به گزارش تحریریه، به نقل از صندوق توسعه ملی، در یادداشت علیرضا کنگرلو در روزنامه «دنیای اقتصاد» آمده است:
«صندوق ثروت ملی سنگاپور (GIC) 4 میلیارد دلار در یک صندوق سرمایهگذاری مشترک در املاک و مستغلات کانادا که روی رشد و مدیریت مجموعهای از املاک در سراسر کانادا متمرکز است، سرمایه گذاری کرد»؛ «صندوق بازنشستگی کانادا (OTPP) 25درصد از سهام شرکت اسکاتلندی SSEN که یک شبکه انتقال برق اسکاتلندی است را به ارزش 1.8 میلیارد دلار خریداری کرد» «صندوق ثروت ملی قزاقستان (Samruk Kazyna) 5درصد از سهام شرکت نفت و گاز قزاقستان را خریداری کرد» و ...
به پشتوانه همینها، ارزش معاملات و سرمایهگذاریهای صندوق های ثروت ملی جهانی در ماه مارس 2023 از مرز 31 میلیارد دلار گذشت؛ یعنی تقریبا معادل کل درآمدهای نفتی ایران طی یکسال گذشته. با اینکه عمر صندوقهای ثروت جهان از 30 سال میگذرد، اما از یک دهه پیش به اینسو، سهمشان در اقتصاد جهان به شدت فزونی گرفته است و کمتر کارشناسی را میتوان یافت که چشمانداز اقتصادی جهان را بدون حضور تاثیرگذار صندوقهای ثروت ملی ترسیم کند.
نقش صندوقهای ثروت، از حفظ و ماندگاری منابع فراتر رفته و در کسوت یک بنگاه اقتصادی موفق، ثروت خلق میکنند و جریان اقتصاد را سمت و سو میبخشند. صندوقهای ثروت ملی که روزگاری تنها کارکردشان، یافتن حوزههای سودآور و هدایت سرمایهها به منظور ارزشآفرینی بود، امروز خود به قطبنمای اقتصادی بدل شده و به نوعی مرجعی برای هدایت سرمایهها به شمار میروند؛ به بیانی دیگر خرید سهام یک کمپانی از سوی یک صندوق ثروت ملی، خود به مزیتی برای آن کمپانی هم بدل شده و ارزش آن سهام را بهبود میبخشد.
صندوقهای ثروت جهان در گام نخست با هدف حفظ منابع حاصل از فروش نفت و گاز و منابع طبیعی شکل گرفتند و در گام بعد، ایجاد ارزش افزوده از محل تمرکز این منابع را در دستور کار قرار دادند؛ لیک این مهم را به خوبی دریافتند که ارزشآفرینی در گروی جریان داشتن منابع است. صندوقهای ثروت ملی به این باور رسیدند که «منابع راکد میگندد»؛ و به همین رو تنها یک گزینه برای خلق ثروت پیشرو دارند: به جریان انداختن منابع و در یک کلام سرمایهگذاری.
در نتیجه سرمایهگذاری و هدایت درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز و مازاد تجاری، به عنوان نسخه عاجل ثروتآفرینی در دستور کار گرفت و صندوقها دایرهی سرمایهگذاریهایشان را از صنایع بزرگمقیاس چون پتروشیمی و فلزات سنگین تا املاک و مستغلات، صنایع غذایی، سرگرمی و حتی ورزش گسترش دادند. چنانکه امروز کمتر حوزه ارزشآفرینی را میتوان یافت که صندوقهای ثروت ملی در آن سهیم نباشند. این صندوقها به مازاد تجاری به چشم سرمایه مینگرند، آن را حفظ کرده و سرمایهگذاری میکنند و تنها بخشی از درآمدهای حاصله را در صورت نیاز به هزینههای جاری و حتی زیرساختی و توسعهای اختصاص میدهند.
اما این جریان داشتن منابع، مشروط به یکسویه نبودن است؛ صندوقهای ثروت جهان همزمان که منابع خود را وارد بنگاههای اقتصادی سرمایهگذاری میکنند، مطالعه خروج منابع را پیش میبرند؛ چراکه نیک میدانند ماندگاری منابع در گروی جریان مداوم است. به بیانی سادهتر، منابع صندوقها وارد یک پروژهی اقتصادی شده، ارزشآفرینی و خلق ثروت میکند و طی پروسه و جریان آرامی از آن خارج شده و به حیطهای دیگر میرود؛ این جریان مستمر، از یک سو خلق ثروت و ارزشآفرینی صندوقها را تضمین میکند و از سوی دیگر مانع صندوقها در کسوت بنگاهدار شده و سبب حفظ چابکی و چالاکی آنها میشود.
به همین روست در کنار اخبار پرتعدادی که از سرمایهگذاریهای تازهی صندوقهای ثروت ملی جهان به گوش میرسد، این دست اخبار هم به کرات دیده میشود: «صندوق بازنشستگی عربستان (PIF) 10 درصد از شرکت سرمایهگذاری عربستانی Tadawul and Teachers را فروخت» و یا «صندوق بازنشستگی عربستان (PIF) 100 درصد سهام شرکت ملی بخت آزمایی Camelot انگلستان را فروخت». بله؛ تنها نسخهی سودآوری و خلق ثروت صندوقهای ثروت ملی سرمایهگذاری است و این سرمایهگذاریها هم در سایهی جریان داشتن، به معنای ورود و خروج در پروژههای اقتصادی محقق میشود.
پایان/
نظر شما