معاملات فرکانس بالا (HFT) چیست؟
معاملات فرکانس بالا (High-Frequency Trading) که به عنوان HFT نیز شناخته میشود، یک روش معاملاتی است که از یک نرم افزار کامپیوتری قدرتمند برای انجام تعداد زیادی از سفارشها در کسری از ثانیه، استفاده میکند.
به بیان دیگر معاملات فرکانس بالا یا HFT یک پلتفرم معاملاتی خودکار است که از سوی شرکتهای تأمین سرمایه، صندوقهای پوشش ریسک (Hedge Funds) و سرمایهگذاران نهادی (Institutional Investors) به کار گرفته میشود. معاملات بسامد بالا از کامپیوترهای قدرتمند برای انجام تعداد زیادی از سفارشها در سرعتهای بسیار بالا استفاده میکنند.
این معاملات از الگوریتمهای پیچیده برای تحلیل بازارهای متعدد و اجرای سفارشها بر اساس شرایط بازار استفاده میکند و قادرند روندهای در حال شکلگیری را در کسری از ثانیه تشخیص دهند. به طور معمول، معاملهگرانی که امکان اجرای معاملات را با بالاترین سرعت دارند، سود بیشتری در مقایسه با معاملهگرانی که سرعت اجرای پایینتری دارند، کسب میکنند.
سیستمهای معاملاتی، با توانایی شناسایی تغییرات در بازار، صدها سبد سهام با شکافهای قیمت پیشنهادی درخواست-تقاضا (Bid-Ask Spreads) سودده را برای معاملهگران، آماده استفاده در بازار میکنند.
علاوه بر سرعت بالای سفارشات، نسبتهای بالای گردش و سفارش به معامله (Order-to-Trade Ratio) از ویژگیهای HFT میباشد. برخی از شناختهشدهترین شرکتهای HFT شامل تاور ریسیرچ (Tower Research)، شرکت با مسئولیت محدود سیتادل (Citadel LLC) و ویرچو فایننشیال (Virtu Financial) میباشند.
نکات کلیدی
۱- HFT معاملات الگوریتمی پیچیدهای است که در آن تعداد زیادی از معاملات در عرض چند ثانیه انجام میشود.
۲- این معاملات نقدپذیری بازار را افزایش داده و اسپردهای کوچک خرید-فروش (شکاف قیمت خرید-فروش) را حذف میکند.
۳- معاملات فرکانس بالا از این نظر که به شرکتهای بزرگ اجازه میدهد تا دست بالاتر را در معاملات داشته باشند، مورد انتقاد قرار میگیرد.
۴- انتقاد دیگر این است که نقدپذیری ایجاد شده توسط این نوع از معاملات، لحظهای است، در عرض چند ثانیه ناپدید میشود، امری که بهرهمندی معاملهگران از آن را غیرممکن میسازد.
۵- سیستمهای HFT از الگوریتمها برای تجزیهوتحلیل بازارها و شناسایی روندهای نوظهور در کسری از ثانیه، استفاده میکنند.
درک مفهوم معاملات بسامد بالا
HFT زمانی محبوب شد که کارگزاریها شروع به ارائه مشوقهایی به شرکتها در ازای افزایش نقدپذیری بازار کردند. به عنوان نمونه، بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) دارای گروهی از فراهمکنندگان نقدینگی به نام تامینکنندگان نقدینگی تکمیلی (Supplemental Liquidity Providers-SLPs) است که در تلاشند رقابت و نقدپذیری را برای قیمتهای موجود در بورس افزایش دهند.
SLP پس از فروپاشی لیمن برادرز (Lehman Brothers) در سال ۲۰۰۸، زمانی که نقدینگی یک دغدغهی عمده برای سرمایهگذاران بود، معرفی شد. به عنوان یک مشوق برای شرکتها، بورس اوراق بهادار نیویورک (NYSE) برای تامین نقدپذیری مذکور کارمزد یا تخفیف پرداخت میکند. با میلیونها تراکنش روزانه، این امر منجر به سود زیادی میشود.
کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC) هیچ تعریف رسمی از معاملات فرکانس بالا ندارد ولی خصوصیات خاصی را به آن نسبت میدهد:
۱- استفاده از نرمافزارهای فوق العاده پرسرعت و پیچیده برای تولید، مسیریابی و اجرای سفارشها
۲- استفاده از سرویسهای هممکانی و خوراک دادهای اختصاصی ارائه شده توسط کارگزاریها و دیگران به منظور به حداقل رساندن تأخیرهای شبکه و دیگر تأخیرها
۳- چارچوبهای زمانی بسیار پایین برای ایجاد و تسویه یک موقعیت معاملاتی
۴- ارسال سفارشهای متعدد که در مدت کوتاهی پس از ارسال لغو می شوند
۵- پایان دادن به روز معاملاتی در شرایطی که نزدیکترین حالت به یک موقعیت خنثی (Flat Position) باشد (یعنی نداشتن موقعیتهای با اهمیت و بدون پوشش ریسک در طول شب)
مزایای معاملات فرکانس بالا (HFT)
HFT نقدپذیری بازار را افزایش داده و اسپردهای خرید-فروش را که قبلاً بسیار کوچک بود، حذف کرده است. این امر با اضافه کردن کارمزدهای HFT مورد آزمایش قرار گرفت که منجر به افزایش اسپردهای خرید- فروش شد.
