اقتصاد کلان چیست؟

اقتصاد کلان شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به مطالعه‌ی نحوه‌ی رفتار کل یک اقتصاد، بازارها، کسب‌وکارها، مصرف‌کنندگان و دولت‌ها می‌پردازد.

به گزارش تحریریه، اقتصاد کلان شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به مطالعه‌ی نحوه‌ی رفتار کل یک اقتصاد، بازارها، کسب‌وکارها، مصرف‌کنندگان و دولت‌ها می‌پردازد. اقتصاد کلان پدیده‌های سرتاسر اقتصاد مانند تورم، سطوح قیمت، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی (GDP) و تغییرات بیکاری را بررسی می‌کند.

برخی سؤالات کلیدی که اقتصاد کلان به آنها پاسخ می‌دهد عبارتند از: چه عواملی باعث بیکاری می‌شوند؟ چه عواملی باعث تورم می‌شوند؟ چه چیزهایی باعث ایجاد یا تحریک رشد اقتصادی می‌شوند؟ اقتصاد کلان تلاش می‌کند تا کیفیت عملکرد یک اقتصاد را اندازه‌گیری کند، درک کند که چه نیروهایی آن را هدایت می‌کنند و پیش‌بینی کند که چگونه عملکرد را می‌توان بهبود بخشید.

نکات کلیدی

۱- اقتصاد کلان شاخه‌ای از علم اقتصاد است که به ساختار، عملکرد، رفتار و تصمیم‌گیری کل اقتصاد می‌پردازد.
۲- دو حوزه‌ی اصلی تحقیقات اقتصاد کلان عبارتند از: رشد اقتصادی بلندمدت و چرخه‌های کسب‌وکار کوتاه‌مدت‌تر .
۳- شکل مدرن اقتصاد کلان با جان مینارد کینز و نظریه‌های او درباره رفتار بازار و سیاست‌گذاری‌های دولتی در دهه‌ی ۱۹۳۰ آغاز می‌شود؛ چندین مکتب فکری از آن زمان تاکنون به وجود آمده است.
۴- بر خلاف اقتصاد کلان، اقتصاد خرد بیشتر بر تأثیرات و انتخاب‌های انجام‌شده توسط کنشگران منفرد اقتصاد (مردم، شرکت‌ها، صنایع و غیره) متمرکز است.

آشنایی با اقتصاد کلان

همان‌طور که از خود این اصطلاح پیداست، اقتصاد کلان حوزه‌ی مطالعاتی است که اقتصاد را از دیدگاهی وسیع تحلیل می‌کند و بررسی متغیرهایی مانند بیکاری، تولید ناخالص داخلی و تورم را شامل می‌شود. علاوه بر این، متخصصین اقتصاد کلان مدل‌هایی را تدوین می‌کنند که روابط بین این عوامل را توضیح می‌دهند.

نهادهای دولتی از این مدل‌ها و پیش‌بینی‌هایی که ایجاد می‌کنند برای کمک به ایجاد و ارزیابی سیاست‌های اقتصادی، پولی و بودجه‌ای استفاده می‌کنند. کسب‌وکارها از این مدل‌ها برای تعیین راهبردهای خود در بازارهای داخلی و جهانی استفاده می‌کنند و سرمایه‌گذاران از آن‌ها به‌منظور پیش‌بینی و برنامه‌ریزی برای نوسانات در طبقات مختلف دارایی استفاده می‌کنند.

با به‌کارگیری صحیح نظریه‌های اقتصادی می‌توان نحوه‌ی عملکرد اقتصادها و پیامدهای بلندمدت سیاست‌ها و تصمیمات خاص را توضیح داد. نظریه اقتصاد کلان همچنین می‌تواند به تک تک کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران کمک کند تا از طریق درک کامل‌تر اثرات روندها و سیاست‌های اقتصادی گسترده بر صنایع خودشان، تصمیمات بهتری بگیرند.

تاریخ اقتصاد کلان

اصطلاح «اقتصاد کلان» آنچنان قدیمی نیست (به دهه‌ی ۱۹۴۰ بازمی‌گردد)، اما بسیاری از مفاهیم اصلی اقتصاد کلان برای مدت طولانی‌تری در کانون توجه محققان قرار داشته‌اند. موضوعاتی مانند بیکاری، قیمت‌ها، رشد و تجارت از زمان پیدایش این رشته در قرن ۱۸ مورد توجه اقتصاددانان قرار داشته‌اند. در مبانی آثار اولیه ارائه‌شده توسط آدام اسمیت و جان استوارت میل به موضوعاتی پرداخته شده است که اکنون به‌عنوان موضوعات حوزه‌ی اقتصاد کلان شناخته می‌شوند.

