سندرم های معاملاتی
سندروم مجموعهای از علائم یک بیماری است. در این مقاله معضلات اصلی که معاملهگران با عنوان سندرمهای معاملاتی با آنها مواجه هستند را بررسی کرده و همراه با راهکار هر کدام به چگونگی مواجهه با آنها پرداختهایم.
برای فعالیت پایدار و بهبود عملکرد پس از آموزش بورس یا آموزش فارکس (با توجه به بازاری که میخواهید در آن فعالیت کنید) لازم است تا با روانشناسی معاملهگری و خطاهای احتمالی که هر معاملهگری در طول دوران کاری خود با آنها مواجه میشود را بشناسید و بتوانید برای رفع آنها اقدامات لازم را انجام دهید.
سندرم کشتی نوح
در بازارهای سرمایه ضربالمثل کلاسیک و معروفی وجود دارد: «تمام تخم مرغها را در یک سبد قرار ندهید.»
این عبارت در اصل به اهمیت داشتن سبد و کاهش ریسک غیرسیستماتیک با متنوعسازی که یکی از روشهای کنترل ریسک است اشاره میکند. اما افراط در انجام متنوعسازی و پیشروی از توزیع بهینه میتواند نتیجهی عکس و کاهش بازده سبد را به دنبال داشته باشد.
سرمایهگذاران تازه کار معمولا اینگونه میاندیشند که هر چقدر تعداد سهام بیشتری داشته باشند ریسک کمتری را تحمل میکنند. پس اقدام به خریدهای کم حجم و پرتعداد سهام کرده و سبد سهام به کشتی نوح شباهت پیدا میکند. پروسهی تجزیهوتحلیل و رسیدگی به امور هر یک از این سهام زمان زیادی نیاز دارد. در این وضعیت، سرمایهگذار نمیتواند تسلط کافی بر پورتفوی خود داشته باشد و بعد از مدتی به دلیل عدم اتخاذ تصمیمات مناسب در زمان صحیح، بازده کم میشود. از طرف دیگر سرمایهگذارانی که پول کوچکی در اختیار دارند و تعداد سهام زیادی را میخرند کارمزد بیشتری میپردازند.
راهکار سندروم کشتی نوح
همیشه به خاطر داشته باشید مدیریت پورتفو با توجه به میزان سرمایه، متفاوت است. اگر فردی دو میلیون تومان سرمایه داشته باشد شاید روش بهینهتر برای او تک سهم شدن در عرضههای اولیه باشد. اما طبیعتا فردی با سرمایه ۵۰۰ میلیون تومان نیاز به افزایش تعداد سهام برای توزیع ریسک دارد. البته این تعداد نباید از یک مقدار بهینه بیشتر شود زیرا از نظر پایش مستمر اثر عکس میگذارند. بر اساس ریسکپذیری و میزان سرمایه خود باید رویکرد مناسب برای چینش سبد را انتخاب کنید. پیدا کردن تعادل بهینه تعداد سهام در پورتفوی میتواند بر اساس معیارهایی شامل حجم سرمایه، ریسکپذیری و استراتژی معاملاتی تغییر کند.
سندرم خلبان
در میان خلبانان یک جمله معروف وجود دارد: «پرواز و برخاستن از زمین اختیاری است، اما فرود اجباری است.» همین جمله در معاملات این افراد کمالگرایی به وجود میآورد. به این صورت که گمان میکنند اولین اشتباه لزوما آخرین اشتباه است. این افراد همیشه سعی در مقابله با خطا داشته و اعتقادی به پذیرش اشتباه و استفاده از حد ضرر ندارند.
افراد مبتلا به سندرم معاملاتی خلبان معتقدند اشتباه در معامله به هیچ وجه پذیرفتنی نیست. چراکه دیدگاهشان این است همانطور که در پرواز اگر اشتباهی رخ دهد میتواند منجر به سقوط شود؛ در بازار نیز اگر اشتباهی مرتکب شوند لزوما آخرین خطا خواهد بود. مبتلایان به این سندرم از استاپ لاس استفاده نمیکنند و اکثر اوقات سعی در جبران اشتباه با میانگینگیریهای متوالی و باقی ماندن بیش از حد لازم در موقعیت معاملاتی دارند. معاملهگر موفق کسی است که اشتباهش را بپذیرد نه آن که بر اشتباه خود پافشاری کند.
