چند دهه است که خودکفایی، حمایت از تولید داخلی و حفظ مشاغل به بهانه ای برای کمک و حمایت همه جانبه، پایان ناپذیر و غیرمنطقی پاستور نشینیان از صنعت خودروی کشور و مخصوصا دو انحصارگر ایران خودرو و سایپا تبدیل شده است. این حمایت از آن جهت بی منطق است که باید از ابتدا برای حمایت از این صنعت دوره زمانی مشخص شود و هیچ گاه این سیاست نباید پایان باز داشته باشد.
حمایت مخصوص تولیدکننده است؛ بی خیالِ مردم
این حمایت های رسمی سالانه موجب می شود تا معادل میلیاردها دلار یارانه به این شرکت ها اختصاص پیدا کند تا آنها به تامین قطعات خودروهایی بپردازند که بسیاری از آنها اکنون دیگر در کشورهای خارجی تولید نمی شوند. همین نگاه غیرعقلایی موجب می شود به گفته یکی از مدیران پیشین ایران خودرو، این شرکت ها مجبور شوند تا لوازم یدکی خودروهای پرتیراژی مانند پژو ۴۰۵ و پارس را از طریق چند واسطه از شرکت های دست چندم و غیرمطرح جهان با قیمتی غیرمتعارف اما بدون کیفیت لازم خریداری کنند. علت آن است که خط تولید هیچ قطعه ساز مطرح و قابل اطمینانی در جهان اکنون ساخت قطعات خودروی سه دهه قبل را قبول نمی کند. دو شرکت مجبورند با قیمتی نجومی و بالاتر از حد معمول نیازهای خود را از شرکت های ناشناخته تامین کنند.
نکته اینجاست، اگر این خودروها با قیمت مناسب و رقابتی و نه انحصاری با خودروهای دیگر وارد بازار می شد حرفی نبود اما شرکت های خودروساز می خواهند هزینه های سرسام آور مدیریت خود و چند صد شرکت فامیلی و رانتی شان را از جیب مردم در بیاورند و با ارقامی فراتر از تصور مردم را به بخت آزمایی و قرعه کشی و صف انتظار میلیونی سوق می دهند. در واقع آن ها می خواهند از هر دو طرف سود کنند.
از طرف دیگر درحالی که اکنون قیمت یک خودروی متوسط روز دنیا از شرکتی معتبر و با کیفیتی به مراتب بالاتر بین ۱۰ تا ۱۵ هزار دلار است (با نرخ کنونی دلار زیر ۴۰۰ میلیون تومان) برخی از خودروهای وارداتی چینی رقم های سرسام آور میلیاردی و یا به عبارتی بیشتر از ۵۰ هزار دلاری را از مردم طلب می کنند. این قیمت ها در همه جای جهان برای خودروهای لوکس پرداخت می شود. اما دولت ها برای مردم راهی نگذاشته اند. دولت هایی که تنها به فکر سود تولیدکننده هستند و مصرف کننده را به فراموشی سپرده اند.
مردم چه کاری باید انجام دهند وقتی که گرفتار یک گروه تولیدکننده طماع، انحصارگر و سیر ناشدنی گشته اند که با برخی مقام های دولتی هم پیاله شده اند و چون پول زور و رانتی زیر زبان آنها مزه کرده است حاضر به دست کشیدن از آن نیستند. سازمان واقعی هم که برای حمایت از مصرف کننده وجود ندارد.
حمایت های سرسام آور
هر از چند گاهی دولت برای حمایت از این دو شرکت ورشکسته کمک های میلیارد دلاری را در نظر می گیرد و موجب محکم تر شدن این انحصار می شود. اگر این حمایت برای تولید خودرویی قابل مباهات انجام می شد یا اینکه از طریق صادرات بخشی از آن جبران می گشت افسوسی وجود نداشت. خودروسازان ایرانی سال گذشته قادر شدند تنها ۱۳۰۰ عدد از بهترین تولیدات خود را با میانگین قیمت ۵ هزار دلار صادر کنند.
پول ریالی و ارز مستقیمی که دولت از جیب مردم به این شرکت ها اعطا می کند یک طرف اما مردم از جنبه های دیگر هم از این انحصار متضرر می شوند.
