دهه گذشته، و به ویژه دو سال گذشته، شاهد توسعه قوی روابط چین با عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس بودیم. در اواخر سال ۲۰۲۲، سعودیها برای میانجیگری برای مصالحه امنیتی به چین روی آوردند. این اقدام اگرچه مورد تشویق قرار گرفت، اما هنوز درک آن برای دانشمندان آمریکایی و دیگر دانشمندان غربی سخت است.
چین چه چیزی میتواند به عربستان سعودی ارائه دهد؟ این سوالی است که اغلب دانشگاهیان آمریکایی در زمینه مطالعات خاورمیانه میپرسند. من چندین بار در مبادلات دانشگاهی خود با دانشمندان آمریکایی در حاشیه مجمع دوحه ۲۰۲۳ و سایر وبینارها و کارگاههای آموزشی دوجانبه در سالهای اخیر با این نوع سؤال مواجه شدم.
نکته جالب این است که محققان آمریکایی با طرح این سوال نشان میدهند که ممکن است به درستی دلیل توسعه سریع روابط چین و عربستان، یا شتاب پشت روابط چین و عربستان و یا اینکه چرا چین مورد اعتماد کشورهای منطقه است را درک نکنند.
این یک باور عمیق در میان محققان و سیاستگذاران آمریکایی است که از آنجایی که ایالات متحده از نظر نظامی تنها ابرقدرت باقی مانده در جهان است، بنابراین باید این موضوع را مسلم دانست که تنها ایالات متحده میتواند در منطقه یا جهان تغییر ایجاد کند. آنها تصور میکنند که ایالات متحده تنها کشوری است که منطقه به طور دائم در مورد مسائل امنیتی و دیگر مسائل به آن روی خواهد آورد.
سیاست قدرت میتواند به جهاتی در همه جا وجود داشته باشد، اما ذهنیت قدرت میتواند به خودی خود چشمها را ضعیف کند. روابط چین و عربستان سعودی جامع و چندوجهی است و بنابراین چیزهای زیادی وجود دارد که چین میتواند به عربستان سعودی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس ارائه دهد. اما سه چیز اصلی وجود دارد.
اول، چین کمکهای بیشتری به امنیت منطقهای کرده و خواهد کرد. برای سالها، عربستان سعودی و همسایگان شورای همکاری خلیج فارس برای حفاظت از امنیت به ایالات متحده متکی بودند. اما ثابت شده است که این یک توهم است. عربستان سعودی پس از اینکه تاسیسات نفتی به دلیل حملات حوثیها در سال ۲۰۱۹ آسیب جدی دید، تقریباً از آمریکا ناامید شد.
چین هرگز ادعا نمیکند که میتواند تامین کننده یکجانبه امنیت باشد زیرا به ایجاد نوعی امنیت مشترک، جامع، همکاری و پایدار اعتقاد دارد. به عبارت دیگر، امنیت واقعی تنها از طریق تلاشهای مشترک کشورهای همسایه که با نقش مشخص بازیگران خارجی تقویت میشود، حاصل میشود. در حالی که بازیگران خارجی نه میتوانند در مورد مسائل امنیتی تصمیم بگیرند و نه فقط میایستند و تماشا میکنند، آنها باید کمک کنند و برای آشتی و صلح تلاش کنند. آرامش بهترین امنیت است. به این ترتیب، چین به امنیت منطقهای کمک کرده و خواهد کرد.
میانجیگری چین برای آشتی بین عربستان سعودی و ایران، از طریق تنشزدایی، امنیت همه کشورهای منطقه را تقویت کرد. عربستان، همراه با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، چشماندازهای امنیتی امیدوارکنندهای را دیدند زیرا دهها هزار نفر از افراد تجاری از سراسر جهان، از جمله چین، پس از مصالحه عربستان و ایران در مارس ۲۰۲۳، از منطقه برای فرصتهای تجاری بازدید کردند. آنها موج بزرگی از اعتماد را به همراه آوردند. در چشمانداز توسعه اقتصادی منطقهای این کشور هرگز در پیشبرد چشمانداز ۲۰۳۰ خود به این راحتی نبوده است.