راهکار سندرم خلبان
این افراد باید قبول کنند زیان نیز یکی از اتفاقاتی است که در معاملات رخ میدهد و پذیرش آنها کار اشتباهی نیست، بلکه در مواقعی میتواند با محدودسازی آسیب احتمالی به سرمایه موجب سودآوری بیشتر شود. این سودآوری از طریق عدم پرداخت هزینه فرصت، جلوگیری از زیانهای مهلک و حفظ تعادل روانی معاملهگر بعد از پذیرش اشتباه میتواند حاصل شود. اگر حد زیانی برای اشتباهات خود نداشته باشید یعنی اختیار سرمایه خود را به زیانها سپردهاید. در صورتی که باید خلاف آن باشد و شما از حد ضرر مانند یک چتر نجات در معاملات باید استفاده کنید.
سندرم فلج معاملاتی
در بازار سهام معاملهگرانی هستند که سهمی را می خرند و پس از آن مات و مبهوت فقط افت قیمت و کاهش ارزش پورتفوی خود را نگاه میکنند. این معاملهگران در بازارهای نزولی ممکن است کاهش سرمایه تا ۵۰ درصد یا بیشتر را نیز تجربه کنند. باید این موضوع را مد نظر داشت که برای جبران ۵۰ درصد زیان نیاز به کسب ۱۰۰ درصد سود خواهد بود.
سندرم تک سهم
برخی از معاملهگران تازهکار عقیده دارند که اگر کل سرمایه خود را در یک سهم خاص سرمایهگذاری کنیم بازده بیشتری خواهند داشت. این رفتار و تصمیمگیری در معاملات خطرناک بوده و میتواند با توجه به عدم توزیع ریسک منجر به زیانهای سنگین شود.
اکنون این رفتار نادرست را صحیحتر بررسی میکنیم. فرض میکنیم که انتخاب سهم با روشهای تحلیل تکنیکال و فاندامنتال انجام شده است و تجزیهوتحلیلهای آن سهم شرایط مساعدی را نشان دادهاند. معاملهگر به این جمعبندی میرسد که خرید این سهم انتخاب درستی است. این اطمینان خاطر باعث ایجاد اعتماد به نفس در معاملهگر میشود تا جایی که اقدام به تک سهم شدن میکند. تا اینجا همه چیز خوب است تا اینکه یک ریسک غیر سیستماتیک مانند اعتصاب، آتشسوزی یا هرگونه بلای طبیعی دیگر رخ می دهد. در این حالت برای معاملهگری که روی یک سهم امید به کسب بازده داشته مشکلات مهمی به وجود میآید.
راهکار سندرم تک سهم
بهتر است بیش از درصد مشخصی از سرمایه خود را در یک سهم سرمایهگذاری نکنید. این درصد مشخص برای هر سرمایهگذار با توجه به ریسکپذیری، هدف و افق سرمایهگذاری و … متفاوت است. شاید این قواعد در ابتدا باعث کند شدن و کاهش بازده شوند، اما در بلندمدت مانند چتر نجات در بازارهای نزولی به سرمایهگذاران کمک میکنند. باید دقت کرد اولویت هر سرمایهگذار ابتدا حفظ اصل سرمایه و پس از آن کسب سود است.
سندرم پیچیدگی سیستم
معمولا معاملهگران نوپا به دنبال منابع مطالعاتی و کتابهای مرجع برای شروع معاملات میگردند. بیشتر تازهواردان علاقه شدیدی به یادگیری و استفاده از اندیکاتورها و اسیلاتورها دارند.
این افراد بعد از طی کردن دوران مطالعاتی در خود اعتماد به نفس معاملهگری را پیدا میکنند و از تعداد زیادی اندیکاتور و اسیلاتور و چارتهای مختلف استفاده میکنند. با گذشت هر چه بیشتر کلاف سردرگمی آنها در هم تنیدهتر میشود چراکه هیچگاه یک استراتژی معاملاتی مشخص را تدوین نکرده و همواره در حال تلاش برای بررسی سیستمهای جدید بودهاند.
راهکار سندرم پیچیدگی سیستم
نبوغ در سادگی است. هیچگاه با تعدد شاخههای فکری فراوان ، سیستم خود را پیچیده و غیرممکن در اجرا نکنید. یک استراتژی همراه با خطا که بهینه شود میتواند بهتر از داشتن تعداد زیادی سیستم معاملاتی بدون سبک شخصی و اصول مشخص باشد.