شکل مدرن اقتصاد کلان با جان مینارد کینز و کتاب او با عنوان «نظریه عمومی اشتغال، بهره و پول» در سال ۱۹۳۶ شروع می‌شود. کینز پیامد رکود بزرگ در دورانی را توضیح داد که کالاها فروخته نشدند و کارگران بیکار بودند.

نکته سریع

در طول قرن بیستم، اقتصاد کینزی (نظریه‌های کینز به این نام شناخته شدند) به چندین مکتب فکری دیگر انشعاب یافتند.

قبل از رواج نظریه‌های کینز، اقتصاددانان عموماً بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تفاوتی قائل نمی‌شدند. همان‌طور که لئون والراس توضیح داده است، تصور می‌شد که همان قوانین اقتصاد خردِ عرضه و تقاضا که در بازارهای هر کالا عمل می‌کنند، بین بازارهای خاص برهم‌کنش ایجاد می‌کنند تا موجب ایجاد تعادل عمومی در اقتصاد شوند.

پیوند بین بازارهای کالا و متغیرهای مالی در مقیاس بزرگ، همچون سطوح قیمت و نرخ‌های بهره، از طریق نقش بی‌همتایی که پول در اقتصاد به‌عنوان وسیله مبادله ایفا می‌کند را اقتصاددانانی چون کنوت ویکسل، ایروینگ فیشر و لودویگ فون میزس توضیح دادند.

اقتصاد کلان در مقابل اقتصاد خرد

اقتصاد کلان با اقتصاد خرد متفاوت است. اقتصاد خرد بر عوامل کوچکتری تمرکز دارد که بر انتخاب‌های افراد و شرکت‌ها تأثیر می‌گذارند. عواملی که هم در اقتصاد خرد و هم در اقتصاد کلان مطالعه می‌شوند معمولاً بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند.

یکی از تفاوت‌های اصلی بین اقتصاد خرد و کلان این است که کل‌های اقتصاد کلان گاهی اوقات می‌تواند به روش‌های بسیار متفاوت یا حتی برعکس متغیرهای مشابه در اقتصاد خرد رفتار کند. برای مثال، کینز به تناقض موسوم به تناقض خست اشاره کرده است. تناقض خست استدلال می‌کند که افراد برای ایجاد ثروت پول پس‌انداز می‌کنند (اقتصاد خرد)؛ اما هنگامی که همه به‌طور همزمان تلاش می‌کنند پس‌انداز خود را افزایش دهند، این امر می‌تواند به کند شدن اقتصاد و کاهش مجموع ثروت منجر شود (اقتصاد کلان). دلیل این امر آن است که افراد کمتر خرج می‌کنند که بر درآمدهای کسب‌وکارها تأثیر منفی می‌گذارد و حقوق کارگران را کاهش می‌دهد.

در ضمن، اقتصاد خرد به بررسی تمایلات اقتصادی، یا بررسی اینکه وقتی افراد انتخاب‌های خاصی انجام می‌دهند چه اتفاقی رخ می‌دهد، می‌پردازد. افراد معمولاً به زیرگروه‌هایی مانند خریداران، فروشندگان و صاحبان کسب‌وکار طبقه‌بندی می‌شوند. این کنشگران طبق قوانین عرضه و تقاضای منابع با یکدیگر تعامل دارند و برای هماهنگی از پول و نرخ‌های بهره به‌عنوان سازوکارهای قیمت‌گذاری استفاده می‌کنند.

محدودیت‌های اقتصاد کلان

درک محدودیت‌های نظریه اقتصادی نیز مهم است. نظریه‌ها اغلب در خلاء خلق می‌شوند و فاقد جزئیات خاص دنیای واقعی مانند مالیات، قوانین و هزینه‌های مبادله هستند. دنیای واقعی نیز بسیار پیچیده و شامل موضوعات رجحان اجتماعی و وجدان است که با تحلیل ریاضی میانه‌ی خوبی ندارند.

نکته‌ی مهم

در علم اقتصاد مشاهده‌ی عبارت ceterus paribus، که معنای کلی آن «ثابت بودن سایر عوامل» است، در نظریه‌ها و بحث‌های اقتصادی رایج است. این امر به علت وجود متغیرهای متعددی است و اقتصاددانان از این عبارت به‌عنوان فرضی برای تمرکز بر روی روابط بین متغیرهای مورد بحث استفاده می‌کنند.

حتی با وجود محدودیت‌های نظریه اقتصادی، دنبال کردن شاخص‌های مهم اقتصاد کلان مانند تولید ناخالص داخلی، تورم و بیکاری مهم و ارزشمند است. چراکه عملکرد شرکت‌ها، و به همین ترتیب سهام آن‌ها، به‌طور چشمگیری تحت تأثیر شرایط اقتصادی‌ای قرار دارد که شرکت‌ها در آن فعالیت می‌کنند.

به‌طور مشابه، درک اینکه کدام نظریه‌ها به نفع یک دولت خاص و تأثیرگذار بر یک دولت خاص هستند نیز می‌تواند ارزشمند باشد. اصول اقتصادی پایه‌ای یک دولت اطلاعات زیادی درباره نحوه‌ی برخورد آن دولت با مالیات، قوانین، مخارج دولت و سیاست‌های مشابه در اختیار ما قرار می‌دهد. با درک بهتر اقتصاد و تبعات تصمیمات اقتصادی، سرمایه‌گذاران می‌توانند حداقل نگاهی اجمالی به آینده‌ی احتمالی داشته باشند و بر این اساس با اطمینان عمل کنند.

مکاتب فکری اقتصاد کلان

حوزه‌ی اقتصاد کلان به مکاتب فکری متعددی سازماندهی شده است که دیدگاه‌های متفاوتی درباره‌ی نحوه‌ی عملکرد بازارها و فعالان آن‌ها دارند.

کلاسیک

اقتصاددانان کلاسیک معتقد بودند که قیمت‌ها، دستمزدها و نرخ‌ها انعطاف‌پذیر هستند و بازارها به سمت توازن گرایش دارند، مگر اینکه سیاست‌های دولت از این امر جلوگیری کند. این اعتقاد بر نظریه‌های اصلی آدام اسمیت استوار است. اصطلاح «اقتصاددانان کلاسیک» واقعاً به یک مکتب فکری اقتصاد کلان اشاره ندارد، بلکه لقبی است که ابتدا توسط کارل مارکس و بعدها توسط کینز و برای اشاره به متفکران اقتصادی گذشته که با آن‌ها مخالف بودند، به کار برده شد.

کینزی

اقتصاد کینزی عمدتاً بر اساس آثار جان مینارد کینز بنیان نهاده شد و سرآغاز اقتصاد کلان به‌عنوان یک حوزه‌ی مطالعاتی مجزا از اقتصاد خرد بود. پیروان عقاید کینز بر تقاضای کل به‌عنوان عامل اصلی مسائلی مانند بیکاری و چرخه‌ی کسب‌وکار تمرکز دارند.
اقتصاددانان کینزی معتقدند که چرخه‌ی کسب‌وکار را می‌توان با مداخله‌ی فعال دولت از طریق سیاست‌های بودجه‌ای مدیریت کرد، به این صورت که دولت‌ها در زمان رکود برای تحریک تقاضا بیشتر هزینه می‌کنند و برای کاهش تقاضا در زمان انبساط کمتر هزینه می‌کنند. آن‌ها همچنین به سیاست‌گذاری پولی اعتقاد دارند که در آن بانک مرکزی وام‌دهی با نرخ‌های پایین‌تر را ترغیب می‌کند یا وام‌دهی با نرخ‌های بالاتر را محدود می‌کند.
اقتصاددانان کینزی همچنین معتقدند که موارد غیرانعطاف‌پذیر خاص در نظام، به‌ویژه قیمت‌های چسبنده، از توازن مناسب بین عرضه و تقاضا جلوگیری می‌کنند.

