تعریف تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی با تجزیهوتحلیل روندهای آماری جمعآوریشده از فعالیتهای معاملاتی، مانند حرکت قیمت و حجم استفاده میشود. برخلاف تحلیل بنیادی، که تلاش میکند ارزش اوراق بهادار را بر اساس نتایج کسبوکار مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم تمرکز دارد.
نکات کلیدی
۱- تجزیهوتحلیل تکنیکال یک روش معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایهگذاریها و شناسایی فرصتهای معاملاتی در روند قیمت و الگوهای مشاهده شده در نمودارها بهکار میرود.
۲- تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک ورقه بهادار میتواند شاخصهای ارزشمندی از حرکات آتی قیمت آن ورقه بهادار باشد.
۳- تحلیل تکنیکال ممکن است با تحلیل بنیادی که بهجای الگوهای قیمتی تاریخی یا روند سهام بر روی وضعیت مالی شرکت تمرکز دارد، در تضاد باشد.
درک تحلیل تکنیکال
ابزارهای تحلیل تکنیکال برای بررسی روشهایی که عرضه و تقاضا بر تغییرات قیمت، حجم و نوسانات ضمنی تأثیر میگذارد، استفاده میشود. این ابزارها با این فرض عمل میکنند که فعالیتهای معاملاتی گذشته و تغییرات قیمت یک ورقه بهادار، میتوانند هنگامی که با سرمایهگذاری مناسب یا قوانین معاملاتی بهکارگرفته شوند شاخصهای ارزشمندی از حرکتهای قیمت آتی اوراق بهادار باشند.
تحلیل تکنیکال اغلب برای تولید سیگنالهای معاملاتی کوتاهمدت از ابزارهای مختلف نمودار استفاده میشود، اما همچنین میتواند به بهبود ارزیابی قدرت یا ضعف اوراق بهادار نسبت به کل بازار یا یکی از بخشهای آن کمک کند. این اطلاعات به تحلیلگران کمک میکند تا برآورد کلی ارزشسنجی خود را بهبود بخشند.
همانطور که امروزه میدانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو در نظریه داو در اواخر قرن ۱۹ معرفی شد. چندین محقق قابل توجه از جمله ویلیام پی همیلتون ، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی به شکلگیری پایه و اساس نظریه داو کمک کردند. امروزه تحلیل تکنیکال تکامل یافته است و صدها الگو و سیگنال را شامل میشود که طی سالها تحقیق، توسعه یافتهاند.
کاربردها
تحلیلگران حرفهای اغلب از تحلیل تکنیکال در ارتباط با سایر اشکال تحقیق استفاده میکنند. معاملهگران خرد ممکن است تنها بر اساس نمودارهای قیمت اوراق بهادار و آمارهای مشابه تصمیمگیری کنند، اما تحلیلگران باسابقه بهندرت تحقیقات خود را تنها به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود میکنند.
تجزیهوتحلیل تکنیکال را میتوان برای هر اوراق بهاداری با دادههای معاملاتی تاریخی بهکار گرفت که شامل سهام، قراردادهای آتی، کامودیتیها، ارزها و سایر اوراق بهادار میباشد. در واقع، تحلیل تکنیکال در بازار کالاها و فارکس که معاملهگران بر حرکات کوتاهمدت قیمت تمرکز میکنند، بسیار رایج است.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا حرکت قیمت تقریباً هر ابزار قابل معاملهای را که عموماً تحت تأثیر نیروهای عرضه و تقاضا است، و شامل سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفتارزها میباشد پیشبینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً بهسادگی مطالعه نیروهای عرضه و تقاضا میدانند که در حرکت قیمت بازار یک ورقه بهادار منعکس میشود.
تحلیل تکنیکال اکثر اوقات روی تغییرات قیمت اعمال میشود، اما برخی از تحلیلگران اعدادی غیر از قیمت را دنبال میکنند، مانند حجم معاملات یا قراردادهای مشتقه سررسید نشده.
اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال
در سرتاسر حوزه تحلیل تکنیکال، صدها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای پشتیبانی از معاملات بر اساس تحلیل تکنیکال توسعه داده شده است. تحلیلگران تکنیکال همچنین انواع متعددی از سیستمهای معاملاتی را توسعه دادهاند تا به آنها در پیشبینی و معامله بر اساس حرکات قیمت کمک کنند.
برخی از شاخصها عمدتاً بر شناسایی روند فعلی بازار که شامل مناطق حمایت و مقاومت است متمرکز هستند، درحالیکه برخی دیگر روی تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن تمرکز دارند. اندیکاتورهای تکنیکال رایج و الگوهای نموداری شامل خطوط روند ، کانالها، میانگین متحرک و اندیکاتورهای مومنتومی هستند.
