ریسک نرخ ارز که عموما با نام ریسک نرخ مبادله ارز [۱] هم شناخته میشود، ناشی از تغییر در قیمت یک ارز نسبت به ارز دیگر است. سرمایهگذاران یا شرکتهایی که داراییها یا عملیات تجاری بینالمللی دارند، در معرض ریسک نرخ ارز هستند که ممکن است برای آنها سود یا ضرر پیشبینینشده ایجاد کند.
بسیاری از سرمایهگذاران نهادی، مانند صندوقهای پوشش ریسک [۲]، صندوقهای سرمایهگذاری مشترک [۳] و همچنین شرکتهای چند ملیتی، از فارکس، آتیها، قراردادهای اختیار معامله یا سایر مشتقات برای پوشش ریسک نرخ ارز استفاده میکنند.
مدیریت ریسک نرخ ارز از دههی ۱۹۹۰ بخاطر بحران آمریکای لاتین [۴] در سال ۱۹۹۴ اهمیت پیدا کرد چرا که در این زمان بسیاری از کشورهای این منطقه دارای بدهی خارجی بودند که بیشتر از درآمد و توانایی بازپرداخت آنها شده بود.
بحران ارزی آسیایی [۵] در سال ۱۹۹۷، که با سقوط بات تایلند (ارز کشور پادشاهی تایلند) آغاز شد، باعث شد ریسک نرخ مبادله ارز در سالهای پس از آن کانون توجه باشد.
نکات کلیدی
۱- ریسک نرخ ارز یعنی احتمال از دست دادن پول به علت نوسانات نامطلوب در نرخ مبادله ارزها.
۲- بنگاهها و افرادی که در بازارهای خارجی فعالیت میکنند در معرض این ریسک هستند.
۳- سرمایهگذاران نهادی، مانند صندوقهای پوشش ریسک و صندوقهای سرمایهگذاری مشترک و همچنین شرکتهای چند ملیتی بزرگ، ریسک نرخ ارز را از طریق فارکس و مشتقاتی مانند آتیها [۶] و اختیار معامله [۷] پوشش میدهند.
ریسک نرخ ارز را میتوان از طریق پوشش ریسک که نوسانات ارز را جبران میکند، کاهش داد. به عنوان مثال اگر یک سرمایهگذار آمریکایی در کانادا صاحب سهام باشد، بازده شناساییشده متاثر از تغییر هر دو عامل قیمت سهام و نوسانات ارزش دلار کانادا به دلار آمریکا است. اگر بازده ۱۵ درصدی در سهام کانادا محقق شود و ارزش دلار کانادا در برابر دلار آمریکا ۱۵ درصد کاهش یابد، بدون کسر هزینههای معاملاتی مرتبط، سود سرمایهگذار سربهسر است.
مثالهایی از ریسک نرخ ارز
برای کاهش ریسک نرخ ارز، سرمایهگذاران آمریکایی میتوانند سرمایهگذاری در کشورهای با افزایش شدید نرخ ارز و نرخ بهره [۸] را در نظر بگیرند. سرمایهگذاران باید تورم [۹] کشور را بررسی کنند چرا که بدهی زیاد بر تورم مقدم است. این ممکن است موجب از دست دادن اعتماد به اقتصاد شود که میتواند باعث سقوط ارزش پول آن کشور شود. افزایش نرخ ارز با نسبت پایین بدهی به تولید ناخالص داخلی (GDP) در ارتباط است.
فرانک سوییس یک نمونه از ارزی است که به احتمال خوبی، به علت ثبات نظام سیاسی کشور و نسبت پایین بدهی به GDP بهخوبی حمایت میشود. دلار نیوزلند احتمالا به علت صادرات پایدار کشاورزی و صنایع لبنیاش قوی باقی میماند که ممکن است موجب افزایش نرخ بهره شود.
سهام خارجی گاهی در دورههای ضعف دلار آمریکا که معمولا در زمانهای پایینتر بودن نرخهای بهره ایالات متحده نسبت به کشورهای دیگر است عملکرد بهتری دارند.
نمونههایی دیگر از ریسک نرخ ارز
سرمایهگذاری در اوراق قرضه ممکن است به دلیل سود کمتری که نسبت به جبران ضررهای ناشی از نوسانات ارزی دارد، سرمایهگذاران را در معرض ریسک نرخ ارز قرار دهد. نوسانات ارز در شاخص اوراق قرضه خارجی اغلب بازده اوراق قرضه را دوبرابر میکند. سرمایهگذاری در اوراق قرضه دلار-پایه با توجه به اجتناب از ریسک نرخ ارز بازده باثباتتری را ایجاد میکند.
در عین حال، سرمایهگذاری در سطح جهانی یک استراتژی احتیاطی برای کاهش ریسک نرخ ارز است چرا که داشتن پرتفوی متنوعسازی شده در مناطق جغرافیایی مختلف، پوشش نوسانات ارز را فراهم میکند. سرمایهگذاران ممکن است سرمایهگذاری در کشورهایی مانند چین که ارزشان را به دلار آمریکا میخ [۱۰] کردهاند در نظر بگیرند. هرچند که این عمل هم بدون ریسک نیست، چرا که ممکن است بانکهای مرکزی این رابطه را تعدیل کنند که احتمالا بر بازده سرمایهگذاری تاثیر بگذارد.
ملاحظات خاص
بسیاری از صندوقهای معاملهپذیر (ETF) و صندوقهای مشترک، برای کاهش ریسک نرخ ارز با پوشش ریسک، معمولا با استفاده از فارکس، اختیار معامله یا آتیها طراحی شدهاند. در حقیقت، با رشد دلار آمریکا تعداد زیادی صندوقهای پوشش ریسک نرخ ارز در کشورهای پیشرفته و بازارهای نوظهور مانند آلمان، ژاپن و چین شروع به کار کردهاند. نکته منفی در مورد صندوقهای پوشش ریسک نرخ ارز این است که آنها میتوانند سود را کم کنند و از صندوقهایی که پوشش ریسک نرخ ارز ندارند، گرانترند.
به عنوان مثال، iShare شرکت بلک راک [۱۱]، دسته اختصاصی خودش از ETF های پوشش ریسک نرخ ارز را به عنوان جایگزینی برای صندوقهای بینالمللی با برچسب کمتر-گران دارد. در اوایل سال ۲۰۱۶، سرمایهگذاران در واکنش به تضعیف دلار آمریکا، روند کاهش در معرض بودن به ETF های پوشش ریسک نرخ ارز را آغاز کردند. روندی که از آن زمان ادامه یافته و منجر به تعطیلی بعضی از این صندوقها شده است.
منبع اصلی: Investopedia
مترجم: تینا رضائیان
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما