به گزارش تحریریه، «ری تکیه» کارشناس شورای روابط خارجی آمریکا در تحلیل دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ برای خاورمیانه در تارنمای مرکز «نشنال اینترست» آورده است: با هر معیاری نگاه کنیم، سیاست جو بایدن در خاورمیانه شکست خورد و موج بزرگی از قضاوت ها و برداشت های نادرست باعث شده است که منطقه خطرناک و بی ثبات شود. همه این مسائل به دولت آینده ترامپ این فرصت را می دهد تا سیاست هایی را برای توانمندسازی متحدان و تضعیف دشمنان آمریکا آغاز کند.
حتی در خاورمیانه پس از ۷ اکتبر، هسته اصلی مشکل همچنان ایران است. امتناع بایدن از اجرای تحریم ها باعث شد که جمهوری اسلامی شبکه های حمایتی خود را در داخل حفظ و نمایندگان خود را در خارج از کشور مسلح کند. غیرقابل تصور است که رهبران دینی ایران نمی دانستند که حماس، قصد حمله خشن به اسرائیل را دارد. آنها مطمئناً انتقامجویی اسرائیل را پیشبینی میکردند، اما تصور میکردند که جامعه بینالمللی به رهبری ایالات متحده وارد عمل میشود و آتشبس را بر اسرائیل تحمیل میکند. در واقع، تیم بایدن و اروپاییها با پیشنهادهای مختلف خود برای پایان دادن به درگیریها مشتاق بودند این نقش را ایفا کنند. اما پس از آن، بنیامین نتانیاهو که بسیار مورد انتقاد قرار می گرفت، سناریو را تغییر داد و با دشمنان اسرائیل، حداقل در خارج از کشور، مقابله کرد.
جمهوری اسلامی به ندرت در خاورمیانه ضعیف تر (از الان) بوده است. نیروهای نیابتی آن ضربه خورده اند. حماس دیگر نمی تواند خود را به عنوان یک گروه شبه نظامی موثر که قادر به انجام حملات معنی دار علیه اسرائیل است، بازسازی کند. بسیاری از رهبری حزب الله محو شده اند و این سازمان در آشفتگی به سر می برد، اسرائیل همچنان کادر رهبری خود را دارد.
در این میان، نیروی موشکی ایران که زمانی ترسناک بود، توخالی شده است. در دو نوبت، ایران به صورت مستقیم رگبار پرتابهها را به سمت اسرائیل هدف گرفتند و هر دو بار نتوانستند به اهداف تعیین شده خود برسند. حتی یک پاسخ محدود اسرائیل نشان داد که می تواند به پدافند هوایی ایران نفوذ کند و در هر زمان به هر هدفی ضربه بزند. ایران پس از صرف میلیاردها دلار برای موشکهای مختلف و شبکههای پدافند هوایی روسیه، در معرض دید قرار گرفته است.
دولت جدید ترامپ مطمئناً دو سیاست اصلی و مشخص خود در قبال خاورمیانه را که دفعه قبل موفقیت آمیز بود، احیا خواهد کرد. ما میتوانیم روی یک استراتژی اصلاحشده فشار حداکثری علیه ایران حساب کنیم که یک بار دیگر خزانهداری آن را اعمال خواهد کرد. به دلیل اینکه ایران به دنبال بازسازی نیروهای نیابتی خود است، به تحریمها نیاز فوریتری وجود دارد. در صورت کمبود پول، جمهوری اسلامی ناچار است از آرزوهای امپراتوری خود دست بکشد.
احیای توافق ابراهیم که باعث شد یک رشته از کشورهای خاورمیانه با اسرائیل صلح کنند نیز احتمالاً با تمرکز ویژه بر عربستان سعودی انجام خواهد شد. تفسیر این است که عربستان سعودی با اسرائیل صلح نخواهد کرد تا زمانی که پیشرفت معنی داری در تشکیل کشور مستقل فلسطین حاصل نشود. با این حال، رهبران جدید پادشاهی به رهبری محمد بن سلمان، ولیعهد، اولویت های متفاوتی نسبت به بزرگان خود با توجه به مشکل حل نشدنی فلسطین دارند. سلمان می خواهد کشورش را مدرن کند، بخش غیرنفتی را توسعه دهد و به فناوری های مدرن دسترسی پیدا کند. همه اینها به معنای ادغام در جامعه جهانی است به جای آنکه یک جنگ صلیبی را از جانب فلسطینیان انجام دهد.
امروزه، ریاض بیشتر وقت خود را صرف نگرانی در مورد تهدید ایران در شمال می کند تا یک کشور فلسطینی در شرق. دوره ریاست جمهوری بایدن بسیاری را در پادشاهی متقاعد کرد که آمریکا در مورد بازدارندگی ایران جدی نیست. و تا زمانی که چنین بود، آنها شرطهای خود را پوشش میدادند و به حساسیتهای رهبران ایران حتی در مورد مسئله فلسطین احترام میگذاشتند. کلید دستیابی به پیشرفت بیشتر در توافقنامه ابراهیم همچنان یک سیاست مستحکم در قبال جمهوری اسلامی است.
همه اینها مستلزم استقرار گسترده نیروهای آمریکایی نیست. ایالات متحده اولویت های رقیب زیادی دارد و مردم آمریکا هم به انجام ماموریت های جدید در خاورمیانه علاقه مند نیستند. اما درمسیر تلاش هماهنگتر برای ایجاد ائتلافها و دادن دست آزاد و مهمات لازم برای دفاع از خود به اسرائیل حرکت می کند. این بدان معناست که واشنگتن، عربستان سعودی را در فهرست کشورهای توافقات ابراهیم لحاظ می کند، و اگر به موضوع ایران هم توجه شود، انجام این کار آسان تر خواهد بود.
پشت همه اینها برنامه هسته ای ایران نهفته است. در چند سال گذشته، این برنامه پیشرفت کرده است زیرا ایران اورانیوم بسیار غنی شده را انباشته کرده و سانتریفیوژهای پیچیده تری ساخته است. صداهای زیادی در سپاه پاسداران وجود دارد که برای حرکت به جلو و در واقع ساخت تسلیحات هسته ای فشار می آورند. با این حال، رهبر عالی انقلاب باید این واقعیت را در نظر بگیرد که سرویسهای اطلاعاتی آن نشتی دارند و پدافند هوایی ایران هم به راحتی قابل نفوذ است. همه این مسائل در کنار نزدیکی اسرائیل و آمریکا ممکن است باعث شود تا رهبر ایران قبل از برداشتن تحریک آمیزترین گام طی سه دهه قدرت کمی مکث کند.
مهمترین دارایی ترامپ سابقه موفق او در خاورمیانه از دوره قبلیاش و غیرقابلپیشبینی بودن او است که دولت دینی ایران را مردد کرد. او گام فوقالعادهای را در مورد قاسم سلیمانی برداشت که مغز متفکر نیروهای ایران بود. ترامپ ثابت کرد که میتواند تحریمهای ضعیفکنندهای را علیه ایران با وجود قاطعیت اروپاییها اعمال کند. در این مقطع دیرهنگام، تنها آمریکائی که در کنار متحدان خود ایستاده و خطوط قرمز خود را روشن میکند، میتواند سایه سلاح هسته ای را که بر فراز خاورمیانه احساس می شود، رفع کند.
پایان/
نظر شما