به گزارش تحریریه، کانال مطالعات راهبردی آمریکا به نقل از آخرین گفت وگوی «جان مرشایمر» نظریه پرداز واقعگرا نوشت، از زمانی که استفان [والت] و من مقاله «لابی اسرائیل» و سپس کتابی به این نام را نوشتیم، بارها به من برچسب یهودستیز زده شده است. به باور من، هیچ توجیهی برای اینکه من را یک یهودستیز خطاب کنند وجود ندارد، اما چون از اسرائیل، لابی اسرائیل و روابط اسرائیل و آمریکا انتقاد میکنم، بنابراین طبق تعریف آنها، من باید یک یهودستیز باشم!
اگر از من بپرسید یهودستیزی واقعی چیست، یهودستیزی جایی معنا دارد که کسی از یهودیان متنفر است و با آنها رفتارهای تنفرآمیز دارد، صرفاً به خاطر اینکه یهودی هستند. بله، یهودستیزی در این سرزمین بوده و هست، اما من فکر میکنم وقتی این روزها بیشتر مردم به کسی میگویند یهودستیز، منظورشان این نیست. حامیان اسرائیل از یک تعریف انعطافپذیر برای انتقاد از تعداد زیادی از افرادی که به اسرائیل انتقاد میکنند، استفاده میکنند.
بزرگترین تهدید برای نخستین متمم قانون اساسی [حقوق آزادی بیان و آزادی اجتماع] در این کشور و در این مقطع زمانی، حامیان اسرائیل و لابی اسرائیل هستند. اگر عمیقتر به آنچه در اینجا اتفاق میافتد، توجه کنیم، درمییابی وقتی اسرائیل جنایتهای وحشتناکی در غزه انجام میدهد، افراد مختلفی دربارۀ آن [جنایات] صحبت میکنند و از اسرائیل انتقاد میکنند؛ سپس لابی [اسرائیل] میخواهد پیش از اینکه انتقادات بالا بگیرد و افراد متوجه شوند دقیقاً چه اتفاقاتی میافتد، انتقادات را سرکوب کند. تنها راه سرکوب این انتقادات این است که اساساً نخستین متمم قانون اساسی [حقوق آزادی بیان و آزادی اجتماع] را حذف کنند. این اتفاقی است که در اینجا رخ میدهد.
من فکر میکنم چه عبارت «یهودستیزی» را به کار ببریم و چه عبارت «سامیستیزی» را، در مورد نفرت از یهودیان صحبت میکنیم و به باور من بهتر است همین تعریفها را حفظ کنیم. باز هم میگویم به نظر من باید درک کنیم که در این کشور [امریکا]، یهودستیزی واقعی وجود دارد که ما باید با آن مقابله کنیم، اما آنچه اینجا اتفاق میافتد بسیار متفاوت است.
این تصور که دانشجویانی که در محوطه دانشگاههای مختلف اعتراض میکردند همه یهودستیزند، استدلال جدیای نیست. این به آن معنا نیست که ممکن است یک یا دو یهودستیز در میان جمعیت وجود نداشته باشد، اما واقعیت این است که تعداد زیادی از معترضان و تعداد زیادی از افرادی که دستگیر شدهاند یهودی هستند؛ بنابراین، این تفکر که یهودیان صرفاً چون یهودی هستند بهطور سازمانیافتهای مورد ضرب و شتم قرار میگیرند، استدلال جدیای نیست و هیچ مدرک معتبری برای آن وجود ندارد.
صهیونیسم تعهد به اسرائیل است و اساساً وقتی از صهیونیسم صحبت میکنیم درباره دولت یهود حرف میزنیم. صهیونیسم تعهد به داشتن و ایجاد دولتی است که نماینده مردم یهود باشد. اگر به کتاب معروف تئودور هرتسل که من او را پدر صهیونیسم مینامم، اشاره کنیم، نام این کتاب دولت یهود است. منظور از «دولت یهود» دولت-ملت یا دولتی برای ملت یهود است؛ بنابراین، صهیونیسم برای اشاره به کشور یهودی به کار میرود. کسی که صهیونیست است متعهد به حفظ اسرائیل و دولت یهودی است.
دوستان من که ضد صهیونیست هستند اعتقادی به وجود دولت یهودی ندارند. به باور آنها، بین رودخانه [اردن] و دریا [مدیترانه]، باید یک کشور دموکراتیک وجود داشته باشد و اینکه این حکومت تحت سلطه یهودیان باشد یا فلسطینیها، برای آنها خیلی اهمیت ندارد؛ البته اسرائیلیها این عقیده را بههیچوجه باور ندارند.
حکومت اسرائیل دموکراتیک نیست؛ زیرا فلسطینیهای کرانه باختری و غزه حق رأی دادن ندارند، با اینکه بخشی از اسرائیل بزرگ هستند. سؤال جالبتر این است که آیا اسرائیل مانند ایالاتمتحده یا بریتانیا یا اکثر کشورهای اروپایی یک دموکراسی لیبرال است یا خیر؟ اسرائیل بهوضوح یک دموکراسی لیبرال نیست؛ زیرا در یک دموکراسی لیبرال همه شهروندان از حقوق برابر برخوردارند؛ درحالیکه فلسطینیها، حتی آنها که حق رأی دارند از حقوق برابر برخوردار نیستند؛ البته به همین دلیل است که بسیاری از افراد میگویند که در اسرائیل نظام آپارتاید حاکم است؛ بنابراین اسرائیل یک دموکراسی لیبرال نیست؛ هرچند به باور من اصلاً دموکراتیک نیست.
پابان/
نظر شما