این روزها دو گروه در کنار وزیر نفت، به بازارگرمی مشغول هستند؛ به رسانهها پول میدهند تا مصاحبههای خود را درباره شخصیت عظیم الشان وزیر جدید منتشر و در گروههای واتساپی و تلگرامی، اوجی را بهترین وزیر نفت طی 40 سال اخیر ارزیابی کنند. امید دارند با این دست فرمان، به قدرت برسند و یا به نفوذ بیشتری در تصمیمات و انتصابات دست یابند. برای یکدیگر پروندهسازی میکنند و یکی دو رسانه را نیز به استخدام خود در آوردند تا در این بازی، گوشتِ خورشت را برای خود جدا کنند و به مابقی، سبزی و لوبیا برسد.
دو گروه در کنار دست وزیر نفت دیده میشوند و یا حداقل دوست دارند این را جا بیاندازند که به وزیر جدید نزدیک هستند. گروه اول بانیان وضع موجود هستند؛ همانهایی که در دوره زنگنه صاحب سمت و مدیریت بودند ولی امروز، با انتقادهای محتاطانه از وزیر سابق، به ستایش اوجی مشغول هستند. او را وزیری میدانند که استانداردهایش بالاتر از مدیران موفق صنعت نفت جهان است و به سبب نفتی بودنش، میتواند معجزه کند.
تا پیش از رای اعتماد اوجی، همه کار کردند تا دیده شوند بدون آنکه به یاد بیاورند چگونه خود را برای زنگنه، تکه تکه میکردند و هر انتقاد از وزیر سابق نفت را به مثابه محاربه با نظام قلمداد میکردند. این گروه، که نفاق را به بن بست رساندهاند شب و روز خود را برای تبلیغ وزیر جدید وقف کردهاند و از هر فرصتی برای چاپلوسی بهره میبرند.
معتقدند در دوره زنکنه، به آنها ظلم شده و اگر با او کار کردهاند بخاطر منافع نظام بوده است؛ تا میتوانند برای خود توجیه میتراشند و به چند مصاحبه اخیرشان دل خوش کردهاند تا در سمت های خود بمانند و یا سمتی بزرگتر را از آن خود کنند. این گروه را باید حقیرانی نامید که به هیچ چیز پایند نیستند و برای یک صندلی که قطعا با منافع مالیشان گره خورده است، حتی حاضرند خود را مقابل پای وزیر، به خاک بیاندازند!
گروه دوم اما داستان جالبتری دارند؛ همانهایی که در دولت احمدی نژاد با «دمپایی» و «تسبیح» وارد نفت شدند، بلافاصله با پرونده سازی برای سایرین خود را بالا کشیده و در دولت تدبیر و امید گوشه نشین شدند. این جماعت اغلب، نفت را با گعدههای خودمانی اشتباه گرفتهاند و از چند هفته پیش، در نفت جولان داده و «نفسکِش» میطلبند. به سایرین پیام میدهند که اگر دیر بیعت کنید، خونتان پای خودتان است. با ایجاد فضای رعب و وحشت، خود را عناصری پرنفوذ در نفت میدانند که کافی است برای اوجی لب تر کنند تا حساب کارشان، با کرام الکاتبین باشد.
از قضا، خطر این گروه از منافقان نفتی بیشتر است چراکه اقداماتشان موجب بدبینی کارکنان نفت، و کناره گیری مدیران انقلابی و جهادی است که نمیخواهند با این افراد مترادف شوند. متاسفانه این گروه، خود را صاحب وزارت نفت میدانند و بدون هیچ هزینهای در 8 سال گذشته، خود را داعیهدار انتقادات علیه زنگنه میدانند؛ منتقدانی بدون یک انتقاد!
نکته جالب اینجاست که این گروه، تنها خود را وارث دولت رئیسی و وزارت اوجی میدانند و بر این باورند، هر کسی در دایرهشان نیست، در اتمسفر نفت به «نیستی» پیوند خوردهاند. این نگاه خطرناک، تندتر از نگاه خودی و غیرخودی زنگنه است که با همین فضا، حتی تکنوکراتهای نفت و همسو با جریان سیاسی دولت گذشته را خانهنشین کرد و عدهای بله قربان گو و مدیران قدکوتاه را به همه جا رساند.
اوجی کار سختی دارد با این جماعت؛ یا باید سمتهای مدیریتی را برای آنها کنار بگذارد تا به سهمشان برسند و یا به شاخصههای خود برای عزل و نصبها پایبند باشد که در این صورت، باید در انتظار هیاهو و بازیهای رسانهای فیک بنشیند.
بسیاری برای نفت کیسه دوختهاند با نیات مختلف؛ یکی برای تضمین جریان فساد، یکی برای انتقام از گذتشگان و یکی برای گرد و خاک کردن در صنعت نفت. دو گروهی که خود را به اوجی چسباندهاند اگر به قدرت برسند، بدون تردید باید حسرت روزهای حضور زنگنه را در صنعتی خورد که خود به ویرانهای بزرگ تبدیلش کرد.
پایان/
نظر شما