به گزارش تحریریه، «ناصر قندیل» سردبیر روزنامه «البناء» لبنان در بخشی از اظهارات خود در «یوتیوب» به این سوالات پرداخت که آیا منطقه و جهان به سوی جنگ دیگری پیش می رود یا اینکه به سوی ثبات قدم بر می دارد؟ آیا جنگ های بزرگی رخ خواهد داد یا صلح بزرگی صورت می گیرد؟

قندیل گفت: کشور و قدرت بزرگی به نام آمریکا به طور واقعی در حال ضعیف شدن است. قدرت نظامی آن مانند گذشته نیست. دولت «جو بایدن» مجبور به عقب نشینی نیروهای این کشور از افغانستان شده است. پافشاری بر روی قدرت در داخل و خارج برای این کشور هزینه های بسیاری به همراه داشته است. به طوری که آنها اکنون به طور آشکار اعتراف می کنند که از نقش ژاندارمی جهان خسته شده اند. مردم آمریکا هم از پرداخت مالیات و هزینه در این زمینه خسته شده اند.

جوهر اندیشه ترامپ این است که او میان دو گزینه ادامه استعمارگری یا بازسازی داخل، گزینه دوم را انتخاب خواهد کرد. او حتی در اظهارات تبلیغاتی خود و سخنرانی های مربوط به انتخاب مقامات هم درباره سیاست چیزی نگفته است. او یک بار تنها درباره چین و کانال پاناما صحبت کرد. اگر هم درباره گریلند و کانادا هم صحبت کرده، منظور او این است که اوضاع داخلی غرب را سامان بخشد.

ترامپ قصد مقابله با چین، روسیه و حتی ایران را ندارد. او نمی تواند موازنه ایجاد کند زیرا جهان در حال تغییر است و پیشرفت دیگر کشورها، جایگاه آمریکا را تهدید می کند. روسیه در اروپا و چین در آسیا به رقیبی برای آمریکا تبدیل شده اند. بخش بزرگی از خاک روسیه در آسیا قرار داد و این کشور به آب های گرم دریای مدیترانه، خاورمیانه، دریای سیاه توجه ویژه ای دارد. جنگ های روسیه در اروپا هم بیشتر جنگ های تدافعی هستند.

آرمان های روسیه در آسیا و خاورمیانه نسبت به اهداف آن در اروپا اولویت دارد. محاسبات آمریکا با کشورهای در حال توسعه در آسیا و کشورهایی که برای گسترش نفوذ در منطقه تلاش می کنند (مانند چین، روسیه، ترکیه، ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس) به گونه ای است که آمریکا بیشتر علیه همپیمانان خود رفتار می کند.

ایالات متحده در بسیاری از موارد به ضرر متحدانش عمل کرده است. به عنوان مثال این کشور تلاش می کند بر خلاف خواست همپیمانان خود در حاشیه جنوبی خلیج فارس عمل کند و خود به اروپا گاز و نفت بفروشد. این به ضرر چین و روسیه نیست زیرا روسیه تقریبا از بازار اروپا خارج شده است. او حتی می خواهد با روسیه هم به توافقی برسد و غرب اروپا را تحت کنترل آمریکا قرار دهد و شرق را به روسیه واگذار کند.

چین هم در حال قدرت یابی است، امور خود را پیش می برد و طی مدت کوتاهی در زمینه هوش مصنوعی پیشرفت فوق العاده ای داشته است. چین از نظر اقتصادی هم به چالش بزرگی برای آمریکا تبدیل شده است. بیشتر کشورهای جهان نخستین شریک تجاری چین هستند. حتی خود آمریکا هم با چین مراودات اقتصادی زیادی دارد و روابط اقتصادی آمریکا با چین نسبت به روابط واشنگتن با هر یک از کشورهای فرانسه، انگلیس و آلمان بیشتر است.

نسبت صادرات چین به آمریکا از واردات چین از این کشور بیشتر است و از اینرو قدرت اقتصادی چین به چالش اقتصادی بزرگی برای آمریکا تبدیل شده است. حجم تولید چین از حجم تولید آمریکا فراتر رفته است. جایگاه تجارت جهانی آن هم نسبت به آمریکا رشد یافته است.

آمریکا در زمینه مقابله با کشورها با چالش روبرو است، ضمن آنکه از تنش هم نمی تواند دوری کند. با توجه به این گرفتاری ها، آمریکا به جنگی با چین و روسیه وارد نخواهد شد. چین و روسیه هم به دنبال جنگ نیستند. روسیه نمی خواهد با آمریکا درگیر شود. این کشور می خواهد با جنگ های کم دامنه، به مناطق راهبردی مورد نظر آمریکا نفوذ کند.

ایالات متحده در موضوع اوکراین هم در برابر شرط های روسیه تسلیم می شود. درباره چین هم وضعیت اینگونه است و آمریکا در موضوع تایوان کوتاه خواهد آمد و در برابر خواسته چین عقب نشینی خواهد کرد. آمریکا شهامت ندارد توافق های نظامی خود را با دولت تایوان عملی کند.

با توجه به این مسائل دور از ذهن است که آمریکا با روسیه و چین وارد جنگ شود. این کشور قدرت جنگ با کره شمالی را هم ندارد.

آمریکا قدرت جنگ با ایران را هم ندارد. در هرگونه جنگی با ایران، قدرت نظامی آمریکا به فرسایش خواهد رفت و خسارت های انسانی آمریکا گسترده خواهد بود. ایران خودش یک قاره است. ایران می تواند ناوها، کشتی های نفتی و پایگاه های آمریکا را هدف قرار دهد. اگر ایران، تنگه هرمز را ببندند خسارت های اقتصادی جهان بسیار زیاد خواهد بود. آنها پس از شکست در عراق و افغانستان نیاز و توجیهی برای جنگ ندارند و ترامپ هم به اوضاع داخلی آمریکا خواهد پرداخت. او از نتیجه نهایی جنگ با ایران آگاهی ندارد و به همین دلیل از جنگ با ایران پرهیز خواهد کرد.

پایان/