پس از اینکه دولت کانادا برای معاملات HFT کارمزد تعیین کرد، یک مطالعه به ارزیابی تغییرات اسپردهای خرید-فروش کانادایی پرداخت. مطالعه ی مذکور نشان داد که اسپردهای خرید-فروش در کل بازار ۱۳ درصد و اسپردهای معاملات خرد ۹ درصد افزایش یافت.
مؤسساتی که به اجرای معاملات فرکانس بالا میپردازند، در اصل میتوانند با پیشبینی و شکست روندهای بازار، بازدهی مطلوبی در معاملات خود به واسطهی شکافهای قیمت پیشنهادی درخواست-تقاضا بدست آورند و در نتیجه سود قابلتوجهی کسب کنند.
دلایل رواج معاملات فرکانس بالا
معاملات فرکانس بالا به دنبال ارائه مشوقهایی توسط کارگزاریها به مؤسسات برای افزایش نقدپذیری بازارها، رایج شد.
کارگزاران با ارائه مشوقهای کوچک به این بازارسازها (Market Makers)، نقدپذیری بالاتری بدست میآورند و مؤسساتی که این نقدینگی را تأمین میکنند، علاوه بر اسپردهای مطلوب، سود بیشتری را در هر معامله کسب مینمایند.
هرچند اندازهی اسپردها و مشوقها به کسری از یک سنت در هر تراکنش میرسد، اما ضرب آن در تعداد زیاد معاملات در روز، به سود قابلتوجهی برای معاملهگران فرکانس بالا منتج میشود.
منتقدان، معاملات فرکانس بالا را غیراخلاقی میدانند، چرا که معتقدند آنها به شرکتهای بزرگ در مقایسه با مؤسسات و سرمایهگذاران خرد، مزیتی ناعادلانه میدهند. قرار بر این است که بازارها، یک زمین بازی منصفانه و مساوی را فراهم آورند. این همان چیزی است که HFT به احتمال زیاد آن را مختل میکند، چرا که تکنولوژی میتواند در راستای استراتژیهای بسیار کوتاه مدت (Ultra-short-term Strategies) به کار گرقته شود.
معاملهگران HFT با بهرهگیری از آربیتراژ و سرعت، از هرگونه عدم توازن بین عرضه و تقاضا کسب درآمد میکنند. معاملات آنها بر پایهی تحقیقات بنیادی در رابطه با شرکت یا چشمانداز رشد آن نیست، بلکه بر اساس فرصتهای ورود میباشد.
هرچند HFT شخص خاصی را هدف قرار نمیدهد، اما میتواند موجب بروز صدمات جانبی به سرمایهگذاران خرد و نیز سرمایهگذاران نهادی از قبیل صندوقهای سرمایهگذاری مشترک که به صورت عمده خرید و فروش می کنند، شود.
نقد HFT
معاملات بسامد بالا بحثبرانگیز میباشند و با انتقادات تندی روبرو شدهاند. HFT جایگزین تعدادی از شرکتها یا اشخاص کارگزار-معاملهگر (Broker-Dealer) شده است و در تصمیمگیری از مدلهای ریاضی و الگوریتمها استفاده کرده و تصمیم و تعامل انسانی را از معادله خارج میکند.
تصمیمها در چند میلی ثانیه اتفاق میافتند، و این میتواند منجر به حرکات بزرگ و بدون دلیل در بازار شود. به عنوان نمونه، در ۶ می ۲۰۱۰، شاخص میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) با ۱,۰۰۰ واحد کاهش و افت ۱۰ درصدی در عرض تنها ۲۰ دقیقه و قبل از افزایش مجدد، بیشترین افت روزانه خود را از سر گذراند.
یک تحقیق دولتی یک سفارش حجیم را به عنوان آغازگر فروش و حراج قیمتی، مقصر این سقوط دانست.
یک انتقاد دیگر به HFT این است که به شرکتهای بزرگ اجازه میدهد به قیمت زیان اشخاص خرد، سود کنند. نقدینگی شبح گونه (Ghost Liquidity) آن نیز محل انتقاد است: نقدینگی ایجاد شده توسط HFT در یک ثانیه در دسترس بازار است و در ثانیه بعدی از بین رفته است که معاملهگران را از اینکه در عمل بتوانند بواسطهی این نقدینگی معامله کنند، باز میدارد.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما