنگی انجام‌شده در قلمرو تحت کنترل خود را بر عهده خواهد داشت. طرف دیگر ملزم به همکاری در تحقیقات نخواهد بود.

تحریم‌ها:
غرب تحریم‌هایی را که عمدتاً جنبه تنبیهی داشته و تأثیری بر توانایی روسیه برای ادامه جنگ نداشته‌اند، لغو خواهد کرد. هرگونه کاهش سایر تحریم‌ها به اقدامات مشخص روسیه در مسیر توافق بستگی خواهد داشت.

توصیه‌ها

هرگونه حرکت به سمت یک توافق به فرآیند و توالی گام‌ها بستگی خواهد داشت.

فرآیند

روابط ایالات متحده و روسیه به‌طور مستقیم بین رؤسای جمهور دو کشور حرکت می کند. بدون مشارکت فعال دو رئیس‌جمهور، هیچ پیشرفتی در حل‌وفصل جنگ روسیه و اوکراین یا تثبیت روابط گسترده‌تر حاصل نخواهد شد. فرستاده ویژه برای روسیه و اوکراین، «کیت کلوگ» می‌تواند به‌عنوان نماینده ترامپ عمل کند. اقتدار او زمانی افزایش خواهد یافت که کاخ سفید وارد عمل شود و فرآیند بین‌سازمانی درباره روسیه و اوکراین را با مشورت نزدیک با رئیس‌جمهور و مشاور امنیت ملی او مدیریت کند. ایده‌آل این است که پوتین نیز یک نماینده مشخص کند که مورد اعتماد او باشد و قدرت لازم برای تعامل در طیف گسترده‌ای از مسائل ایالات متحده و روسیه را داشته باشد. کلوگ همچنین به تماس‌های مورد اعتمادی با تیم رئیس‌جمهور اوکراین ولودیمیر زلنسکی و همچنین در دفاتر کلیدی متحدان اروپایی نیاز خواهد داشت تا وحدت هدف را با آنها حفظ کند.

سایر بخش‌های دولت ایالات متحده، به‌ویژه وزارت امور خارجه، نیز نقش فعالی خواهند داشت. در عمل، کرملین بر انجام هرگونه مذاکرات رسمی توسط وزارت امور خارجه پافشاری خواهد کرد، حتی اگر این وزارت‌خانه تأثیر چندانی بر سیاست‌های واقعی نداشته باشد. به همین دلیل، وزیر امور خارجه، مارکو روبیو، باید رابطه کاری را با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، برقرار کند.

حتی در این شرایط نیز کانال ارتباطی کاخ سفید-کرملین برای تعیین چارچوب مذاکرات و حل بن‌بست‌ها ضروری خواهد بود.

توالی گام‌ها

زمان‌بندی هر مرحله به پیشرفت‌های حاصل از مرحله قبلی بستگی دارد. هدف بلندپروازانه تکمیل تمام این مراحل تا پاییز ۲۰۲۵ خواهد بود.

*اندکی پس از مراسم تحلیف، رئیس‌جمهور ترامپ با رئیس‌جمهور پوتین تماس می‌گیرد تا تمایل خود برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک عادی و حل‌وفصل جنگ روسیه و اوکراین را اعلام کند. او امیدوار است که برای یک اجلاس زودهنگام توافق کنند، مشروط بر اینکه بر سر نقشه راهی برای پایان جنگ که دو رئیس‌جمهور بتوانند در آن اجلاس تأیید کنند، به توافق برسند.

*رئیس‌جمهور ترامپ با رئیس‌جمهور زلنسکی تماس می‌گیرد تا او را از گفت‌وگوی خود با پوتین مطلع کند و تعهد او را به توافق مذاکره‌شده برای پایان جنگ جلب کند.

*ژنرال کلوگ رایزنی‌هایی را با متحدان اروپایی و اوکراین آغاز می‌کند تا چشم‌انداز مشترکی برای اوکراین و چارچوبی برای پایان جنگ تدوین کند. رئیس‌جمهور ترامپ با رهبران اصلی اروپا تماس می‌گیرد تا حمایت آنها را از رویکرد خود برای توافق جلب کند.

*ژنرال کلوگ به مسکو سفر می‌کند تا با مقامات کرملین و دیگر مسئولان دیدار کند و ایده‌های اولیه درباره بازسازی گفت‌وگوی گسترده ایالات متحده-روسیه و چارچوبی برای پایان جنگ را مطرح کند.

*رئیس‌جمهور ترامپ از کنگره درخواست می‌کند، و کنگره نیز بسته کمکی تکمیلی برای ادامه حمایت از اوکراین را تصویب می‌کند تا تعهد ایالات متحده برای ایجاد شرایط لازم جهت مذاکرات با حسن نیت به پایان جنگ را نشان دهد.

*برگزاری اجلاس ایالات متحده و اوکراین در کی‌یف، که طی آن ترامپ و زلنسکی بر سر آتش‌بس و نقشه راهی برای پایان جنگ توافق می‌کنند، و به دنبال آن اجلاس ایالات متحده و روسیه که طی آن پوتین نیز حمایت خود را از آتش‌بس و نقشه راه اعلام می‌کند.

*ارائه نقشه راه به سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) و شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تأیید (این مراحل باعث می‌شود متحدان ایالات متحده به‌عنوان شرکای توافق وارد عمل شوند و حمایت چین نیز جلب شود).

نتیجه‌گیری

هیچ مسیر سریع و آسانی برای صلح در اوکراین وجود ندارد. به‌طور متناقض، تنها راهی که دولت ترامپ می‌تواند پوتین را در کوتاه‌مدت به مذاکرات جدی وادار کند، نشان دادن این است که ایالات متحده همراه با متحدان و اوکراین، توانایی و اراده لازم برای طولانی کردن جنگ را دارد.

در همین راستا، یک آتش‌بس، هرچند مطلوب باشد، به صلحی پایدار منجر نخواهد شد مگر اینکه ایالات متحده در طول زمان برای اجرای مؤلفه‌هایی که تجاوزات آینده روسیه را به‌طور قابل‌اعتمادی بازدارد، اوکراین را به‌عنوان یک جامعه قوی و دموکراتیک بازسازی کند و آن را به‌طور غیرقابل‌برگشت در جامعه یورو-آتلانتیک ادغام کند، متعهد بماند.

با یک تلاش هماهنگ، ممکن است رئیس‌جمهور ترامپ بتواند اوکراین و روسیه را در ماه‌های آینده به توافق بر سر نقشه راهی برای صلح متقاعد کند. این یک موفقیت دیپلماتیک بزرگ خواهد بود. اما این نقشه راه، مسیری طولانی را نشان می‌دهد.

پایان/

۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 31657

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 3 =