ملکه آلیشون در ژانر فانتزی و کودک است. این فیلم برگزیده جشنواره کودک است که توانست بهصورت مستقیم به جشنواره فیلم فجر راه پیدا کند. ملکه آلیشون داستان پسری به نام آدور است که همراه پدربزرگش در وسط جنگل زندگی میکند. او والدین خود را در کودکی به دست موجودی شیطانی به نام کایوت از دست میدهد، درحالیکه پدربزرگش علت مرگ را تب جنگل بیان کرده است. آدور با تصور اینکه والدینش براثر تب جنگل مردهاند از جنگل متنفر است و به هر بهانهای به آن آسیب میزند. روزی آدور با پدربزرگش وارد بحثی میشود و از روی ناراحتی از خانه فرار میکند و به سمت جنگل میرود. جنگل اما او را به درون خود میبرد و در حضور پری به نام آلیشون قرار میدهد. او در گفتگو با ملکه آلیشون درمییابد که والدینش توسط کایوت از بین رفتهاند. برای همین تصمیم میگیرد تا انتقام والدینش را بگیرد و به خانه بازگردد. که از همینجا داستان و ماجراهایش آغاز میشود.
پُر بیراه نیست ملکه آلیشون را از همان ایده تا اجرا یک اثر بیهویت و غربزده بنامیم. در نگاه اول داستان خود فیلم است که به اذعان کارگردان اثر برگرفته از یک درخت سههزارساله در تایوان است که براثر طوفان و بیمبالاتی مسئولان تایوان در نگهداری آن از بین میرود و مردم تایوان، برایش سوگواری برپا کردند. اینکه ایده حفاظت از طبیعت بهخودیخود بد نیست اما آیا واقعاً در تاریخ کهن این مرزوبوم هیچ داستانی در باب اهمیت طبیعت و ضرورت نگهداری از آن وجود ندارد که کارگردان دست به دامان سمبل کشور دیگر شده است؟!
نکته دیگر در باب ملکه آلیشون فرم و اجرای کار است که ترکیب و ملغمهای از داستان سفیدبرفی، ملکه آز و چندین کار ساخته شرکت دیزنی است. وامگیری از داستانهای دیزنی، ملکه آلیشون را از شخصیتپردازی بهشدت غافل کرده است. شخصیت پسر در وهله نخست یک پسر شرور است که تن به گفته بزرگترها نمیدهد و تا جایی که میتواند به طبیعت پیرامون خود آسیب میزند. اما در زمان سیر میکند تا عقوبت عمل خود را مشاهده کند. پری مهربان قصه به او فرصت جبران میدهد. پسر با شنیدن داستان والدینش تصمیم به انتقام میگیرد. انتقامگیری، انگیزه پسر برای نجات طبیعت است و هیچ عمل قهرمان گونهای از او سر نمیزند. در حقیقت در فیلم ما باشخصیت قهرمانی مواجه نیستیم که بخواهد دست به کنش اجتماعی بزند بلکه او به سبب انگیزه فردی میکوشد به دنبال خواستههای خویش باشد. اینکه پسر در حادثهای دفعی تصمیم به کمک میگیرد یا اینکه بدون هیچ کنش منطقی یا فعل باورپذیری نیروی شر را از بین میبرد خود نشان از ضعف در شخصیتپردازی فیلمنامه است. او پسر ترسو و بیانگیزهای است که به فرد کنشگر داستان بدل میشود که توانسته جنگل را نجات دهد حالآنکه چندان تقابلی هم میان دونیروی خیر و شر هم دیده نمیشود. گرچه نویسنده تلاش داشته است در سفر قهرمان تحول را در شخصیت به وجود آورده اما برای این کار انگیزههای بیشتری چون انتقامگیری لازم است.
ابراهیم نورآورمحمد با ساخت ملکه آلیشون به دنبال نشان دادن اهمیت موضوع حفاظت از طبیعت برای نسل آینده و ضرورت شناخت و ارتباطگیری بین دو نسل است. اما شاید بهتر بود در نحوه پرداخت آنهم دقت بیشتری بکار میبرد تا ما با یک اثر شلخته چه در محتوا و چه در فرم مواجه نبودیم. ضرورت توجه به طبیعت کمتر از ضرورت توجه به زیستبوم و فرهنگ ایرانی-اسلامی نیست. نورآور محمد نهتنها در فیلمنامه به هویت ایرانی-اسلامی توجه نداشته است بلکه در دکور، اسامی، نوع پوشش و غیره نیز از زمان خود عقبتر است. در دورانی که نوجوانان قهرمان کمی در این سرزمین زندگی نمیکنند بازگشت و توجه به سبک فیلمسازی هالیوود در دهه 50 و 60 میلادی، برای سینمای کودک و نوجوان خود اجحافی در حق نسل جدید است. توجه به هویت ملی و ضرورت شناخت آن قطعاً از نیازهای نسل جدید است که متولیان و مسئولان فرهنگی باید در جهت اعتلا و حفظ آن همت مضاعف داشته باشند و تنها صرف داشتن موضوع قابلتأمل کفایت نمیکند.
پایان/
نظر شما