ابتدا باید ویژگیهای شخصیتی خود را بشناسید و سپس بر اساس این روحیات تشخیص دهید که به کدام دستهی زمانی در معاملهگری تعلق دارید. سپس شروع به یادگیری مباحث مرتبط با آن استراتژی معاملاتی کنید.
برای مثال سفتهبازان و معاملهگران کوتاهمدت با فراگیری تحلیل تکنیکال میتوانند در تشخیص ورود و خروجهای کوتاهمدت تشخیص بهتری داشته باشند. همچنین سرمایهگذاران ارزش-مبنا با یادگیری تحلیل بنیادی و نظریههای نوین ارزشسنجی سهام در سرمایهگذاریهای خود بهتر عمل خواهند کرد.
سندرم انتقام از بازار
هنگامی که سهمی را خریداری میکنید اگر قیمت آن سهم رشد کند احساس لذت و اعتماد به نفس بیشتری به شما دست میدهد. اما اگر سهم وارد زیان شود امکان دارد دچار استرس و خشم شوید. حد ضرر سهم شما شکسته میشود اما آن را نمیفروشید و قیمت پیوسته کمتر میشود. سهم آن قدر ریزش میکند و درجا میزند که شما کلافه میشوید و سپس آن را میفروشید. سپس با رشد آن سهم برای انتقام از بازار به آن سهم برای جبران زیان قبلی در قیمتهای بالا مجدد وارد میشوید. اما این بار نیز بازار روی بد خود را به شما نشان داده و سهم مجدد ریزش میکند و همان اتفاق قبلی تکرار میشود. اینجا دیگر هدف شما فقط کسب سود نیست بلکه جبران آن ضرر و رسیدن به اصل سرمایهتان است.
آیا این سندرم بر روی زندگی معامله گران تاثیر گذار است؟
معمولا معاملهگرانی تازهکاری که با ضرر مواجه میشوند نه تنها در بازارهای مالی بلکه در سایر بازارها نیز وقتی با یک شکست یا زیان بزرگ مواجه میشوند به جای کنترل و مدیریت بحران، با روشهای غیراصولی شرایط را بدتر میکنند. در زندگی ، خانواده و اطراف خود همواره افرادی را میتوانید مشاهده کنید که دچار یک زیان یا شکست شده و روشهای بر مبنای احساسات آنها نه تنها مشکلی را حل نکرده بلکه مشکلات بیشتری را نیز ایجاد کرده است.
راهکار سندرم انتقام از بازار
با بازار دوست باشید و با روند آن نجنگید. هر معاملهگر علاوه بر مدیریت سرمایه و نقدینگی باید به آرامش فکری خود نیز اهمیت دهد. وقتی شما در یک سهم دچار زیان میشوید آرامش روانی خود را امکان دارد از دست بدهید. اگر در سهم دوم نیز زیان متوالی داشته باشید این مسئله تشدید میشود. پس از هر شکست باید علت و چگونگی رخ دادن آن را بررسی و ثبت کنید.
در پاسخ به یک معاملهی زیانآور نباید با یک معاملهی احساسی و بدون پایبندی به استراتژی عمل کرد. بعد از هر اشتباه از انجام معاملات فوری برای جبران آن زیان خودداری کنید.
سندرم کارمند بانک
تابحال با یک کارمند بانک درباره مدل یک سرمایهگذاری و کسبوکار جدید صحبت کردهاید؟ اولین کاری که کارمند انجام میدهد مقایسهی مداوم سود آن کسبوکار با نرخ بهره ماهانهی دریافتی بدون ریسک از بانک است. برای مثال اگر به آنها بگویید رستورانی را می خواهم تاسیس کنم، پاسخ میدهند که سال اول که بیست درصد عقب هستید تا رستوران شناخته شود ولی در بانک برای سال اول بیست درصد بدون ریسک سود میکنید. همواره این دسته افراد همه چیز را با سود بدون ریسک بانکی مقایسه میکنند. مقایسه با نرخ بهره بدون ریسک اشتباه نیست اما باید به پاداش احتمالی در قبال تحمل ریسک نیز توجه کرد.
راهکار سندرم کارمند بانک
افراد مبتلا به این سندرم باید در نظر بگیرند که مقایسه بازار بورس با بانک با افق زمانی ماهانه اشتباه است، چراکه این دو بازار از لحاظ ریسک و بازده با یکدیگر تفاوت دارند و به راحتی قابل مقایسه نیستند.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما