ترور اسماعیل هنیه، بخشی از تکاپوی از سر استیصال تل آویو برای به راه انداختن یک جنگ گسترده تر است. این یک اقدام جنایتکارانه است که بوی استیصال می دهد.
تقریبا بلافاصله پس از آغاز جنگ غزه در هفتم اکتبر، اسرائیل امیدوار بود که از نسل کشی در این باریکه، به عنوان فرصتی برای دستیابی به هدف دیرپای خود یعنی یک جنگ منطقه ای بهره بگیرد، جنگی که واشنگتن، تهران و کشورهای خاورمیانه را درگیر کند.
واشنگتن، به رغم حمایت بیقید و شرط از نسلکشی در غزه و درگیریهای مختلف در سراسر منطقه، از ورود به جنگ مستقیم علیه ایران و دیگران خودداری کرده است. اگرچه شکست دادن ایران یک هدف استراتژیک آمریکاست اما ایالات متحده در حال حاضر اراده و ابزار لازم برای پیگیری آن را ندارد.
پس از ده ماه جنگ ناموفق در غزه و بنبست نظامی در برابر حزبالله در لبنان، اسرائیل بار دیگر به تسریع تلاشهای خود برای دامن زدن به یک درگیری گستردهتر پرداخته است. با این حال، این بار اسرائیل درگیر یک بازی پرمخاطره شده است، قماری خطرناکتر از قمارهای پیشین. قمار کنونی شامل هدف قرار دادن یک رهبر ارشد حزبالله با بمباران یک ساختمان مسکونی در بیروت در روز سهشنبه بود و البته ترور برجستهترین و محبوبترین رهبر سیاسی فلسطینی.
اسماعیل هنیه موفق شده بود روابط خود را با روسیه، چین و سایر کشورهای خارج از حوزه غربی نفوذ سیاسی آمریکا تقویت کند و بهبود بخشد.
گستره تحریکات اسرائیل، چالشی بزرگ برای اردوگاه طرفدار فلسطین در خاورمیانه ایجاد میکند: اینکه چگونه با پیامهایی به همان اندازه قدرتمند پاسخ دهند بدون اینکه خواسته اسرائیل برای درگیر کردن کل منطقه در یک جنگ ویرانگر را برآورده کنند. با توجه به تواناییهای نظامی آنچه به عنوان «محور مقاومت» شناخته میشود، ایران، حزبالله و دیگران قطعاً قادر به مدیریت این چالش هستند، علیرغم وجود عوامل ریسک آفرینِ درگیر در این شرایط.
نکته مهم دیگر در مورد زمانبندی است: تشدید چشمگیر اقدامات اسرائیل در منطقه، پس از بازدید بنیامین نتانیاهو از واشنگتن صورت می گیرد که صرف نظر از کف زدن های ایستاده در کنگره ایالات متحده، اساساً موضع آمریکا را تغییر نداد؛ موضعی که مبتنی بر حمایت بیقید و شرط از اسرائیل بدون دخالت مستقیم آمریکا در یک جنگ منطقهای است.
اسرائیل زمان و مکان کشتن هنیه را با دقت انتخاب کرد. رهبر فلسطینی در پایتخت ایران و اندکی پس از حضور در مراسم تحلیف رئیسجمهوری جدید ایران، مسعود پزشکیان، هدف قرار گرفت. پیام اسرائیل به دولت جدید ایران پیام ترکیبی بود – آمادگی اسرائیل برای تشدید بیشتر – و به حماس، که اسرائیل قصد پایان دادن به جنگ یا دستیابی به آتشبس توافقی را ندارد.
نکته دوم شاید از همه فوریتر باشد. ماههاست که بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، هر چه در توان داشته، انجام داده است تا تمام تلاشهای دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را مختل کند. با کشتن ارشدترین مذاکرهکننده فلسطینی، اسرائیل پیامی نهایی و قاطعانه فرستاد که اسرائیل همچنان به خشونت متعهد است و نه به هیچ چیز دیگر.
علاوه بر این، درگیریهای اخیر داخلی در اسرائیل که در برگیرنده ارتش، پلیس نظامی و طرفداران راست افراطی است، نشان میدهد که وقوع یک کودتای واقعی در اسرائیل می تواند یک احتمال واقعی باشد. به گفته یائیر لاپید، رهبر مخالفان اسرائیل: اسرائیل در آستانه پرتگاه نیست، اسرائیل در حال حاضر در خود پرتگاه است.
بنابراین، برای نتانیاهو و محافل راست افراطی او واضح است که آنها در حال فعالیت در چارچوب یک محدوده زمانی و حاشیههایی هستند که بطور فزایندهای محدودیت دارند. با کشتن هنیه، یک رهبر سیاسی که اساساً نقش یک دیپلمات را ایفا میکرد، اسرائیل میزان ناامیدی خود و محدودیتهای شکست نظامی اش را نشان داد. با توجه به حد جنایتی که اسرائیل مایل به انجام آن است، این استیصال در نهایت میتواند به یک جنگ منطقهای منجر شود که اسرائیل از پیش از جنگ غزه در تلاش برای برانگیختن آن بود. با در نظر گرفتن ضعف و دو دلی واشنگتن در برابر سرسختی اسرائیل، تلآویو ممکن است در نهایت به خواسته خود برای یک جنگ منطقهای برسد.
رمزی بارود، روزنامهنگار و سردبیر The Palestine Chronicle است. او نویسنده شش کتاب است. آخرین کتاب او که با همکاری ایلان پاپه ویرایش شده، «چشمانداز ما برای آزادی: سخن رهبران و روشنفکران فلسطینی» است. دکتر بارود یک پژوهشگر ارشد غیرمقیم در مرکز امور اسلام و جهانی (CIGA) است.
منبع: دیپلماسی ایرانی
پایان/
نظر شما