به گزارش تحریریه، نشریه «مدرن دیپلماسی» در تحلیلی از قدرت و نفوذ جهانی چین نوشت، قدرت نرم مفهومی در روابط بینالملل است که توسط «جوزف اس نای» ابداع شد و به توانایی یک دولت برای تأثیرگذاری بر سیاستها و رفتار دولتهای دیگر از طریق اقناع و نه اجبار اشاره دارد. پویایی قدرت در سراسر جهان از شیوه های سنتی قدرت یعنی قدرت نظامی و اقتصادی به قدرت نرم یعنی ابزارهای فرهنگی، ایدئولوژیکی و نهادی برای دستیابی به اهداف استراتژیک تغییر کرده است.
روشهای سنتی هنوز برای دفاع تک تک کشورها مهم هستند، اما برای حفظ قدرت در دنیای امروز مطلوب نیستند، زیرا هزینههای زیادی دارند و چالشهای جدیدی را ایجاد میکنند.
جوزف نای چند گرایش کلیدی را برای قدرت نرم ابداع کرد که شامل وابستگی متقابل اقتصادی، بازیگران فراملی و گسترش فناوری است. این عوامل را می توان به جای استفاده از روش های سنتی، برای اعمال قدرت در سراسر جهان مورد استفاده قرار داد.
چین از قدرت نرم به عنوان یک رویکرد استراتژیک برای افزایش نفوذ جهانی و دستیابی به منافع ملی خود استفاده می کند. ابعاد استراتژیک مورد استفاده چین شامل دیپلماسی فرهنگی، مشارکت های راهبردی در اقتصاد، تعاملات سیاسی و دیپلماتیک و پیشرفت های تکنولوژیکی است. «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در سال ۲۰۱۴ اظهار داشت: ما باید قدرت نرم چین را افزایش دهیم، روایت خوبی از چین ارائه کنیم و پیام چین را بهتر منتقل نماییم.
برای شروع، چین دیپلماسی فرهنگی را به عنوان ابزار قدرت نرم از طریق مؤسسات کنفوسیوس و رویدادهای فرهنگی به کار گرفته است. دولت چین بر ایجاد مؤسسات کنفوسیوس در سراسر جهان در ائتلاف با مراکز آموزشی تأکید کرده است. این مراکز به ترویج زبان چینی و درک بهتر فرهنگ، سنت ها و ارزش های چینی در سطح جهانی می پردازند. هدف آن ترویج مبادلات فرهنگی فراملی بین چین و سایر کشورها است.
علاوه بر این، چین میزبان رویدادهای فرهنگی مانند جشنوارههای هنری، جشنوارههای فیلم، ورزش، نمایشگاهها و برنامههای تبادل فرهنگی است که نقش مهمی در تعامل با سایر کشورها و آشنا کردن آنها با هنر، تاریخ و سنتهای چینی دارد. این امر به تحریک ارتباط مردم با مردم و تعامل با افراد خارجی برای شکل دادن به درک بهتر در مورد فرهنگ چینی کمک می کند.
علاوه بر این، چین مشارکتهای اقتصادی استراتژیک مانند ابتکار کمربند و جاده (BRI)، وامها و کمکهای اقتصادی را به کار گرفته و کمکهای بشردوستانه را برای افزایش نفوذ خود در صحنه جهانی با ترویج وابستگی متقابل اقتصادی ارائه میکند. BRI به دنبال آن است تا از طریق مسیرهای زمینی از چین به اروپا و مسیرهای دریایی که آسیای جنوب شرقی، آسیای جنوبی، آسیا، آفریقا و اروپا را به هم متصل می کند، ارتباط برقرار نماید. هدف آن ارتقای توسعه اقتصادی و روابط دیپلماتیک از طریق زیرساخت ها و تجارت بین کشورهای شرکت کننده است.
به همین ترتیب، چین وامهای اقتصادی را برای حمایت از پروژههای توسعه در کشورهای مختلف ارائه میکند که به ایجاد روابط اقتصادی قوی کمک مینماید و شرایط مطلوبی را برای تجارت و سرمایهگذاری چین در کشورهای دریافتکننده فراهم می آورد. علاوه بر این، چین کمک های بشردوستانه را در بلایای طبیعی مانند زلزله، سیل، بیماری های همه گیر و غیره برای مقابله با بحران ها و بهبود شرایط زندگی ارائه می دهد. این ابزار به ایجاد روابط مثبت کمک می کند و هدف آن ارائه تصویری مطلوب به عنوان یک شریک توسعه است.
علاوه بر این، چین از راهبردهای سیاسی و دیپلماتیک با مشارکت فعال در همکاری های چندجانبه و ارتقای مدل حکومتی خود استفاده می کند. مشارکت چین در سازمان های بین المللی همچون سازمان ملل متحد و سازمانهای منطقهای از جمله سازمان همکاری شانگهای، آسهآن و FOCAC و غیره که با هدف تقویت همکاری در مبادلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی صورت می گیرد، رویکرد چندجانبه چین در رابطه با نگرانیهای جهانی را نشان می دهد. همچنین چین الگوی حکومتی خود را به عنوان جایگزینی برای دموکراسی غربی، ترویج میکند. (کنترل دولتی تحت سلطه حزب کمونیست چین که بر سیاستهای حکومتی سختگیرانه ای مبتنی است که به رشد اقتصادی، کاهش فقر و ثبات اجتماعی منجر میشود)
پیشرفت های تکنولوژیکی چین نیز سنگ بنای استراتژی قدرت نرم آن است. چین با هدایت بخشهای فناورانه مانند شرکتهای فناوری پیشرفته، فناوری ۵G، تحقیقات هوش مصنوعی، امنیت سایبری و اکتشافات فضایی و غیره قصد دارد خود را به عنوان یک رهبر فناوری قرار دهد. این صنایع فناورانه دارای دفاتری در چند کشور و کارکنانی از سراسر جهان هستند که نقش مهمی در شکل دهی به تصورات مربوط به پیشرفت آن در بخش فناوری ایفا میکند و به مرکز جذاب کشورهای در حال توسعه تبدیل میشود که برای رفع نیازهای فناوری خود به دیگران متکی هستند.
به طور قطع، چین از قدرت نرم برای به دست آوردن منافع خود با تأثیرگذاری بر کشورها از طریق پیشرفت های خود در بخش های مختلف در همکاری بخش های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و فناوری استفاده می کند. چین رقبایش را به متحدان خود تبدیل کرده است. قدرت نرم چین دارای یک مولفه قوی مبتنی بر منافع اقتصادی است. استراتژیهایی که چین در دستیابی به منافع خود در حوزه قدرت نرم به کار میگیرد، به اقتصاد و قدرت آن کمک میکند تا روابطی را بر پایه وابستگیهای متقابل ایجاد کند، چین به عنوان طرف برتر در همکاریها و مبادلات دوجانبه (به عنوان یک تامینکننده) میتواند به راحتی کشورهای دیگر را تحت تأثیر قرار دهد تا آنچه را که می خواهد، آنها بخواهند. این جوهره اعمال قدرت نرم است.
پایان/
نظر شما