به گزارش تحریریه، مرکز پژوهشی «نشنال اینترست» در گزارش تحلیل خود نوشت، مطالعهای که اخیراً توسط مرکز امنیتی آمریکای نوین (CNAS) و با حمایت آژانس کاهش تهدید دفاعی (DTRA) انجام شده، آسیبپذیریهای ایالات متحده در مدیریت خطرات تنش هستهای با چین را مورد بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته که برخلاف دینامیک جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده و چین فاقد ارتباط و هماهنگی شفاف در زمینه نیروهای هستهای خود هستند.
*توسعه روزافزون زرادخانه سلاحهای هستهای غیراستراتژیک چین، که تحت تأثیر معاهداتی مانند معاهده INF که دیگر وجود ندارد، محدود نیست، و به این کشور در درگیریهای منطقهای برتری میدهد. تواناییهای محدود ایالات متحده در این زمینه میتواند پکن را وسوسه کند که به سلاحهای هستهای استراتژیک روی بیاورد که ممکن است عواقب فاجعهباری به همراه داشته باشد. این گزارش هشدار میدهد که تسلط چین بر جنگ هستهای غیر استراتژیک باعث ایجاد عدم تعادل خطرناک میشود.
آژانس کاهش تهدید دفاعی آمریکا (DTRA) اخیراً از مرکز امنیتی آمریکای نوین (CNAS) خواسته است تا مطالعهای عمیق را درباره آمادگی نظامی ایالات متحده برای مدیریت خطرات تشدید هستهای با چین در یک سناریوی جنگ احتمالی در آینده انجام دهد. تیم CNAS به نتیجهای تکاندهنده دست یافت. به گفته اندیشمندان این مرکز، «ایالات متحده در حال حاضر از نظر مفاهیم و تواناییها برای مدیریت خطرات تشدید در دوران نوظهور هند-پاسیفیک بهطور جدی آماده نیست.»
آنها این نتیجهگیریها را در زمانی مطرح کردند که احتمال وقوع جنگهای بزرگ، بهویژه بین ایالات متحده و جمهوری خلق چین (PRC)، در بالاترین حد خود در سالهای اخیر قرار گرفته است. برخلاف جنگ سرد بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، اکنون کمترین (اگر نگوییم هیچ) مشورت یا هماهنگی بین نیروهای هستهای ایالات متحده و چین وجود دارد.
همچنین، برخلاف بازیگران دوران جنگ سرد، درگیری جدید بین چین و ایالات متحده بر سر کنترل منطقه هند-پاسیفیک نه تنها با شفافیت و ترس از تشدید درگیری مشخص نمیشود، بلکه این درگیری جدید بیشتر با تمایل چین به پیشی گرفتن از آمریکاییها در مسابقه تسلیحات هستهای تعریف میشود.
در این چارچوب، متأسفانه، چشماندازها برای جلوگیری از رویارویی هر سال کمتر میشود و هر توسعه نظامی جدیدی که چین به آن دست مییابد، به پیچیدگی وضعیت افزوده میشود.
دوره ساخت سلاحهای هستهای چین
علاوه بر این، چین در حال گسترش بیوقفه زرادخانه سلاحهای هستهای خود است. چین هیچگاه امضاکننده معاهده نیروهای هستهای میانبرد (INF) نبوده است و به همین دلیل دستش در توسعه تعداد زیادی سلاح هستهای غیر استراتژیک پیشرفته باز بوده است؛ همان نوع سلاحهایی که میتوانند در تهدید همسایگان، مانند تایوان دموکراتیک، برای وادار کردن آنها به پیروی از چین بسیار مفید باشند.
آمریکا در این زمینه یک سری معایب آشکار دارد، حتی پنج سال پس از آنکه دولت ترامپ معاهده INF با روسیه را لغو کرد (بخش عمدهای از آن به این دلیل که معاهده INF موجب محدود شدن ساخت سلاحهای هستهای ایالات متحده شده بود، در حالی که چنین محدودیتی برای نیروهای هستهای چین وجود نداشت).
گزارش CNAS به این نتیجه رسیده است که «در صورت بروز درگیری [بین چین و ایالات متحده]، بهویژه در یک درگیری طولانیمدت... شرایط به گونهای خواهد بود که استفاده از سلاحهای هستهای غیر استراتژیک هم برای جمهوری خلق چین جذاب است و هم برای ایالات متحده مدیریت آن دشوار خواهد بود.»
البته، آمریکاییها در این رقابت با چین برای تسلط در یک درگیری که شامل استفاده از سلاحهای هستهای غیر استراتژیک میشود، کاملاً بیدفاع نیستند. با این حال، برتری به چین تعلق دارد زیرا این کشور زرادخانهای بزرگتر از این نوع سلاحها دارد و اعتبار بازدارندگی هستهای ایالات متحده در ذهن رهبران چین تحت سؤال قرار گرفته است.
این عدم قطعیت در مورد اثربخشی بازدارندگی آمریکا، احتمال آن را افزایش میدهد که پکن اقدامات پرخطرتر را با زرادخانه سلاحهای هستهای غیر استراتژیک خود انجام دهد.
در این شرایط، ایالات متحده باید آمادگی بیشتری برای استفاده از سلاحهای هستهای غیر استراتژیک خود داشته باشد (و نیازمند سامانههای دفاع موشکی بالستیک بیشتری در مقابل چین در منطقه هند-پاسیفیک در مقایسه با آنچه در حال حاضر در دسترس است، می باشد).
علاوه بر این، همانطور که گزارش CNAS گزارش داده است، «مزیتهای منطقهای چین و این واقعیت که یکی از متحدان آن، کره شمالی، سلاحهای هستهای خود را دارد، پیچیدگیهایی برای چشمانداز استراتژیک ایجاد میکند.»
تمام این مسائل توانایی ایالات متحده را در بازدارندگی قابلاتکای چین، بهویژه در آستانه استفاده از سلاحهای هستهای غیر استراتژیک، پیچیدهتر میکند.
پایان/
نظر شما