ترامپ و تخریب عمدی اقتصاد آمریکا!

«پراجکت سیندیکیت» معتقد است: مدیریت سیاست اقتصادی توسط دونالد ترامپ رئیس‌جمهور ایالات متحده، یک فاجعه بوده است. پیش از این، غیرقابل تصور بود که یک رئیس‌جمهور عمداً تا به این میزان به اقتصاد آسیب برساند.

به گزارش تحریریه، تارنمای «Project Syndicate» در تحلیل سیاست های «دونالد ترامپ» و آسیب هایی که تصمیم های وی برای اقتصاد ایالات متحده به بار می آورد، در مطلبی با عنوان «چرا ترامپ در حال تضعیف اقتصاد آمریکا است؟» نوشت، با اینکه دونالد ترامپ در ابتدا شروع خوبی داشت و بازارهای سهام در انتظار سیاست‌های مؤثر بر رشد اقتصادی به بالاترین حد خود رسیدند، اما مدتی بعد اعتماد سرمایه‌گذاران از بین رفته و بازار سهام سقوط کرد. حال که رئیس‌جمهور به‌طور عمدی در حال تضعیف پایه‌های رفاه اقتصادی آمریکا است، باید پرسید که چرا این کار را انجام می‌دهد و چه چیزی می‌تواند او را متوقف کند؟

مدیریت سیاست اقتصادی توسط رئیس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، یک فاجعه بوده است. پیش از این، غیرقابل تصور بود که یک رئیس‌جمهور—حتی دوره اول ترامپ —عمداً به این میزان به اقتصاد آسیب برساند. با اینحال وقوع رکود اقتصادی همچنان بعید به نظر می‌رسد و نیروهای تعدیل‌کننده در سیستم سیاسی ممکن است به زودی این هرج‌ومرج را متوقف کنند.

برنامه سیاستی ترامپ در کمپین انتخاباتی‌اش هم نکات مثبت داشت و هم منفی. با وجود ایرادهای آشکار، بسیاری از اقدامات مدنظر او می‌توانست به رشد اقتصادی کمک کند. حتی تا اواخر ژانویه، به نظر می‌رسید که ترامپ شروع خوبی داشته است. سیاست‌های او در قبال هوش مصنوعی و اجرای قوانین ضدانحصار امیدوارکننده به نظر می‌رسیدند، همان‌طور که تعهدات او به گسترش تولید انرژی داخلی، حذف مقررات مضر و کاهش مالیات‌های شرکتی نیز مورد استقبال قرار گرفتند. سرمایه‌گذاران نیز با این ارزیابی موافق بودند: شاخص‌های S&P 500 و Nasdaq پس از انتخاب ترامپ در نوامبر به بالاترین حد خود رسیدند و این روند تا اواخر فوریه ادامه داشت.

اما مسیر ترامپ تغییر کرد. از نظر من (نویسنده تحلیل ) اهداف وزارت کارایی دولت (DOGE) تحت رهبری ایلان ماسک برای کاهش دامنه فعالیت‌های دولتی و حذف هزینه‌های غیرضروری کاملاً مورد تأیید است. اما هرج‌ومرج در DOGE باعث نگرانی مصرف‌کنندگان و سرمایه‌گذاران شده است. بدتر از آن، سیاست‌های تجاری ناپایدار ترامپ—افزایش تعرفه‌ها به‌صورت مقطعی و دشمنی آشکار با شرکای تجاری مهم (کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا)— انگیزه و احساس حمایت تجار و مصرف‌کنندگان را تضعیف کرده، انتظارات تورمی را افزایش و سرمایه‌گذاری را کاهش داده و بازار سهام را به سقوط کشاند.

چرا ترامپ این کار را انجام می‌دهد؟

سه توضیح برای این رفتار ارائه می‌دهم:

نخست، بی‌کفایتی محض: همان‌طور که گزارش‌های متعددی نشان داده‌اند، DOGE سراغ نهادهای دولتی رفته و کارکنان را اخراج کرده است، اما پس از چند روز، متوجه شد که به آن‌ها نیاز دارد و سعی در بازگرداندنشان کرده است. این نهاد، پی در پی داده‌های نادرستی درباره «کاهش هزینه‌های» خود منتشر می کند و کاملا آشکار است که هیچ برنامه مشخصی در کار نیست. DOGE نمی‌داند چه می‌کند و تمام این فعالیت‌های بی‌هدف فقط باعث ایجاد سردرگمی شده‌اند. هیچ کاهش هزینه‌ای به‌صورت واقعی اتفاق نیفتاده است: هزینه‌های دولت فدرال در ماه فوریه بالاتر از هر ماه دیگری در گذشته بوده است. در واقع، بی‌کفایتی DOGE احتمالاً تلاش‌ها برای کوچک کردن دولت را به تأخیر خواهد انداخت.

سیاست تجاری ترامپ نیز به همان اندازه ناشیانه اجرا شده است. بسیاری از تحلیلگران تلاش می‌کنند تا استراتژی پنهانی در اقدامات او ببینند، گویی که رئیس‌جمهور «شطرنج پنج‌بعدی» بازی می‌کند. اما او این کار را نمی‌کند. برای نمونه، هیچ برنامه‌ای پشت تصمیم او برای افزایش شدید تعرفه بر کانادا در ۴ مارس، سپس معاف کردن صنعت خودروسازی در ۵ مارس، و سپس معافیت روز بعد در مورد کالاهایی که با توافق‌نامه ایالات متحده-مکزیک-کانادا (USMCA) سازگار هستند، وجود نداشت.

دوم، ترامپ یک مرکانتیلیست واقعی است: او واقعاً، و البته به اشتباه، باور دارد که اگر ایالات متحده در تجارت دوجانبه با کشوری دچار کسری باشد، به این معناست که آمریکا از نظر اقتصادی در حال ضرر کردن است. به‌عنوان مثال، او از شرکت‌های آمریکایی که از کانادا چوب وارد می‌کنند، انتقاد کرده زیرا مدعی است که ایالات متحده «بیش از حد نیاز چوب دارد.» او واردات چوب را نوعی «یارانه» می‌داند.

مرکانتیلیسم ترامپ تشریح می کند که چرا دولت او می‌تواند همزمان اهداف تجاری متناقضی را دنبال کند. در مقاطع مختلف، کاخ سفید استدلال کرده است که تعرفه‌ها می‌توانند واردات فنتانیل و مهاجرت غیرقانونی را کاهش دهند، درآمد فدرال را برای تأمین مالی کاهش مالیات‌ها فراهم کنند و سایر کشورها را مجبور به کاهش موانع تجاری علیه صادرات آمریکا کنند. اقدامات ترامپ زمانی منطقی‌تر به نظر می‌رسد که به یاد داشته باشیم او کاهش کسری تجاری دوجانبه را به‌خودی‌خود یک پیروزی می‌داند. اگر او به چند هدف دیگر نیز دست یابد، احتمالاً آن را نیز یک امتیاز اضافی خواهد دانست.

سومین و موضوع نگران‌کننده‌تری نیز وجود دارد. ممکن است ترامپ اخیراً به این باور رسیده باشد که اقتصاد ایالات متحده نیاز به یک تحول اساسی و دردناک دارد، باوری که در میان طرفداران جنبش «بازگرداندن دوباره عظمت به آمریکا» (MAGA) رایج است. او این موضوع را در مصاحبه‌ای در تاریخ ۹ مارس با فاکس بیزنس صریحاً بیان کرد.

وقتی از او درباره آسیب‌های ناشی از تعرفه‌هایش سؤال شد، ترامپ پاسخ داد: «سال‌هاست که جهانی‌گرایان بزرگ در حال غارت ایالات متحده هستند... کاری که من باید انجام دهم، ساختن یک کشور قوی است. شما واقعاً نمی‌توانید بازار سهام را ملاک قرار دهید. اگر به چین نگاه کنید، آن‌ها دیدگاهی صد ساله دارند … اما ما فقط بر اساس فصل‌های مالی تصمیم‌گیری می‌کنیم. این روش درست نیست... آنچه ما انجام می‌دهیم، ایجاد یک پایه محکم برای آینده است.»

او همچنین روزنامه وال استریت ژورنال، که به‌شدت طرفدار کسب‌وکارهاست، را با همان برچسب "جهانی‌گرا"—که در جنبش MAGA نوعی توهین محسوب می‌شود—مورد حمله قرار داده است، او بارها از رد احتمال وقوع رکود اقتصادی خودداری کرده است.

این نوع لفاظی‌های ضدنخبگانی و دادن فراخوان برای تحمل درد اقتصادی، در میان شخصیت‌هایی مانند استیو بنن و معاون رئیس‌جمهور جی.دی. ونس رایج است، اما برای ترامپ غیرمعمول به نظر می‌رسد. هنوز مشخص نیست که آیا او واقعاً به ایدئولوژی‌ای گرویده است که پیامدهای منفی اقتصادی را می‌پذیرد یا نه. اما اگر چنین باشد، چشم‌انداز سال ۲۰۲۵ و پس از آن نگران‌کننده خواهد بود.

با این حال، قواعد سیاست همچنان پابرجا هستند. موفقیت سیاسی در نهایت باید بر پایه موفقیت سیاست‌گذاری بنا شود، و سیاست‌های ترامپ در حال حاضر موفق نیستند. بیش از ۶۰ درصد از آمریکایی‌ها با نحوه مدیریت تعرفه‌ها توسط او مخالف‌اند، و بیش از ۵۰ درصد مردم از مدیریت او در بودجه و دولت فدرال ناراضی‌اند. تا زمانی که ترامپ مسیر خود را تغییر ندهد، این ارقام همچنان افزایش خواهند یافت. هرچه این میزان بیشتر شود، نمایندگان جمهوری‌خواه کنگره و مدیران شرکت‌های بزرگ راحت‌تر علیه ترامپ موضع خواهند گرفت.

اگر رئیس‌جمهور بخواهد حزبش در انتخابات میان‌دوره‌ای ۲۰۲۶ نتیجه خوبی کسب کند، تحت فشار سیاسی شدیدی قرار خواهد گرفت تا هرج‌ و مرج را کاهش دهد، عدم قطعیت سیاستی را برطرف کند و به شکلی مسئولانه‌تر حکومت کند. در واقع، ترامپ پیش‌تر نیز به فشارهای سیاسی واکنش نشان داده و اختیارات ایلان ماسک و وزارت DOGE را محدود کرده است، و قدرت را از آن‌ها گرفت و به وزرای کابینه منتقل کرد. احتمالاً همین اتفاق درباره سیاست‌های تعرفه‌ای او نیز رخ خواهد داد.

خوشبختانه، ترامپ از دوره قبل، اقتصادی قوی را به ارث برده است. داده‌های مربوط به سه‌ماهه جاری همچنان نشان‌دهنده قدرت اقتصادی هستند. در ماه فوریه، اقتصاد ۱۵۱,۰۰۰ شغل جدید ایجاد کرد؛ نرخ بیکاری پایین باقی ماند؛ درآمد خانوارها قوی بود؛ و درخواست‌های جدید برای دریافت بیمه بیکاری در ماه‌های فوریه و مارس روند افزایشی نداشتند. علاوه بر این، بسیاری از بخش‌های برنامه ترامپ به رشد کوتاه‌مدت اقتصاد کمک خواهند کرد. بنابراین، فرو رفتن اقتصاد در رکود نیازمند یک فشار بسیار سنگین خواهد بود. هرچه ترامپ زودتر اعتماد سرمایه‌گذاران و مصرف‌کنندگان را بازیابد، احتمال رکود کمتر خواهد شد.

«اچ. ال. منکن» روزنامه‌نگار معروف، عنوان داشت: دموکراسی نظریه‌ای است که می‌گوید، مردم عادی می‌دانند چه می‌خواهند و —خوب یا بد— سزاوارند که آن را دریافت کنند.

مردم ترامپ را انتخاب کردند. اما این چیزی نیست که آن ها می‌خواستند. در نظام دموکراسی سرمایه‌داری ایالات متحده، این حقیقت ساده از نیروی قدرتمندی برخوردار است.

پایان/

۱۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
کد خبر: 32082

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 11 =