نقد فیلم شمال از جنوب غربی

فیلم شمال از جنوبی غربی به اوایل دوران دفاع مقدس پرداخته که نیروهای نظامی ایران در تلاشند تا خرمشهر را آزاد کنند. در همین زمان منافقین به پشتیبانی عراق در جنگلهای شمال ستاد تشکیل داده و دست به خرابکاری و جنایات سنگین زده اند تا به خیال خود کمر ایران را از پشت بشکنند. نیروهای پاسدار نیز در تلاشند تا هسته مرکزی ستاد فرماندهی سازمان را شناسایی و ضربه سنگینی به منافقین وارد کنند.

فیلم شمال از جنوبی غربی به اوایل دوران دفاع مقدس پرداخته که نیروهای نظامی ایران در تلاشند تا خرمشهر را آزاد کنند. در همین زمان منافقین به پشتیبانی عراق در جنگلهای شمال ستاد تشکیل داده و دست به خرابکاری و جنایات سنگین زده اند تا به خیال خود کمر ایران را از پشت بشکنند. نیروهای پاسدار نیز در تلاشند تا هسته مرکزی ستاد فرماندهی سازمان را شناسایی و ضربه سنگینی به منافقین وارد کنند.

جذابیت و اقبال جامعه نسبت به یک فیلم جنگی بستگی دارد به نوع بیان و روشی که فیلمساز در تصویر کردن ماجرا انتخاب کرده است. هر چه فیلمساز بتواند دشمن را بهتر نشان دهد برخورد با او جذاب تر می نماید. چرا که جنگ نبرد انسان با انسان نیست؛ بلکه نبرد ما با آنهاست.

ما باید دشمن را تا جاییکه می شود منفور نشان دهیم تا زمانیکه او توسط نیروی نظامی کشته می شود به قول معروف دلمان خنک شود. و اگر در این میان برای دشمن عواطفی قائل شدیم باید کشتن او را با یک منطق درست توجیه کنیم؛ تا بیننده کشتن او را بپذیرد.

سالهاست که در سینما و تلویزیون فیلمها و سریالهایی درباره منافقین ساخته شده ولی چهره منفور آنها درست به نمایش در نیامده؛ در این میان بخشی از فیلمسازان برای آنها یا بخشی از آنها عواطف انسانی قائل شده و با نمایش شخصیتی خاکستری سعی کردند لااقل بخش قابل توجهی از منافقین را فریب خوردگان نشان دهند!؛ ولی این سوال بی پاسخ می ماند که چرا این فریب خوردگان تا سر حد خودکشی با سیانور در خدمت سازمان بودند و مانند یک ماشین کشتار فقط آدم میکشتند؟

در فیلم شمال از جنوب غربی فیلمساز این ادا و اطوارهای بی مزه و لوس را برای انحراف افکار مردم از حقیقت، کنار گذاشته و چهره ای منفوری از منافقین را نشان میدهد که هیچ ترحمی ندارند؛ حتی درباره خانواده و دوستان خود.

در این فیلم هارمونی قرار است بر اساس تضاد بنیادین بین دو گروه مسلح یعنی پاسداران و منافقین شکل بگیرد. چرا که مساله فیلم یک مساله شخصی نیست که ما به بدنبال شخصیت پردازی برای کاراکتری خاص باشیم تا از دل کشمکش بین او و دیگران بحران خلق شود.

فیلمساز بدرستی دو شخصیت کلی را برای ما ایجاد کرده، منافقین و پاسداران. حتی حاج مهدی (مصطفی زمانی) به عنوان فرمانده پاسداران نیز یکی از آنهاست و جدا از کل نیست. به دیگر سخن فرمانده در این فیلم به زیبایی نه یک فرد بلکه جزوی از نیروهای مسلح است و به بیان بهتر او یکی از همه ماست. درست است که لیدر یک حرکت تهاجمی و یا تدافعی است ولی او جزوی از ماست. برای همین حس همذات پنداری با او و کل پاسداران در بیننده به خوبی شکل میگیرد.

همانطور که ذکر شد فیلمساز شخصیت منافقین را به خوبی ترسیم کرده و سبعیت و ددمنشی آنها را خیلی دقیق نشان میدهد. نکته جالبی که در فیلم وجود دارد جز تعدادی از فرماندهان منافقین، چهره واضحی از آنها نشان داده نمیشود. فیلمساز انگیزه خود از این کار را در دیالوگی بین شخصیت دایی (علی دهکردی) و یکی از پاسداران بیان میکند، آنجا که به منافقین می گوید زالو جایش در مرداب است و با شلیک گلوله یکی از تک تیراندازان منافقین را که بالای درخت کمین کرده می کشد. به دیگر سخن از منظر فیلم منافقین ماشین کشتاری هستند که با چشمانی بسته وارد ستاد فرماندهی سازمان در جنگل شده و همچون زالو فقط دنبال مکیدن خون ملت ایران می باشند.

در فیلم شمال از جنوبی غربی همه چیز به اندازه است. قابهای انتخاب شده دقیق، جای دوربین دقیق و دوربین روی دست و نگاه او به سوژه دقیق و به اندازه است. نه آنقدر همانند فیلم ماجرای نیمروز مهدویان زیاد و حال به هم زن است و نه آنقدر تکان می خورد که بیننده سردرد بگیرد. استرس و هیجان صحنه های نبرد به خوبی به بیننده منتقل می شود و ما کاملا خود را در بین نیروهای مسلح و در میدان نبرد می بینیم؛ دوربین کاملا جای چشم بیننده در میدان نبرد است.

قبل از هر عملیات، منافقین جنایتی وحشتناک مرتکب می شوند تا وقتی که پاسداران به آنها حمله میکنند از کشته شدن آنها دلمان خنک شود و به هیچ وجه حس ترحم ما نسبت به منافقین تحریک نشود.

شکل دادن به تجربه هیجان انگیز یک تعلیق خوب مسلتزم قرار دادن قهرمانان قصه در معرض یک حادثه بزرگ است. هر چه حادثه بزرگتر، تعلیق نفس گیرتر؛ که فیلمساز در این فیلم بسیار عالی کار کرده؛ خصوصا در سکانس انتهایی فیلم، انقدر عالی کار شده که نفس ها در سینه حبس می شود.

در مجموع فیلم شمال از جنوبی غربی فیلمی بسیار خوب است و به جرات می توان گفت جزو بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران می باشد.

پایان/

۱۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۳:۲۵
کد خبر: 31751

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 2 + 1 =