این مقاله استعداد بد فهمیده شدن دارد، من موافق افزایش نرخ ارز معادل اختلاف تورم ایران و جهان هستم ولی دیگر نه تا این اندازه!
پنجاه درصد مشاغل غیر اقتصادی شده است به سبب بالا نگهداشتن نرخ ارز و این را رئیسی نمی فهمد. از این دراماتیک تر، دریافت مالیات از مشاغلی است که به خاطر نرخ ارز، غیراقتصادی شده است و این را خاندوزی نمی فهمد.
دیروز اجرای پایه پولی منتشر شد، نرخ ارز واکنشی بوده است نسبت به اجزای پایه پولی.
اولین نکته افزایش ضریب فزایندگی پولی بود ضریب فزایندگی از حدود هفت و نیم به هشت افزایش یافته و اثر این را در افزایش نرخ ارز، رئیس بانک مرکزی نمی فهمد.
ضریب فزایندگی سال ٨١ حدود ٣ بود و مقایسه ٣ با ٨ تاثیر رشد ضریب فزایندگی را در افزایش تورم و نرخ ارز نشان می دهد.
وقتی شاه رفت اجزای نظام هر چه را که می توانستند بردند و هر چه را که نمی توانستند ببرند نزد بانک گرو گذاشتند و تا دو برابر ارزش ذاتی اش وام گرفتند و ریال اش را به ارز تبدیل کرده و خارج کردند نهایتا سپرده مردم را از کشور خارج کردند و بانک ورشکسته را باقی گذاشتند دکتر مولوی رئیس بانک مرکزی بدون اینکه مردم مطلع شوند با چاپ پول و مدیریت ضریب فزایندگی نگذاشت مردم مسئله را بفهمند، دکتر مولوی تنها رئیس بانک مرکزی بود که ضریب فزایندگی را می فهمید.
بر اساس اجرای پایه پولی که منتشر شده است عامل تورم حدود ده درصد رشد ضریب فزایندگی، ۶٠ درصد افزایش خالص دارایی خارجی بانک مرکزی و ٣٠ درصد مانده ریپو است، بی جهت پشت تحریم پنهان نشوید عامل رشد نرخ ارز این سه عامل است.
دیروز با انتشار پایه پولی فقط یک نفر اعتراض کرد
چرا این چنین شد؟ سه عامل دولت را در آذر ماه از اقدام بازداشت: مخالفت مجلس، ضعف اعتماد به نفس خاندوزی و ضعف قدرت تصمیمگیری گیری رئیسی.
آن سه عامل به اضافه این سه عامل؛ میشود پنج بعلاوه یک، منتهی پنج بعلاوه یک داخلی نه پنج بعلاوه یک خارجی.
از نظر روان شناختی چقدر به آن یک نفر سخت می گذرد و چقدر بقیه احساس عقل کل بودن دارند.
وقتی نرخ ارز بالا تعیین می شود اقتصاد به فعال اقتصادی کمتر از لیاقت اش فرصت می دهد و این به میزان ضعیف اما قابل تشخیص؛ غیراخلاقی است.
پایان/
نظر شما