تعداد کل خودروهای کشور حداقل ۱۸ میلیون خودرو است که براساس آمار متفاوت، این خودروها که بیشتر آن ها ساخت دو شرکت فوق هستند با فناوری قدیمی خود بین ۸ تا ۱۲ لیتر بنزین برای طی کردن مسافت ۱۰۰ کیلومتر مصرف می کنند که به صورت میانگین و با خوش بینی آن را ۱۰ لیتر فرض می کنیم. میانگین بالا و سیستم های قدیمی ماشین ها موجب می شود مصرف بنزین خودروهای کشور نیز روزانه از ۷۰ تا بیشتر از ۱۰۰ میلیون لیتر در نوسان باشد که میانگین آن روزانه ۸۵ میلیون لیتر می شود.
جالب اینجاست که متوسط مصرف سوخت در اروپا و دیگر کشورهای هم طراز با ایران حدود ۵ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر است. همانطور که مشاهده می شود مصرف سوخت خودروها در ایران دوبرابر میانگین مصرف سوخت در یک کشور اروپایی است.
حساب کنید اگر خودروهای کشور وضعیت استانداردی داشتند و به عنوان نمونه مصرف میانگین آن ها حدود ۵ یا ۶ لیتر بود مصرف روزانه سوخت کشور تا ۵۰ درصد کمتر بود و به کمتر از۵۰ میلیون لیتر می رسید. در این شرایط دولت ها می توانستند در بدترین شرایط روزانه ۴۰ میلیون لیتر بنزین را صرفه جویی و به خارج صادر کنند یا از تاسیسات آن برای تولید دیگر محصولات پتروشیمی استفاده کنند.
اگر قیمت فوب خلیج فارس را که بین ۳۰ تا ۵۰ سنت در نوسان است ۴۰ سنت درنظر بگیریم، ارزش مصرف مازاد بنزین کشور که به خاطر خودروهای بی کیفیت هدر می رود روزانه به ۱۵ تا ۲۰ میلیون دلار می رسد و هر ماه به بیش از نیم میلیارد دلار و سالانه حداقل 6 میلیارد دلار بالغ می شود.
درشرایط کنونی شما باید علاوه بر کمک های هزاران میلیارد تومانی دولت به دو شرکت خودروساز انحصار طلب، هزینه حداقل 6 میلیارد دلاری مصرف بیشتر بنزین را هم اضافه کنید که در واقعیت از جیب مردم خارج می شود.
از طرف دیگر این هزینه برای مصرف بنزین اضافه ای اختصاص دارد که نتیجه آن آلودگی شدید هوا در همه روزهای سال به ویژه زمستان و بیماری های قلبی و تنفسی مردم ایران می شود که خود هزینه هایی چند هزار میلیارد تومانی را بر صنعت درمان کشور تحمیل می کند. باید زیان تعطیلی های زمستانه شهرهای بزرگ آلوده که در برخی مواقع به چند روز و هفته هم می رسد، به کل هزینه ها افزود.
اگر آسیب های فوق را با آمار تصادف و تلفات ناشی از کیفیت پایین خودروها، هزینه های پرداخت شده از سوی بیمه ها در کنار هم قرار دهیم رقم کل هزینه های صنعت ناکارآمد، عقب افتاده و انحصاری خودروی کشور به بیشتر از 20 میلیارد دلار در سال می رسد.
در دولت ابراهیم رئیسی سخنانی در مورد شکوفایی صنعت خودرو یا برخی قوانین برای واردات محدود خودرو بیان می شود که به نظر می رسد محتوای همه این اظهارات تنها در جهت تشدید حمایت و سودآفرینی برای شرکت های خودروساز به ویژه دو انحصارگر بزرگ طراحی شده است. اگر واقعا منطقی وجود دارد، دولت سیزدهم می تواند در چند سال خود و مردم را از این هزینه گزاف جانی و مالی نجات دهد و ضمن دادن اطمینان خاطر به ایرانیان، حس حقارت ملی ناشی از مقایسه تولیدات داخلی با شرکت های خارجی را از بین ببرد. یک اقدام عقلانی بار هزینه های ده ها میلیاردی را از روی دوش دولت ها و مردم بردارد.
به امید آن روز...
پایان/
نظر شما