پول‌گرایان

مکتب پول‌گرا شاخه‌ای از اقتصاد کینزی است که عمدتاً به آثار میلتون فریدمن نسبت داده می‌شود. هواداران مکتب پول‌گرایی، با کار در محدوده‌ی مدل‌های کینزی و گسترش آن‌ها، استدلال می‌کنند که سیاست‌گذاری پولی، در مقایسه با سیات بودجه‌ای، عموماً ابزار سیاست‌گذاری مؤثرتر و مطلوب‌تری برای مدیریت تقاضای کل است. با این حال، هواداران مکتب پول‌گرایی محدودیت‌های سیاست‌گذاری پولی را نیز تأیید می‌کنند. این محدودیت‌ها تنظیم دقیق اقتصاد را نسنجیده می‌سازند و در عوض به این سمت گرایش دارند که پایبندی به قوانین سیاست‌گذاری را ترجیح بدهند که نرخ‌های تورم پایدار را ترویج می‌کنند.

کلاسیک نو

مکتب کلاسیک نو و مکتب کینزی نو (نئوکینزی)، عمدتاً بر ادغام مبانی اقتصاد خرد با اقتصاد کلان استوار هستند تا تضادهای نظری آشکار بین این دو موضوع را برطرف کنند.
مکتب کلاسیک نو بر اهمیت اقتصاد خرد و مدل‌های مبتنی بر آن رفتار تأکید دارد. اقتصاددانان کلاسیک نو فرض می‌کنند که تمام عوامل تلاش می‌کنند تا مطلوبیت خود را به حداکثر برسانند و انتظارات عقلایی دارند که آن‌ها را در مدل‌های اقتصاد کلان می‌گنجانند. اقتصاددانان کلاسیک نو معتقدند که بیکاری تا حد زیادی داوطلبانه است و سیاست‌گذاری بودجه‌ای احتیاطی بی‌ثباتی ایجاد می‌کند، در حالی که تورم را می‌توان با سیاست‌گذاری پولی کنترل کرد.

کینزی نو

مکتب کینزی نو نیز می‌کوشد تا مبانی اقتصاد خرد را به نظریه‌های اقتصادی کینزی سنتی اضافه کند. در حالی که طرفداران عقاید کینزی نو می‌پذیرند که خانوارها و شرکت‌ها بر اساس انتظارات عقلایی عمل می‌کنند، همچنان معتقدند که انواع شکست‌های بازار، شامل قیمت‌ها و دستمزدهای چسبنده، وجود دارند. به دلیل این «چسبندگی»، دولت می‌تواند شرایط اقتصاد کلان را از طریق سیاست‌گذاری‌های بودجه‌ای و پولی بهبود بخشد.

اتریشی

مکتب اتریشی، مکتب اقتصادی قدیمی‌تری است که تاحدی شاهد احیای محبوبیت آن هستیم. نظریه‌های اقتصادی مکتب اتریشی عمدتاً درباره پدیده‌های اقتصاد خرد صدق می‌کنند. با این حال، اقتصاددانان مکتب اتریشی نیز مانند اقتصاددانان به‌اصطلاح کلاسیک، هرگز اقتصاد خرد و کلان را کاملاً از هم جدا نکرده‌اند.
نظریه‌های اتریشی همچنین پیامدهای مهمی برای موضوعاتی دارند که در شرایط عادی موضوعات اقتصاد کلان در نظر گرفته می‌شوند. به‌طور خاص، نظریه چرخه‌ی کسب‌وکار مکتب اتریشی، نوسانات به‌طور کلی همزمان (اقتصاد کلان) فعالیت‌های اقتصادی در سرتاسر بازارها که ناشی از سیاست پولی هستند و نقشی که پول و بانکداری در پیوند دادن (اقتصاد خرد) بازارها به یکدیگر و در طول زمان ایفا می‌کنند را توضیح می‌دهد.

شاخص‌های کلان اقتصادی

اقتصاد کلان حوزه‌ی نسبتاً گسترده‌ای است، اما دو حوزه‌ی تحقیقاتی خاص این رشته را نمایندگی می‌کنند. حوزه‌ی اول شامل عواملی است که رشد اقتصادی بلندمدت یا افزایش درآمد ملی را تعیین می‌کند. حوزه‌ی دوم شامل دلایل و پیامدهای نوسانات کوتاه‌مدت درآمد ملی و اشتغال است که به‌عنوان چرخه‌ی کسب‌وکار نیز شناخته می‌شود.

