به گزارش تحریریه، افزایش ممتد قیمت دلار آمریکا در بازار نقدی در کنار عرضه های سنگین در بازار نیما(حواله) که معمولا بدون خریدار کافی باقی می ماند، باعث ایجاد یک تناقض ظاهری شده است.
به گزارش روابط عمومی بانک مرکزی، مجموع عرضه ارز در سامانه نیما(حواله) در روز یکشنبه مورخ ۱۴۰۱.۹.۱۳ معادل ۶۴۹ میلیون دلار و مجموع ارز معامله شده در این سامانه معادل ۱۱۳ میلیون دلار بوده است که نشان می دهد تقاضا یک ششم عرضه می باشد.
به موازات این افزایش عرضه های بدون تقاضا، قیمت دلار در بازار نقدی از 36 هزار تومان گذشته است که نشان می دهد پای متغیر دیگری در میان است که اثرگذاری بیشتری نسبت به حجم عرضه و تقاضا دارد.
مشکل کار کجاست؟
مشکل کار این است که این مازاد عرضه دلار آمریکا در یکی از 4 بازار اصلی ارزی ایران روی داده است و نمی توان با منطق اقتصادی ادعا کرد که عرضه از تقاضا بیشتر است و باید شاهد کاهش قیمت دلار در بازار باشیم. چرا؟
زیرا در 3 بازار دیگر هم باید اوضاع را رصد کرد و در نهایت بدترین و کم عمق ترین بازار که همان بازار نقدی است، قیمت دلار آمریکا را تعیین می کند و به دنبال آن باعث تعیین قیمت سایر کالاها و خدمات و شکل دادن به انتظارات تورمی می شود. به عبارت فنی تر؛ هیچ نقطه تعادلی که در آن عرضه و تقاضا یکدیگر را قطع کنند و قیمت مشخصی و واحدی را برای کالای واحد(دلار آمریکا) ایجاد نمایند وجود ندارد.
بنابراین، متغیر مداخله گر اصلی نظام چندنرخی ارزی است که از سال 1397 تاکنون باعث ایجاد اغتشاش در بازار ارز(و کالا و خدمات) شده و بیش نمایی قیمت دلار آمریکا و دیگر ارزهای خارجی را ایجاد کرده است، اما برخی کارشناسان اقتصادی و سیاسی با تکیه بر مبانی مبهم به غلط گمان می کنند که قیمت واقعی دلار آمریکا باید بیشتر باشد و به سمت 40 هزار تومان و بالاتر حرکت کند.
کلید اصلاح وضع موجود در میرداماد است و باید بانک مرکزی اقدام به اصلاح وضع موجود کرده و نظام ارزی کشور را تک نرخی کند که علی صالح آبادی تاکنون حتی در این باره اظهارنظر هم نکرده است و برخی ذی نفعان رانتی به دولت آدرس غلط داده و نظام تک نرخی ارزی را مناسب برای دوران عدم تحریم(هیچ وقت چنین زمانی را نخواهیم دید!) می دانند. درحالیکه نظام چندنرخی ارزی نه تنها به حل مشکلات در اقتصاد دوران تحریم کمک نمی کند، بلکه با آشفته و نوسانی کردن بازار به تاب آوری اقتصاد ملی ضربه زده و اجازه کاهش نرخ تورم را هم نمی دهد.
دو تجربه تاریخی مشخص وجود دارد که نشان می دهد در دوران تحریم های اقتصادی غرب باید از بدعت های بی معنایی مانند ایجاد نظام چندنرخی ارزی با هدف ساختن ابزار مقابله اجتناب کرد.
ایران در تحریم های سال 1390 پس از یک سال به نظام چندنرخی ارزی پایان داد و باعث کاهش قیمت دلار از 4300 تومان به 3000 تومان شد. درحالیکه تا زمانی که ارز ترجیحی با نرخ 1226 تومان وجود داشت شاهد بازار نوسانی و پرتلاطم بودیم.
روسیه پس از جنگ روسیه و اوکراین، مسکو هدف تحریم های سنگین آمریکا قرار گرفت، اما بانک مرکزی این کشور به سراغ ارز چندنرخی نرفت و در کمتر از 2 ماه بر بازار مسلط شد و باعث گردید تا نرخ روبل به عدد زمان پیش از جنگ باز گردد.
الویرا نبیولینا رئیس کل بانک مرکزی روسیه می تواند به تیم اقتصادی سردرگم دولت رئیسی مشورت داده و راهکارهای ارزشمندی ارائه کند.
نتیجه اینکه، دولت سیزدهم باید اولین اولویت اساسی خود را پایان دادن به نظام چندنرخی تعیین کند که 15 ماه از زمان بهینه عقب است و این میراث شوم دوران حسن روحانی در سال نخست دولت رئیسی باعث زمینگیر شدن اقتصاد کشور شده و فرصت طلایی دولت مردم را از میان برده است.
آیا با پایان یافتن سال 1401 شاهد پایان یافتن نظام چندنرخی ارزی در بودجه سال 1402 پس از 5 سال ایجاد ویرانی و اغتشاش در اقتصاد ایران خواهیم بود؟
پایان/
نظر شما