سیاست "نگو، نپرس" در برنامه هسته ای اسرائیل

سیاست "نگو، نپرس" به خوبی به اسرائیل کمک کرده است؛ از منافع بازدارندگی هسته ای برخوردار است بی آنکه مجبور به پاسخگویی به پرسش های ناخوشایند باشد. همچنین ممکن است علنی کردن سلاح های هسته ای، کار تحریک آمیزی باشد و کشورهای عربی را وادارد تا به گونه ای واکنش نشان دهند و سیاست رضایت عملی موجود به هم بخورد.

به گزارش تحریریه، هرگاه که درباره برنامه هسته ای ایران سخنرانی دارم، پرسیده می شود که "پس اسرائیل چه؟" اخیرا فرصتی بود تا در یک پانل گفت وگوی اندیشکده استیمسون با عنوان "اشاعه هسته ای در خاورمیانه ی فراتر از ایران" به این پرسش پاسخ دهم. این خبر تازه ای نیست که اسرائیل در نیم قرن گذشته، از یک انحصار هسته ای در خاورمیانه برخوردار بوده است. این سلاح ها، نقش یک بیمه نهایی را برای کشوری ایفا می کند که در محاصره کشورهای مسلمانی قرار دارد که جمعیت بیشتری داشته و اغلب هم رویکردی خصمانه نسبت به آن دارند. اسرائیلی ها که کشورشان از دل هولوکاست متولد شد، اغلب از بازدارندگی هسته ای استقبال می کنند حتی اگر قوانین اسرائیل آنها را از اذعان به آن باز می دارد.

برآوردها از حجم زرادخانه هسته ای اسرائیل در این سالها تغییری نکرده است: بین ۸۰ تا ۹۰ کلاهک هسته ای و مواد شکافتی کافی برای ساخت تا دویست کلاهک. اسرائیل چند گزینه هم برای حمل و بکارگیری این سلاح ها دارد: هواپیماهای اف ۱۵ و اف ۱۶، موشک های میان برد و قاره پیما و زیردریایی های کلاس دلفین که از آلمان خریداری شده و برای حمل سلاح هسته ای بهینه سازی شده اند.

برنامه هسته ای اسرائیل مولود اشاعه است. در سال ۱۹۵۷، فرانسه در قراردادی محرمانه توافق کرد تا یک رآکتور اورانیوم و کارخانه پردازش پلوتونیوم در دیمونا بسازد که ظاهرا برای اهداف صلح جویانه بکار گرفته شوند. پس از روی کار آمدن شارل دو گل در سال ۱۹۵۹، وی به مشارکت دولتش در این زمینه خاتمه داد اما اسرائیل توانست این پروژه را تکمیل کند. به گفته آونر کوهن، که مطالب زیادی در این زمینه نوشته، در جنگ شش روزه ۱۹۶۷، اسرائیل قادر بود یک ابزار ابتدایی هسته ای تولید کند. شاید یک انفجار آزمایشی هم در اقیانوس هند و با همکاری آفریقای جنوبی صورت داده باشد.

سیاست "نگو، نپرس" در برنامه هسته ای اسرائیل

هرچند ایالات متحده آمریکا به برنامه هسته ای اسرائیل کمکی نکرد، مانع آن هم نشد. جان اف کندی اسرائیل را وادار کرد تا نظارت های آمریکا در دیمونا را بپذیرد اما بدون بکارگیری ابزارها یا نمونه برداری. لیندون جانسون چندان درباره عدم اشاعه سختگیر نبود و اذعان مبهم اسرائیل را پذیرفت که "نخستین کشوری نباشد که در خاورمیانه سلاح هسته ای ارائه می کند." وی همچنین تفسیر خلاقانه اسرائیل از واژه "ارائه" را پذیرفت. این عبارت به نماد سیاست ابهام هسته ای اسرائیل یا "امیموت amiut" تبدیل شد.

