اولیور بلانچارد را شاید بتوان قویترین کلان کار جهان دانست که در تقابل با اقتصادخواندههای آکادمیک که برداشت درستی از دنیای واقع و کنشهای انسانی ندارند قرار میگیرد. اصلاحات این بزرگمرد در صندوق بین المللی پول در نقد سیاستهای ریاضتی در دوران رکود و نیز توجه ویژه وی به آثار کلان نابرابری در اقتصاد نام وی را جاودانه خواهد کرد.
زندگینامه این اسطوره علم اقتصاد در صدای بورس خواندنی است هر چند انتظار میرفت دقت بیشتری در ترجمه متن اعمال میشد. در بخشی از این مقاله میخوانیم:
«در سال ۲۰۱۱ پل کروگمن عنوان کرد که بلانچارد در آن زمان پیشنهاد میکرد که اجرای برنامههای سختافزاری سختگیرانه ممکن است آسیبهایی را به اقتصاد وارد کرده و در عین حال چشماندازهای مالی را در وضعیتی بدتر قرار دهد. تا سال ۲۰۱۲ هر کشوری که «ریاضت قابلتوجهی» را اعمال کرده بود از نظر اقتصادی در وضعیت بحرانی قرار داشت. به گفته پل کروگمن صندوق بینالمللی پول اکنون معتقد است که خسارتهای وارد شده بر کاهش هزینهها به یک اقتصاد ضعیف، مسئلهای است که حتی اکنون نیز به صورت ملموس قابل درک و فهم نیست.»
امید است روزی به جای ایسمها و نگرشهای ایدئولوژیک و تخیلات و آمال فردی و گروهی، علم و تجربه گرانقدر بشری در کشور ما پذیرفته شود. آن روز دور نیست!
در این مقاله میخوانیم:
الیور بلانچارد متولد ۲۷ دسامبر ۱۹۴۸ استاد دانشگاه و اقتصاددان فرانسوی است که در عین حال عضو ارشد موسسه اقتصاد بینالملل پیترسون نیز هست. بلانچارد از اول سپتامبر ۲۰۰۸ تا ۸ سپتامبر ۲۰۱۵ به عنوان اقتصاددان ارشد در صندوق بینالمللی پول مشغول به فعالیت بود.
او این سمت را در زمان ریاست دومینیک استراوسکان در صندوق بینالمللی پول عهدهدار شد و در رقابتی که میان او و موریس آبستفلد به وجود آمد، بلانچارد را در کسب این سمت نسبت به رقیبش در ارجحیت ارزیابی کردند. اگرچه هر دو رقیب از لحاظ جایگاه اقتصادی در بین اقتصاددانان شناخته شده و دارای جایگاه مشخصی هستند (آبستفلد در دانشگاه امآیتی استاد سرشناس درس اقتصاد است) اما در نهایت این سمت در این بازه زمانی به بلانچارد واگذار شد.
تحصیلات و فعالیتهای علمی الیور بلانچارد
بر اساس آمارهای موجود و گزارشهای منتشر شده از سوی آیدیاز / ریپک (IDEAS/RePEc) الیور بلانچارد یکی از اقتصاددانانی در جهان است که بیشترین ارجاع مقالات به مقالههای وی داده میشود. بلانچارد در سال ۱۹۷۰ از دانشگاه ای اس سی پی اروپا (ESCP) که یکی از قدیمیترین مدرسههای بزرگ فرانسوی در رشته اقتصاد و تجارت است در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد.
از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ الیور دورههای تحصیلات تکمیلی خود را در رشته اقتصاد به پایان رساند و برای ادامه تحصیل در رشته ریاضی آن هم در دانشگاه دافینه پاریس (Paris Dauphine University) و دانشگاه نانتره (Paris Nanterre University) اقدام کرد. بلانچارد مدرک دکترای خود را در رشته اقتصاد در سال ۱۹۷۷ و در دانشگاه امآیتی (MIT) اخذ کرد.
الیور پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ام آی تی در سال ۱۹۷۷ تا سال ۱۹۸۳ در دانشگاه هاروارد اقتصاد تدریس میکرد و با گذران این مدت توانست بار دیگر به دانشگاه ام آی تی برگردد. اما این بار در قامت یک استاد بازگشت او به دانشگاه و نشان دادن قابلیتهایش در تفهیم مسائل اقتصادی موجب شد تا بلانچارد از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳ به عنوان رئیس گروه رشته اقتصاد در این دانشگاه معرفی شود.
او تاکنون تعداد زیادی از مقالههای پژوهشی در زمینه اقتصاد کلان و همچنین کتابهای درسی در مقطع کارشناسی ارشد در درس اقتصاد کلان به رشته تحریر درآورده و منتشر کرده است.
اقدامات مهم اولیور بلانچارد
در سال ۱۹۸۷ الیور بلانچارد به همراه نوبوهیرو کیوتاکی در یک کنفرانس پژوهشی موفق شد اهمیت رقابت انحصاری را برای چند برابر شدن تقاضای کل نشان دهد. بیشتر مدلهای جدید اقتصاد کینزی در مبحث اقتصاد کلان بنا به دلایلی که خود آنها مطرح میکنند اکنون رقابتهای انحصارگرا را بر عهده میگیرند.
او در حال حاضر یکی از اعضای فعلی و عضو پیشین شورای جامعه اقتصادسنجی و عضو آکادمی هنر و علوم آمریکاست. از جمله اقدامات مهمی که بلانچارد به عنوان یک اقتصاددان انجام داده بدون شک میتوان به تغییر برخی سیاستهای صندوق بینالمللی پول در زمانی که وی یکی از اقتصاددانان ارشد صندوق بود اشاره داشت.
در طول دوره رکود بزرگ اقتصادی، بلانچارد از محرک مالی جهانی به صورت علنی حمایت میکرد و در زمانی که اوضاع آرام آرام رو به بهبودی میرفت پیشنهاد داد تا استفاده از محرک متوقف شده و به جای آن از مقداری آزادی اقتصادی و تسکین شرایط حمایت کرد.
پیشنهاد اولیورد بلانچارد برای تعدیل مالی در اقتصادهای پیشرفته
بر اساس این گزارش، تا سال ۲۰۱۰ به دنبال بحران مالی، بسیاری از کشورها سالانه کسری بودجه قابل توجهی را تجربه میکردند اما در نهایت یک چرخش جهانی به سمت ریاضت اقتصادی به وجود آمد که مشوق اجرای این ریاضت برای دولتها، انجمن اقتصاددانان واشنگتن بود.
در نتیجه این ریاضت اقتصادی، دولتها ترغیب به کاهش هزینهها و افزایش مالیات برای جلوگیری از بروز بحران بدهی کشورها (درست مشابه آنچه که در دولت یونان اتفاق افتاده بود) شدند. در ژوئن سال ۲۰۱۰، بلانچارد و کارلو کوتارلی مدیر پارلمان مالیاتی صندوق بینالمللی پول، به طور مشترک شروع به نوشتن وبلاگهای صندوق بینالمللی پول با عنوان «ده فرمان برای تعدیل مالی در اقتصادهای پیشرفته» کردند.
تاثیر پیشنهاد بلانچارد بر اقتصادهای نوظهور
در نتیجه انجام این اقدامات بر اساس اعلام صندوق بینالمللی پول بهبود دو سرعته، آهسته در کشورهای پیشرفته و سریع در بازارهای نوظهور، بیشتر شدت گرفت و پیامدهایی به همراه داشت. بلانچارد در توضیحی راجع به بهبود دو سرعته عنوان کرد: «اقتصادهای نوظهور از هر دو کانال مالی و تجارتی از بحران ایجاد شده آسیب دیدند. بخش تجارت به نظر به همان سرعتی که سقوط کرد بهبود یافت. با وجودی که تجارت هنوز هم کاملا بهبود نیافته بود، بسیاری از اقتصادهای نوظهور به نظر توانستند با افزایش تقاضای داخلی، رشد نسبتا بالایی داشته باشند. البته عملکرد خوب آنها در برخی موارد باعث بازگشت جریان سرمایه با قدرت بیشتری شد.»
نظر بلانچارد درباره ریکاوری اقتصادها در بحرانهای مالی
بلانچارد در ادامه اضافه میکند:
«البته در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته، آسیبهای بحران به مراتب سنگینتر بود. نظام مالی به شدت بهم ریخت. نیاز بود تا اوراق بهادارسازی داراییها از نو ابداع شود. در بسیاری از این کشورها بازارها هنوز درباره سلامت قطعی بانکها نامطمئن بودند و واسطهگری مالی چندان خوب عمل نکرد. لازم بود تا این را با نیاز به جبران زیادهرویهای گذشته ترکیب کنیم، زیادهروی، سرمایهگذاریهای کلان بخش مسکن تا پسانداز نکردن خانوارها را شامل میشود، و نتیجه آن شد که روند بهبود بسیار آهسته که حتی برای کاهش بیکاری نیز قدرت لازم را نداشت ایجاد شود.
فرآیند دردناکی بود که در واقع تعجببرانگیز نبود. طبق شواهدی که در فصل مربوطه گزارش چشمانداز اقتصاد جهانی در آن زمان به دست آورده بودیم، به این نتیجه رسیدیم که بازگشت اقتصاد از بحرانهای مالی معمولا بسیار کند و زمانبر است.»
نگاه بلانچارد به نابرابری به عنوان مسئله کلان اقتصادی
بر اساس این گزارش، در سال ۲۰۱۱ پل کروگمن عنوان کرد که بلانچارد در آن زمان پیشنهاد میکرد که اجرای برنامههای سخت افزاری سختگیرانه ممکن است آسیبهایی را به اقتصاد وارد کرده و در عین حال چشماندازهای مالی را در وضعیتی بدتر قرار دهد. تا سال ۲۰۱۲ هر کشوری که «ریاضت قابل توجهی» را اعمال کرده بود از نظر اقتصادی در وضعیت بحرانی قرار داشت.
به گفته پل کروگمن «صندوق بینالمللی پول اکنون معتقد است که خسارتهای وارد شده بر کاهش هزینهها به یک اقتصاد ضعیف، مسئلهای است که حتی اکنون نیز به صورت ملموس قابل درک و فهم نیست.» با تصویب الیور بلانچارد در صندوق بینالمللی پول، جاناتان اوستری و اندی برگ نتیجه مطالعات خود را درباره اینکه «نابرابری امری مضر در ایجاد یک رشد پایدار است» منتشر کردند.
در نهایت با تاثیر از این مطلب منتشر شده در آوریل سال ۲۰۱۴ در چشم انداز اقتصادی جهانی بلانچارد «نابرابری» را به عنوان «مسئله اصلی» برای «تحولات کلان اقتصادی» مطرح کرد:«با کم شدن اثرات بحران مالی، ممکن است روند دیگری برای تسلط بر صحنه، یعنی افزایش نابرابری روی دهد. اگرچه نابرابری همیشه به عنوان یک مسئله اصلی مطرح شده است، اما تا همین اواخر به نظر نمیرسید که مسئله نابرابری پیامدهای اساسی در تحولات کلان اقتصادی داشته باشد. این مسئله در اینجا به شکلی فزاینده زیر سوال میرود. چگونه نابرابری بر اقتصاد کلان و همچنین طراحی سیاستهای کلان تاثیرگذار است؟ به احتمال زیاد این مسئله برای یک مدت طولانی به عنوان یک مسئله بسیار مهم و تاثیرگذار در دستور کار ما در صندوق بینالمللی پول قرار میگیرد.»
در پایان گفتنی است بلانچارد با یافتههای اقتصادی خود و طرح و ثبت آنها در مجامع بینالمللی تاکنون موفق به دریافت جوایزی همچون لژیون دونور (افسر) و جایزه جان فون نویمان شده است.
منبع: کلینیک اقتصاد
پایان/
نظر شما