پس از دیدار اخیر هیات دولت با رهبری، برخی با استناد و استنباط از بخشی از اظهارات ایشان، آن را حمل بر نشان دادن چراغ سبز برای از سرگیری مذاکرات هستهای کردند. در رسانههای خارجی نیز همین استنباط و نگاه بازتاب گستردهای داشته است و طی چند روز گذشته در برخی رسانههای منطقه و جهان در بررسی احتمالات شدت گرفتن یا کاهش تنشها در منطقه در سایه تهدیدها به پاسخ به ترور هنیه مدام مورد استناد و اشاره کارشناسان قرار میگیرد.
حتی برخی رسانههای خارجی نوشتند که رهبر ایران گفته است «هیچ مانعی» برای از سرگیری مذاکرات هستهای وجود ندارد.
اما به نظر میرسد که این سخنان بریده از ساختار متن و سخنرانی بیشتر تفسیر به رای شده و معانی و دلالتهایی زائد بر آن حمل شده است.
ایشان در چارچوب تاکید بر «دل نبستن به دشمن» و «منتظر آن نماندن» در نشست گفت که «این واقعیت در سخنان رئیسجمهور و اظهارات چند روز قبل وزیر امور خارجه نیز وجود داشت؛ البته این منافاتی ندارد که در جایی با دشمن تعامل کنیم بلکه مسئله این است که نباید به او امید بست و اعتماد کرد.»
همه این تفسیرها و تحلیلها برگرفته از این جمله است: البته این منافاتی ندارد که در جایی با دشمن تعامل کنیم.
اولا این بخش چیزی منفک، جدید و منعکس کننده نظر و موضعی تازه به نظر نمیرسد و از این تعاملات موردی هم در طول چهار دهه گذشته همواره بوده است. کما این که در گذشته نیز هم جملاتی مشابه با همین مضمون در مناسبتهای مختلف بیان شده است؛ مانند این عبارت در دیدار با جمعی از مردم قم به تاریخ ۱۹ دی ۱۴۰۰: «تسلیم نشدن در برابر دشمن مستکبر و زورگو نیز جزو اصول انقلاب است و اینکه در مقطعی با دشمن مذاکره، صحبت و تعامل شود به معنای تسلیم شدن در مقابل آن نیست، همچنانکه تا کنون تسلیم نشده و از این پس نیز نخواهیم شد.»
تازه در این سخنان نه تنها واژه «تعامل» بلکه «مذاکره و صحبت» هم ذکر شده است. از این رو میتوان گفت که بخش پیشگفته از اظهارات اخیر رهبری در دیدار با هیات دولت متضمن معنا و مفهوم جدیدی در مورد مذاکرات هستهای نیست.
ثانیا، در سالهای اخیر که منعی برای مذاکرات برجامی نبوده است یا مگر از سرگیری مذاکرات هستهای معطل موضع و موافقت تهران مانده است تا این سخنان بر این معنا حمل شود؟ به این معنا که آمریکا خواهان شروع مذاکرات هستهای جدید و منتظر موافقت ایران با آن باشد.
واقعیت چیز دیگری است؛ این که این مذاکرات پس از شروع جنگ اوکراین رفته رفته به دلایلی وارد وضعیت قفل شدهای شده و پس از جنگ کنونی غزه نیز این بن بست و قفل شدگی شدت بیشتری یافته تا جایی که در نتیجه چنین تحولاتی و همچنین پایان بیشتر بندهای برجام، به گفته وزیر خارجه جدید وضعیتی شکل گرفته است که دیگر احیای این توافق امکان پذیر نیست. همین مسائل هم باعث شده است که دو طرف به ویژه طرف آمریکایی پرونده مذاکرات هستهای را در قالب قبلی رها کرده و به مذاکرات غیرمستقیم و تفاهمات دو جانبه در عمان برای مدیریت تنش روی آوردند.
قبلا نیز نگارنده بیان داشت که آمریکا بر خلاف گذشته که مدام بر مذاکره و توافق تاکید میورزید، در پی تحولات منطقهای و بینالمللی جدید و تحولات برنامه هستهای ایران، فعلا از مذاکره جدی و توافق در این مقطع زمانی عبور کرده و اولویتهای دیگری را پیگیری میکند و حتی برای مذاکره شرط و شروطی را نیز میگذارد؛ مانند موضع اخیر وزارت خارجه آمریکا که بیان داشت با دیپلماسی فاصله داریم و از ایران خواست که ابتدا «باید تشدید تنشهای هستهای را متوقف کند و همکاری معنادار با آژانس بینالمللی انرژی اتمی را آغاز کند.»
این در حالی است که قبلا ایران بود که ابتدا شروط میگذاشت و در امر مذاکره و توافق سختگیری میکرد؛ اما امروز قضیه معکوس شده است و پرونده هستهای به موضوعات و مسائل دیگری پیوند خورده است که احتمالا برای آمریکا فوریت بیشتری دارد. در عین حال نیز از سرگیری مذاکرات در این دوره انتخاباتی آمریکا قبل از روشن شدن هویت برنده آن بعید به نظر میرسد.
نظر شما