رشد اقتصادی

رشد اقتصادی به افزایش تولید کل یک اقتصاد اشاره دارد. متخصصین اقتصاد کلان تلاش می‌کنند عواملی را که رشد اقتصادی را ترویج می‌کنند یا به تعویق می‌اندازند درک کنند تا از آن دسته از سیاست‌های اقتصادی پشتیبانی کنند که در راستای توسعه، پیشرفت و بهبود استانداردهای زندگی هستند.

اقتصاددانان می‌توانند از شاخص‌های متعددی برای اندازه‌گیری عملکرد اقتصادی استفاده کنند. این شاخص‌ها به ۱۰ دسته تقسیم می‌شوند:

۱- شاخص‌های تولید ناخالص داخلی: میزان تولید اقتصاد را اندازه‌گیری می‌کنند
۲- شاخص‌های هزینه‌ی مصرف‌کننده: میزان سرمایه‌ای که مصرف‌کنندگان به اقتصاد باز می‌گردانند را اندازه‌گیری می‌کنند
۳- شاخص‌های درآمد و پس‌انداز: میزان درآمد و پس‌انداز مصرف‌کنندگان را اندازه‌گیری می‌کنند
۴- شاخص‌های عملکرد صنعت: تولید ناخالص داخلی را بر اساس صنعت اندازه‌گیری می‌کنند
۵- شاخص‌های تجارت و سرمایه‌گذاری بین‌المللی: تراز پرداخت‌های بین شرکای تجاری، میزان تجارت و میزان سرمایه‌گذاری بین‌المللی را نشان می‌دهند
۶- شاخص‌های قیمت و تورم: نوسانات قیمت‌های پرداختی برای کالاها و خدمات و تغییرات قدرت خرید ارز را نشان می‌دهند
۷- شاخص‌های سرمایه‌گذاری در دارایی‌های ثابت: میزان سرمایه‌گذاری در دارایی‌های ثابت را نشان می‌دهند
۸- شاخص‌های اشتغال: اشتغال را بر اساس صنعت، ایالت، شهرستان و سایر مناطق نشان می‌دهند
۹- شاخص‌های دولت: میزان هزینه و دریافت‌های دولت را نشان می‌دهند
۱۰- شاخص‌های ویژه: سایر شاخص‌های اقتصادی مانند توزیع درآمد شخصی، زنجیره‌های ارزش جهانی، هزینه‌ی مراقبت‌های سلامت، رفاه کسب‌وکارهای کوچک و موارد دیگر

چرخه‌ی کسب‌وکار

سطوح و نرخ‌های تغییر متغیرهای مهم اقتصاد کلان، مانند اشتغال و تولید ملی، که منطبق بر روند رشد بلندمدت اقتصاد کلان هستند، نوساناتی را تجربه می‌کنند. به این نوسانات، رونق (انبساط)، اوج، رکود و قعر (حداکثر رکود) گفته می‌شود. این نوسانات به همان ترتیب ذکرشده رخ می‌دهند. هنگامی که این نوسانات بر روی یک نمودار ترسیم شوند، نشان می‌دهند که کسب‌وکارها در چرخه عمل می‌کنند. به همین دلیل به آن چرخه‌ی کسب‌وکار می‌گویند.

دفتر ملی پژوهش اقتصادی (NBER) چرخه‌ی کسب‌وکار را اندازه‌گیری می‌کند که از تولید ناخالص داخلی و درآمد ناخالص ملی برای تعیین تاریخ چرخه استفاده می‌کند. دفتر ملی پژوهش اقتصادی همچنین سازمانی است که شروع و پایان رکودها و رونق‌ها را ‌اعلام می‌کند.

نحوۀ تأثیرگذاری بر اقتصاد کلان

ازآنجاکه اقتصاد کلان حوزه‌ی گسترده‌ای است، تأثیرگذاری مثبت بر اقتصاد دشوار است و بسیار بیشتر از تغییر رفتارهای فردی در اقتصاد خرد طول می‌کشد. به همین دلیل، اقتصادها باید نهادی داشته باشند که به تحقیق و شناسایی تکنیک‌هایی اختصاص داشته باشد که می‌توانند بر تغییرات در مقیاس بزرگ تأثیر بگذارند.

در ایالات متحده، فدرال رزرو به‌عنوان بانک مرکزی وظیفه‌ی ترویج حداکثر اشتغال و ثبات قیمت را بر عهده دارد. این دو عامل برای اثرگذاری مثبت بر تغییر در سطح اقتصاد کلان به عنوان عوامل ضروری شناسایی شده‌اند.

فدرال رزرو برای اثرگذاری بر تغییر، سیاست‌های پولی را از طریق ابزارهایی که در طول سالیان سال توسعه داده است اجرا می‌کند که برای اثرگذاری بر وظایف دوگانه‌ی این سازمان مفید است. فدرال رزرو ابزارهای زیر را در اختیار دارد که می‌تواند از آن‌ها استفاده کند:

۱- محدوده‌ی نرخ بهره‌ی فدرال: محدوده‌ی هدف تعیین‌شده توسط فدرال رزرو که نرخ‌های بهره‌ی وام‌دهی یک‌شبه بین مؤسسات سپرده‌گذاری برای تقویت استقراض کوتاه‌مدت را هدایت می‌کند

۲- عملیات بازار باز : خرید و فروش اوراق بهادار در بازار باز برای تغییر عرضه‌ی ذخایر
۳- پنجره و نرخ تنزیل: اعطای وام به مؤسسات سپرده‌گذاری برای کمک به بانک‌ها در مدیریت نقدینگی
۴- ذخایر قانونی: نگهداری ذخایر برای کمک به بانک‌ها در حفظ نقدینگی (در سال ۲۰۲۰ به ۰ درصد کاهش یافت)
۵- بهره‌ی تراز ذخایر: بانک‌ها را تشویق می‌کند تا ذخایر نقدینگی خود را نگه دارند و برای انجام این کار به آن‌ها سود می‌پردازد
۶- تسهیلات توافقنامه‌ی بازخرید یک‌شبه: ابزاری مکمل که برای کمک به کنترل نرخ بهره‌ی فدرال از طریق فروش اوراق بهادار و بازخرید آن‌ها در روز بعد با نرخ مطلوب‌تر استفاده می‌شود
۷- تسهیلات سپرده‌ی مدت‌دار: سپرده‌های ذخیره‌ی مدت‌داری که برای تخلیه ذخایر از نظام بانکی استفاده می‌شوند
۸- سوآپ‌های نقدینگی بانک مرکزی: خطوط اعتباری سوآپ که برای بانک‌های مرکزی کشورهای منتخب جهت بهبود شرایط نقدینگی در بانک‌های مرکزی ایالات متحده و کشورهای مشارکت‌کننده ایجاد شده است
۹- تسهیلات بازخرید مراجع پولی خارجی و بین‌المللی: تسهیلاتی برای مؤسسات به‌منظور عقد قراردادهای بازخرید با فدرال رزرو به‌منظور عمل به‌عنوان پشتوانه‌ی نقدینگی
۱۰- تسهیلات توافقنامه‌ی بازخرید دائمی یک‌شبه: تسهیلاتی برای تشویق یا منع استقراض بالاتر از نرخ تعیین‌شده که به کنترل نرخ مؤثر بهره‌ی فدرال کمک می‌کند

فدرال رزرو به‌طور پیوسته ابزارهایی را که برای اثرگذاری بر اقتصاد به کار می‌گیرد، به‌روزرسانی می‌کند، بنابراین فهرستی از ۱۴ ابزار دیگر را که قبلاً استفاده کرده است در اختیار دارد و در صورت نیاز می‌تواند دوباره از آنها استفاده کند.

جمع‌بندی

اقتصاد کلان یک حوزه‌ی مطالعاتی است که برای ارزیابی عملکرد و توسعه اقداماتی استفاده می‌شود که می‌توانند بر اقتصاد تأثیر مثبت داشته باشند. اقتصاددانان تلاش می‌کنند تا درک کنند که عوامل و اقدامات خاص چگونه بر تولید، نهاده، هزینه، مصرف، تورم و اشتغال تأثیر می‌گذارند.

مطالعه‌ی اقتصاد مدت‌ها پیش آغاز شد، اما این رشته تا قرن ۱۸ به شکل کنونی خود تکامل را آغاز نکرد. اقتصاد کلان در حال حاضر در تصمیم‌گیری‌های دولتی و کسب‌وکار نقش بزرگی ایفا می‌کند.

منبع: کلینیک اقتصاد

پایان/

۱۶ آذر ۱۴۰۲ - ۲۰:۰۰
کد خبر: 28280

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 6 + 4 =