به گزارش تحریریه، مرکز پژوهش و بررسی های راهبردی «الروابط» عراق در گزارشی پیرامون انتخابات ریاست جمهوری ایران نوشت، دوران ریاست جمهوری سید «محمد خاتمی» در سوم آگوست سال ۲۰۰۵ به پایان رسید و پس از وی «محمود احمدی نژاد» ریاست قوه مجریه را بر عهده گرفت. او حلقه دیگری از تلاش های نظام برای به کنترل در آوردن مراکز تصمیم گیری بود زیرا پیش از احمدی نژاد، جریان اصولگرا مجلس را در کنترل خود در آورده بود و با پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری، قوای سه گانه تحت اختیار این جریان بودند.
طبق این تحلیل، «با افزایش قدرت اصولگرایان، گفتمان اصلاحات و احزاب اصلاح طلب در نتیجه ضربات دولت و دستگاه های امنیتی و سیاسی ضعیف شدند. تجربه جنبش سبز و کاندیداتوری «میر حسین موسوی» در انتخابات ۲۰۰۹ نیز تلاشی از سوی جریان اصلاحات برای حفظ جایگاه خود در جامعه ایران بود که این تجربه هم شکست سختی خورد.»
مرکز پژوهش ها و بررسی های راهبردی الروابط نوشت: جریان اصلاحات طی دو دهه اخیر در ترمیم روابط خود با طبقات اجتماعی ناتوان عمل کرده و نتوانسته است گفتمان اصلاحات را در محافل اجتماعی زنده نگه دارد.
کارشناس این اندیشکده عراقی ادعا دارد: تصمیم شورای نگهبان در تایید صلاحیت «مسعود پزشکیان» به عنوان نامزد جریان اصلاحات همانند تیری است که برای هدف قرار دادن این جریان چندان موفق نبوده و این اقدام به سود گفتمان و جریان های اصلاح طب و اعتدالی تمام شده است. حال این جریان بار دیگر به صحنه سیاسی ایران برگشته است. شورای نگهبان و مراکز تصمیم گیری با تایید نامزد این جریان برای افزایش سطح مشارکت و همچنین پی بردن به میزان محبوبیت جریان اصلاح طلب استفاده کردند تا از این حضور به عنوان برگ برنده ای در برابر دشمنان ایران استفاده کنند.
به نوشته مرکز الروابط، عملگرایی نظام با دمیدن روح در جبهه اصلاحات و بازگردان این جریان به صحنه سیاسی، در چارچوب مرزهای ترسیم شده ای صورت گرفت که با تلاش های عملی آَشکار این جریان برای مشارکت در انتخابات همراه شده است. گفتمان انتخاباتی که این جریان بر آن تمرکز دارد به طور آشکار با اوضاع سیاسی و اجتماعی همسو است. از این رو، عملگرایی جریان اصلاح طلب بیانگر آگاهی سیاسی طیف های مختلف این جریان است.
این گزارش در پایان تصریح دارد: جریان اصلاح طلب در تبلیغات انتخاباتی بر روی هواداران خود و آرای خاکستری تمرکز کرده است. این آگاهی را آنها از انباشت سال ها تجربه در دوران ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» و «حسن روحانی» کسب کرده و به این نتیجه رسیده اند که امکان تغییر ریشه ای در سیاست های راهبردی داخلی و خارجی نظام وجود ندارد. از این رو، آنها بر روی چارچوب های ترسیم شده برای ادامه سیاست های اصلاحی در داخل و در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و مالی تمرکز می کنند و از این طریق روابط خود را با رهبر ایران حفظ خواهند کرد و سیاست هایی که رهبر برای قوه مجریه ترسیم خواهد کرد، خواهند پذیرفت.
پایان/
نظر شما