به گزارش تحریریه، «استفن م. والت» ستوننویس مجله فارن پالیسی و استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد در تحلیلی به تاریخ ۱۶ اوت (۲۶ مرداد) با عنوان «افول خطرناک در راهبرد اسرائیل» مشکلات عدیده و جدی که این رژیم با آنها روبروست را اینطور برشمرد: «شهروندانش به شدت دچار تفرقه هستند و این وضعیت احتمالاً بهبود نخواهد یافت. درگیر جنگی بینتیجه در غزه است، ارتش آن نشانههایی از خستگی بروز میدهد و جنگی گستردهتر با حزبالله یا ایران همچنان محتمل است. اقتصاد اسرائیل به شدت آسیب دیده و به تازگی روزنامه تایمز اسرائیل گزارش داد که ممکن است تا ۶۰ هزار کسبوکار در سال جاری تعطیل شوند. علاوه بر اینها، رفتارهای اخیر اسرائیل (در غزه) به شدت به چهره جهانی آن آسیب زده و به گونهای در حال تبدیل شدن به یک دولت مطرود است، واقعیتی که زمانی غیرقابل تصور بود».به نوشته این تحلیل، در حالی که پس از حملات حماس در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، گفته میشد که اسرائیل حق واکنش دارد، «اما امروز و بیش از ۱۰ ماه بعد، کارزارِ نسلکشی اسرائیل علیه فلسطینیها در غزه و افزایش خشونت شهرکنشینان در کرانه باختری، آن حمایت اولیه را از میان برده است. دادستان ارشد دادگاه کیفری بینالمللی درخواست صدور احکام بازداشت برای نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاع (وزیر جنگش) یوآو گالانت به اتهام جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت ارائه کرده و دیوان بینالمللی دادگستری، یافتههای مقدماتی خود را منتشر کرده که اقدامات اسرائیل را با احتمال بالا نسلکشی عامدانه توصیف و اعلام کرده که اشغال و استعمار کرانه باختری، غزه و قدس شرقی توسط اسرائیل به وضوح نقض قوانین بینالمللی است».
استفن والت معتقد است که در چنین شرایطی تنها کسانی که به شدت در دفاع از صهیونیسم سرشان را در برف فرو بردهاند، میتوانند چشمشان را بر روی آنچه در غزه رخ میدهد، ببندند و عمیقاً نگران و حتی وحشتزده نشوند. طبق این گزارش، در آمریکا، حمایت از عملکرد اسرائیل به سرعت در حال کاهش است و جوانان آمریکایی (از جمله بسیاری از یهودیان جوان آمریکایی) با رویکرد منفعلانه دولت بایدن در برابر رفتارهای اسرائیل مخالفت میکنند.
اما به باور ستوننویس فارن پالیسی، «انداختن تمام تقصیرها بر گردن نتانیاهو، یک مشکل عمیقتر را نادیده میگیرد: فرسایش تدریجی تفکر راهبردی در اسرائیل طی ۵۰ سال گذشته. دستاوردها و مهارتهای تاکتیکی اسرائیل در دو دهه اول خود این تمایل را —بهویژه در میان افراد مسنتر— موجب شده که میزان تأثیر انتخابهای راهبردی و کلیدی آن از سال ۱۹۶۷ تاکنون بر تضعیف امنیتش را پنهان کنند».
والت میافزاید «صهیونیستهای اولیه و نسل اول سران اسرائیل استراتژیستهای زیرکی بودند و در تلاش بودند تا چیزی تقریباً غیرممکن را محقق کنند: تأسیس یک دولت یهودی در دل جهان عرب. دیوید بن گوریون و سایر رهبران صهیونیست اغلب حاضر بودند تا به طور موقت به توافقهایی رضایت دهند که اهداف بلندمدت آنها را تامین نمیکرد، به شرط اینکه این توافقها آنها را یک گام به آن اهداف نزدیکتر کند».
او در ادامه توضیح میدهد که این رژیم نوین در آغاز «با دستیابی به استقلال، با جدیت تمام تلاش کرد تا از طریق هاسبارا (تبلیغات) بیوقفه، حمایت بینالمللی را جلب کند و مهمتر از همه یک رابطه ویژه با ایالات متحده ایجاد کند، رابطهای که عمدتاً بر پایه افزایش قدرت و نفوذ لابی اسرائیل بنا شده بود... دیپلماسی هوشمندانه و مقدار زیادی فریبکاری نیز به اسرائیل کمک کرد تا زرادخانه مخفیانه از سلاحهای هستهای را توسعه دهد و واقعیتهای تلخ و بیرحمانه بنیانگذاری اسرائیل را که تا دهه ۱۹۸۰ فاش نشده بود، پنهان نگه دارد».
اما «اشتباه اصلی، همانطور که محققان متفکر اسرائیلی بارها و بارها استدلال کردهاند، تصمیم به حفظ، اشغال و به تدریج استعمار کرانه باختری و غزه بهعنوان بخشی از تلاشی بلندمدت برای ایجاد "اسرائیل بزرگ" بود».به نوشته این گزارش، با توجه به این اشغالگری، «اسرائیل تنها در صورتی میتوانست بهعنوان یک دولت یهودی باقی بماند که حقوق سیاسی فلسطینیان را سرکوب و یک سیستم آپارتاید ایجاد کند، آنهم در دورانی که چنین نظمی برای شمار روزافزونی از مردم سراسر جهان ناپسند بود. اسرائیل میتوانست این مشکل را از طریق پاکسازی قومی بیشتر و/یا نسلکشی حل کند، اما هر دوی اینها جنایاتی علیه بشریت هستند که هیچ دوست واقعی اسرائیل نمیتواند از آن حمایت کند».طبق این گزارش، اشتباهات دیگری نیز به دنبال تصمیم برای پیگیری ایجاد "اسرائیل بزرگ" رخ داد و «اگرچه اسرائیلیهای دوراندیش میدانستند که مشکل فلسطینیها به سادگی ناپدید نخواهد شد، کابینههای پیدرپی اسرائیل همچنان به اقداماتی دست میزدند که این مشکل را بدتر میکرد».
استفن والت در بخشی از این گزارش مینویسد «تحقق صلح با فلسطینیان نیازمند آن است که اسرائیل گسترش شهرکسازیها در مناطق اشغالی را متوقف کند و با فلسطینیان برای تأسیس یک دولت کارآمد، مؤثر و مشروع همکاری کند. با این حال، رهبران اسرائیل—بهویژه شارون و نتانیاهو—برعکس عمل کردند... و بارها تلاشهای ایالات متحده برای دستیابی به راهحل دو دولتی را به بنبست کشاندند. نتیجه این سیاستها، سلسله درگیریهایی ویرانگر اما بینتیجهای بود که نتوانست به مقاومت فلسطینیها پایان دهد و در نهایت به حمله مرزی حماس در ۷ اکتبر انجامید که بدترین ضربه وارده به اسرائیل در دهههای اخیر بود».
استاد روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد در ادامه این سوال را مطرح میکند که «چه چیزی این افول چشمگیر در درایت راهبردی اسرائیل را توضیح میدهد؟»به باور او، «یکی از عوامل مهم، احساس غرور و مصونیتی است که از حمایت و احترام ایالات متحده به خواستههای اسرائیل ناشی میشود. علاوه بر این، گرایش اسرائیل به اینکه خود را به عنوان یک قربانی ببیند و هر مخالفتی با سیاستهایش را به یهودستیزی نسبت دهد هم کمکی نمیکند زیرا این امر درک رهبران اسرائیل و مردم آنها را از چگونگی شعله کشیدن دشمنی به دلیل اقدامات خودشان، دشوارتر میکند. دوران طولانی نتانیاهو بهعنوان نخستوزیر که بیشترین زمان در تاریخ اسرائیل است هم بخشی از مشکل است، بهویژه از آنجایی که اقدامات او تا حد زیادی ناشی از منافع شخصی است (یعنی تمایل به فرار از زندانی شدن بهدلیل فساد). علاوه بر این، نفوذ فزاینده راست مذهبی است که فرمولی برای فاجعه به وجود میآورد».والت درباره اهمیت این مسئله برای آینده اسرائیل مینویسد همانطور که تجربه آمریکا در واکنش به حملات ۱۱ سپتامبر نشان داد، عدم تفکر هوشمندانه در مورد گزینههای راهبردی، میتوانند آسیبهای قابل توجهی به خود و دیگران وارد کند.
او معتقد است که اقدامات اسرائیل آینده بلندمدت خودش را تهدید میکند و «رفتار انتقامجویانه و کوتهبینانه اسرائیل، دهههاست که آسیبهای بزرگی به فلسطینیان بیگناه وارد کرده و همچنان این آسیبها را ادامه میدهد، در حالی که احتمال کمی وجود دارد که این رفتار به پایان مقاومت فلسطینیها منجر شود. برای آمریکا هم، وابستگی نزدیک به شریکی بیثبات و بدون فکر، مشکلی جدی است زیرا این وضعیت موجب هدر رفتن زمان، توجه و منابع این کشور میشود و آمریکا را بیخاصیت و ریاکار نشان میدهد».
ستوننویس مجله فارن پالیسی در پایان این تحلیل با بیان این که مشخص نیست چگونه میتوان این وضعیت را اصلاح کرد، نوشت «بهترین کاری که حامیان اسرائیل در ایالات متحده میتوانند انجام دهند، این است که هم به دموکراتها و هم به جمهوریخواهان فشار بیاورند تا با اتخاذ رویکردی قاطع و مسئولانهتر نسبت به اسرائیل، آن را وادار به تجدیدنظر در مسیر کنونی خود کنند. اما، هیچ نشانهای از وقوع این تغییرات در آینده نزدیک دیده نمیشود. در عوض، اسرائیل و حامیان آن در ایالات متحده بر رویکردهای فعلی خود اصرار دارند. این رویکرد، نسخهای برای مشکلات بیپایان، اگر نگوییم نسخهای برای فاجعه است».
منبع: خبرگزاری فارس
پایان/
نظر شما