بهطور کلی، تحلیلگران تکنیکال به انواع گستردهی شاخصهای زیر نگاه میکنند:
۱- روندهای قیمت
۲- الگوهای نمودار
۳- شاخصهای حجم و حرکت
۴- اسیلاتورها
۵- میانگینهای متحرک
۶- سطوح حمایت و مقاومت
مفروضات اساسی
در ادامه آموزش رایگان تحلیل تکنیکال به دو روش اصلی که برای تجزیهوتحلیل اوراق بهادار و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری استفاده میشود، میپردازیم: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال.
تحلیل بنیادی شامل تجزیهوتحلیل صورتهای مالی شرکت برای سنجش ارزش منصفانه کسبوکار است، درحالیکه تحلیل تکنیکال فرض میکند که قیمت اوراق بهادار تابهحال تمام اطلاعات در دسترس عموم را منعکس کرده است و در عوض بر تجزیهوتحلیل آماری حرکات قیمت تمرکز میکند.
تحلیل تکنیکال تلاش میکند تا با جستجوی الگوها و روندها بهجای تحلیل ویژگیهای اساسی یک ورقه بهادار، احساسات بازار در پشت روند قیمت را درک کند.
چارلز داو مجموعه ای از سرمقالهها را درباره نظریه تحلیل تکنیکال منتشر کرد. نوشتههای او شامل دو فرض اساسی بود که چارچوبی را برای معاملات تحلیل تکنیکال تشکیل بدهند.
۱- بازارها با مقادیری کارا هستند که نشاندهنده عوامل تاثیرگذار بر قیمت اوراق بهادار میباشند، اما
۲- به نظر میرسد که حتی حرکات تصادفی قیمت در بازار در الگوها و روندهای قابل شناسایی حرکت میکند که در طول زمان تمایل به تکرار دارند.
امروزه حوزه تحلیل تکنیکال بر اساس کار داو استوار است. تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرض کلی را برای این رشته میپذیرند:
۱- بازار همه چیز را تنزیل میکند:
تحلیلگران تکنیکال بر این باورند که همه چیز از عوامل بنیادی یک شرکت گرفته تا عوامل گسترده بازار و روانشناسی بازار پیش از این در قیمت سهام لحاظ شده است. این دیدگاه با فرضیه بازارهای کارا (EMH) که نتیجهگیری مشابهی را درباره قیمتها فرض میکند، مطابقت دارد.
تنها چیزی که باقی میماند، تجزیهوتحلیل حرکت قیمت است که تحلیلگران تکنیکال آن را محصول عرضه و تقاضا برای یک سهم خاص در بازار میدانند.
۲- قیمت در روندها حرکت میکند:
تحلیلگران تکنیکال انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به چارچوب زمانی مورد استفاده، روندی را نشان دهند. بهعبارت دیگر، قیمت سهام بیشتر احتمال دارد که روند گذشته را ادامه دهد تا اینکه حرکت نامنظم داشته باشد. بیشتر استراتژیهای معاملاتی تکنیکال بر این فرض استوار است.
۳- تاریخ تمایل به تکرار خود دارد:
تحلیلگران تکنیکال معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار خود دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان بسیار پیشبینیپذیر است. تحلیل تکنیکال از الگوهای نمودار برای تجزیهوتحلیل این احساسات و حرکات بعدی بازار برای درک روندها استفاده میکند.
در حالی که بسیاری از اشکال تحلیل تکنیکال بیش از ۱۰۰ سال است که استفاده میشوند، هنوز اعتقاد بر این است که آنها مناسب هستند زیرا الگوهایی را در حرکت قیمت نشان میدهند که اغلب خود را تکرار میکنند.
تحلیل تکنیکال در مقابل تحلیل بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، مکتبهای فکری اصلی با موضوع تعامل با بازارها، در دو طرف مخالف یک طیف قرار دارند. هر دو روش برای تحقیق و پیشبینی روندهای آتی قیمت سهام استفاده میشوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایهگذاری، هر دو طرفداران و مخالفان خود را دارند.
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای سنجش ارزش ذاتی یک سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را از شرایط کلی اقتصاد و صنعت گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکتها مطالعه میکنند. درآمدها، هزینهها، داراییها و بدهیها همگی از مشخصات مهم برای تحلیلگران بنیادی میباشند.
تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد زیرا تنها ورودیهای آن فقط قیمت و حجم معاملهشده سهام است. فرض اصلی این است که تمام عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ شدهاند؛ بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال تلاشی برای سنجش ارزش ذاتی ورقه بهادار نمیکنند، بلکه از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که نشان میدهد سهام در آینده چه خواهد کرد.