آمریکا در ابتدا تلاش کرد تا در سال ۱۹۶۸ که پیمان عدم اشاعه تصویب شد، اسرائیل را به امضای این پیمان مجبور کند. سال بعد، گلدا مائیر، نخست وزیر اسرائیل و ریچارد نیکسون، رئیس جمهوری وقت ایالات متحده محرمانه توافقی کردند که به معنی پایان عملی فشار آمریکا بود. نیکسون موافقت کرد که بمب اسرائیلی تا زمانی که علنا به آن اذعان نکند، تحمل شود. همه دولت های اسرائیلی و آمریکایی از آن زمان به این تفاهم پایبند مانده اند. از نظر واشنگتن، این سیاستی است که بر "رئال پالیتیکز" (سیاست واقع) متکی است.

اسرائیل اشاراتی داشته است که چنانچه با همه همسایگانش به صلح دست یابد، امنیتش تضمین شود، به ان پی تی بپیوندد. به نظر می رسد که این شروط در مسیر تحقق قرار داشته باشند: صلح با مصر در سال ۱۹۷۹، با اردن در ۱۹۹۴ و با توافق های ابراهیم در ۲۰۲۰ با امارات، بحرین، مراکش و سپس سودان. البته هنوز هم مرزهای اسرائیل ناامن هستند هرچند جای این پرسش هم هست که اساسا سلاح های هسته ای، هیچ تاثیری بر بحران های اسرائیل با فلسطینی ها، سوری ها و حزب الله دارد؟ با این حال اسرائیلی ها بر این باورند که شرایط امنیتی شان بویژه در برابر ایران، بدون برخورداری از بازدارنده هسته ای، بدتر می شود. برتری مطلق متعارف اسرائیل، به این معناست که نیازی به انجام تهدید هسته ای ندارد. از سوی دیگر، تهدید بالقوه هسته ای از طرف ایران هم از همیشه بیشتر است. بنابراین اسرائیل اکنون حال و هوای کوتاه آمدن از بازدارندگی هسته ای را ندارد.

سیاست "نگو، نپرس" به خوبی به اسرائیل کمک کرده است؛ از منافع بازدارندگی هسته ای برخوردار است بی آنکه مجبور به پاسخگویی به پرسش های ناخوشایند باشد. همچنین ممکن است علنی کردن سلاح های هسته ای، کار تحریک آمیزی باشد و کشورهای عربی را وادارد تا به گونه ای واکنش نشان دهند و سیاست رضایت عملی موجود به هم بخورد.

در ابتدا این همسایگان ایران بودند که گرایش این کشور به سلاح هسته ای را زنده کردند. موازنه با اسرائیل، حداکثر، یک ملاحظه درجه دوم برای تهران بود. امروز، رهبران ایران حرف های زیادی درباره سلاح های هسته ای اسرائیل می زنند و تردیدی نیست که این عامل نقش بزرگتری در سیاست هسته ای ایران دارد.

سلاح های هسته ای اسرائیل همچنین انگیزه اصلی پیشنهاد "منطقه عاری از سلاح کشتار جمعی در خاورمیانه" بوده است و مانع اصلی ایجاد چنین منطقه ای هم به شمار می رود. پذیرش، پایبندی و پیاده سازی یک منطقه رها از سلاح های کشتار جمعی، مسائل اشاعه منطقه را حل خواهد کرد. با این حال، وقتی اسرائیل می بیند که چهار کشور خاورمیانه ای – عراق، ایران، لیبی و سوریه – به رغم امضای ان پی تی، برنامه های هسته ای تسلیحاتی را آغاز کردند، تردید می کند که چنین پیمان هایی بتواند جایگزین امنیتی بشود که از زرادخانه هسته ای حاصل می شود.

نویسنده: مارک فیتزپاتریک

منبع: اندیشکده استیمسون/دیپلماسی ایرانی

پایان/

۲۲ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰
کد خبر: 27828

برچسب‌ها

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 5 + 11 =