اهمیت میانجیگری چین برای آشتی در این واقعیت نهفته است که پارادایم دوم را برای ایجاد امنیت در منطقه ایجاد کرد. ایالات متحده تلاش کرده بود از طریق مهار ایران و ایجاد اتحاد، امنیت منطقه را تامین کند. با این حال، ایالات متحده نتوانست امنیت را تحت این پارادایم تامین کند. دلیل این شکست اساساً در این است که ایران ملتی با جمعیت عظیم، منابع فراوان و تمدن غنی است و اصلا قابل مهار نیست.
چین بار استعماری ندارد، بنابراین روابط متعادل و دوستانهای با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران دارد. بر اساس مفهوم جدید امنیتی خود، چین میتواند آشتی را از خارج به پیش ببرد و در آینده نیز به این کار ادامه خواهد داد.
دوم، چین با ایجاد رفاه به تلاشهای عربستان سعودی و منطقه کمک کرده و خواهد کرد. این کشور در حال حاضر به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شده است و ۳۰ درصد از رشد اقتصادی جهانی در دهه گذشته را به همراه داشته است. چین همچنین بزرگترین واردکننده نفت در دهه گذشته بوده است و برای سالهای زیادی در آینده نیز بزرگترین واردکننده نفت خواهد بود. در سال ۲۰۲۳ چین حدود ۵۶۴ میلیون تن نفت وارد کرد که نیمی از آن از خاورمیانه بود.
این نشان میدهد که چین، نه سایر اقتصادهای بزرگ، به عنوان بزرگترین واردکننده نفت از عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس باقی خواهد ماند. این بدان معناست که این کشور منبع مهمی برای ثروت و رشد اقتصادی عربستان سعودی در آینده خواهد بود.
علاوه بر این، چین با تواناییهای بسیاری در زمینههای مختلف، شریکی ضروری برای عربستان سعودی در دستیابی به چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان خواهد بود که شامل تنوع بخشیدن به ساختار اقتصادی و ساخت شهرهای آیندهنگر است. برای عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، اهمیت چین سهم بالقوه آن در رونق اقتصادی منطقه و ثبات اجتماعی است.
سوم، چین احترام خود را به عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه نشان داده و خواهد داد. برای مدت طولانی، چین اصل احترام متقابل بین تمدنها را با نشان دادن آشکار پایبندی به اصل عدم مداخله، به ویژه احترام به حقوق کشورها برای انتخاب سیستمهای سیاسی و مسیرهای توسعه، حفظ کرده است. این یک تفاوت شدید با سیاست غرب است که بارها در امور داخلی کشورهای خاورمیانه مداخله کرده است.
چین احترام خود را به آداب و رسوم و مذاهب در منطقه نشان داده است، در حالی که هر یکی دو سال میتوان شاهد حوادث جدی هتک حرمت مسلمانان توسط غرب بود. کاریکاتورهای شارلی ابدو، فیلم ضداسلامی «معصومیت مسلمانان» و قرآن سوزی تنها چند نمونه هستند.
هم مردم چین و هم مسلمانان تمدنهای بزرگی به وجود آوردهاند، اما هر دو در تاریخ معاصر مورد تحقیر غرب قرار گرفتهاند و همچنان در نتیجه احساس برتری غرب، هژمونی دیرینه و سیاست قدرت، با کمبود احترام روبرو هستند. در آینده شاهد همکاری چین و کشورهای مسلمان برای ترویج احترام متقابل بین تمدنها خواهیم بود.
در مجموع، چین عمیقاً با عربستان سعودی و سایر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در هم تنیده است. این به امنیت منطقه کمک میکند و یکی از منابع اصلی ثروت آینده منطقه خواهد بود. همیشه به سبک زندگی در منطقه از جمله مذهب احترام خواهد گذاشت.
ایالات متحده مطمئناً تا آیندهای دور بسیار قدرتمند باقی خواهد ماند و مطمئناً میتواند چیزهایی را به آنها ارائه دهد. اما ممکن است شدیداً شک کنیم که ایالات متحده واقعاً میتواند کاری را انجام دهد که چین میتواند انجام دهد. به نظر میرسد که ایالات متحده همچنان در تامین امنیت منطقه ناکام خواهد ماند زیرا مهار ایران را در ذهن دارد. و به نظر میرسد که ایالات متحده عادت به احترام به فرهنگها و تمدنهای دیگر را ندارد.
نویسنده: جین لیانگ شیانگ؛ محقق ارشد موسسه مطالعات بینالمللی شانگهای
منبع: ایراس
پایان/
نظر شما