محدودیتهای تحلیل تکنیکال
برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که فرضیه بازار کارا نشان دهد، چرا آنها نباید انتظار داشته باشند که هیچ اطلاعات قابل استفادهای در دادههای تاریخی قیمت و حجم موجود باشد؛ با این حال، با همان استدلال، اطلاعات بنیادی کسبوکار نیز نباید هیچ اطلاعات قابل استفادهای ارائه دهد. این دیدگاهها به شکل ضعیف و شکل نیمهقوی این نظریه شناخته میشوند.
یکی دیگر از انتقادات به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً خود را تکرار نمیکند، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت مشکوکی برخوردار است و میتوان آن را نادیده گرفت. بهنظر میرسد قیمتها با فرض یک پرسهزنی تصادفی بهتر مدلسازی میشوند.
سومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که در برخی موارد کار میکند، تنها به این دلیل که فقط یک پیشگویی خودمحقق شونده (یا پیشگویی خودکامبخش) را شکل میدهد. بهعنوان مثال، بسیاری از معاملهگران تکنیکال، یک سفارش حد ضرر زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک سهم خاص قرار میدهند. اگر تعداد زیادی از معاملهگران این کار را انجام دهند و سهام به این قیمت برسد، تعداد زیادی سفارش فروش وجود خواهد داشت که قیمت سهم را پایین میآورد و حرکت مورد انتظار معاملهگران را تایید میکند.
سپس، معاملهگران دیگر شاهد کاهش قیمت و همچنین فروش موقعیتهای خود خواهند بود که قدرت روند را تقویت میکند. این فشار فروش کوتاهمدت را میتوان خودمحققشونده تلقی کرد، اما تأثیر چندانی بر جایی که قیمت آن دارایی هفتهها یا ماهها بعد خواهد بود، نخواهد داشت.
در مجموع، اگر تعداد زیادی از افراد از الگوهای مشابه استفاده کنند، میتوانند باعث حرکت پیشبینیشده توسط قیمت شوند، اما در بلندمدت، این گروه از معاملهگران نمیتوانند منجر به حرکت قیمت شوند.
تحلیلگر تکنیکال خبره بازار (CMT)
در میان تحلیلگران حرفهای، انجمن CMT [۲۵] از بزرگترین مجموعههای تحلیلگران خبره یا تاییدشده با استفاده از تحلیل تکنیکال به صورت حرفهای در سراسر جهان پشتیبانی میکند. برگزیدهشدن بهعنوان تحلیلگر خبره بازار (CMT) را میتوان پس از گذراندن سه سطح امتحان که نگاهی گسترده و عمیق به ابزارهای تحلیل تکنیکال را پوشش میدهند، بهدست آورد.
هماکنون این انجمن از گذراندن آزمون سطح ۱ CMT برای کسانی که گواهینامه تحلیلگری مالی (CFA) دارند چشم پوشی میکند. این نشان میدهد که این دو رشته چقدر یکدیگر را تقویت میکنند.
سوالات متداول تحلیل تکنیکال
تحلیلگران تکنیکال چه مفروضاتی دارند؟
تحلیلگران تکنیکال حرفهای معمولاً سه فرض کلی را برای این حوزه میپذیرند. اولین مورد این است که، مشابه فرضیه بازار کارا، بازار همه چیز را تنزیل میکند. دوم، آنها انتظار دارند که قیمتها، حتی در حرکات تصادفی بازار، بدون توجه به چارچوب زمانی استفاده شده، روندی را نشان دهند. در نهایت، آنها معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار خود دارد. ماهیت تکراری حرکات قیمت اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده میشود که بر اساس احساساتی مانند ترس یا هیجان زیاد پیشبینیپذیر است.
تفاوت بین تحلیل بنیادی و تکنیکال چیست؟
تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار با تلاش برای سنجش ارزش ذاتی یک سهام است. از سوی دیگر، فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه عوامل بنیادی شناخته شده در قیمت لحاظ شدهاند. بنابراین نیازی به توجه دقیق به آنها نیست. تحلیلگران تکنیکال سعی نمیکنند ارزش ذاتی یک اوراق بهادار را بسنجند، در عوض از نمودارهای سهام برای شناسایی الگوها و روندهایی استفاده میکنند که ممکن است نشان دهند آن سهم در آینده چه خواهد کرد.
چگونه میتوانم تحلیل تکنیکال را یاد بگیرم؟
روشهای مختلفی برای یادگیری تحلیل تکنیکال وجود دارد. اولین گام، یادگیری اصول سرمایهگذاری، سهام، بازارها و مباحث مالی است. همه اینها را میتوان از طریق کتاب، دورههای آنلاین، مطالب آنلاین و کلاسها یاد گرفت. هنگامی که اصول اولیه را درک کردید، میتوانید از انواع مختلف همان منابع که بهطور اختصاصی بر تحلیل تکنیکال متمرکزند استفاده کنید.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما