به گزارش تحریریه، دانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه تهران درباره چشم انداز تحولات منطقه می گوید: موانع موثر داخلی در عدم همگرایی کشورهای خاورمیانه دائمی است و هم عوامل برون منطقه ای تاثیرگذارند. از سویی دیگر تمایزات شدید فرهنگی، اخنلافات گسترده سیاسی، اختلافات ارضی و مرزی، تناقضات اجتماعی و نارسایی های اقتصادی و بدتر از همه تبلیغات و اظهار نظر های منفی علیه یکدیگر،از عمده ترین موانع داخلی عدم همگرایی منطقه ای می باشند که تا تفاهم نسبی در این زمینه حاصل نشود ، منطقه به سمت همگرایی موثر پیش نمی رود. در کنار این موضوعات، مهم ترین عوامل فرامنطقه ایی که شامل حضور موثر و مداخله گرایانه ابرقدرت ها در منطقه است بر واگرایی های دامنه دار بیشتر دامن میزند.
متن گفت وگوی خبرنگار شفقنا آینده را می خوانید:
– با توجه به سفر دو ماه آینده بایدن به خاورمیانه و از سر گرفتن مذاکرات برجام آیا می توان احتمال داد منطقه دستخوش تحولاتی خواهد بود؟ فکر می کنید چه اندازه خاورمیانه در صورت توافق هسته ای ایران دچار تحولاتی شود؟
ایران اولویت سفر بایدن به منطقه خاورمیانه نیست.
این سفر اگر انجام بشود، اولویتش افزایش تاب آوری ملت های عربی، بویژه عربستان سعودی برای پذیرش رسمی اسرائیل بعنوان کشوری با موجودیت جغرافیایی مستقل خواهد بود.
در واقع این سفر گوشزد اساسی به ایران است که روند خصومت با اسرائیل را متوقف کند. ژئوپلیتیک منطقه در حال پوست اندازی است و متغیرهای قدرت در سطح منطقه خلیج فارس به ضرر رقبای سنتی تغییر مسیر داده است. این مساله نشان می دهد که مسیر پر پیچ و خم دیپلماتیک پیشروی تهران در حال افزایش است.
عربستان سعودی که چندی قبل حمایت خود را از توافق صلح اسرائیل با برخی کشورهای عربی موسوم به پیمان “ابراهیم “اعلام کرده بود، برای پرش به سطح یک قدرت منطقه ای ، گام به گام پیش می رود. اگر چه ریاض هنوز با اسرائیل رابطه رسمی و دیپلماتیک ندارد، اما به این مرحله از درک رسیده که رسیدن به آرمانهای ژئوپلیتیکی در خلیج فارس باید این مرحله را هم طی کند تا برای اولین بار کشورهای بزرگ منطقه از جمله ایران را پس بزند. لذا باید با دیدی دقیق سفر جوبایدن به خاورمیانه رصد بشود.
ایران بیش از حد توان خود را به مساله برجام و احیا یا عدم احیای آن گره کرده و همین مساله باعث شده تا دو رقیب فرصت طلب یعنی ترکیه و عربستان نهایت بهره برداری را از شرایط فعلی ایران ببرند.
اینجا یک فرضیه برای توقف حرکات فعلی دو رقیب سنتی باقی می ماند ، آن هم اتحاد راهبردی ایران و عراق است که می تواند کار گشا باشد. اما با توجه به فاصله های بوجود آمده میان بازوهای حمایتی ایران در عراق و سوریه و مشکلات تشدید شده اقتصادی در داخل ایران ، شرایط را سخت تر از گذشته کرده است.
حال اگر فرض بگیریم سفر بایدن به منطقه به بحران ذهنی و آشفتگی های سیاسی ناشی از خصومت با ایران بر سر پرونده هسته ای نیز پایان دهد! آیا این مساله به منزله احیای یکباره و چند سطحی ایران خواهد بود؟ که باید خیر. زیرا احیای برجام تازه مقدمه فشار اصلی به ایران برای کنار گذاشتن دشمنی با اسرائیل خواهد بود و عقب نشینی سریع از بخش قابل توجهی از سیاست ها و راهبردهای منطقه ای. این را باید توجه داشت که برجام هرگز در پرونده هسته ای ایران خلاصه نمی شود.
– نظر به رویکرد جدیدی که عربستان ترکیه و اسرائیل در پیش گرفته اند و سعی در تقویت روابط منطقه ای با یکدیگر دارند آیا ممکن است اتحادهای منطقه ای نیز در آینده میان این کشورها شکل بگیرد؟ در آن صورت تکلیف ایران چه خواهد شد؟
ایران نه تنها نسبت تغییر رویکرد رفتاری همسایگان پر ادعای خود دچار فشار جدی است، بلکه بواسطه مغایرت برخی از سیاست های خارجی ایران با ذائقه بخشی قابل توجه از مردم در داخل نیز مواجه است.همین مساله بسترهای کافی برای تشدید فشار به ایران را در ابعاد مختلف فراهم می سازد و معمولا ابرقدرتی مثل آمریکا نیز از همین روزنه ها و شکاف ها نهایت بهره را می برند. تا جایی که دولت بایدن سیاست جدید «مواجهه با جنگ طلبی ایران» با راهبردی متمرکز در منطقه را دنبال می کند تا با توجیه کشورهای منطقه ، این راهبرد را از سطح همکاری فراتر برده به و «ایجاد نیروی منطقهای»، به رهبری و تقویت آمریکا بیاندیشد.
لذا در صورت اصرار ایران بر رویه ها و رویکردهای فعلی، دستاویزی به نام فعالیت هسته ای و بن بست برجام ، شرایط را خطرناک تر از گذشته نموده و ایران را به سمت عراقی عراقیزه شدن ببرد.
– با توجه به کش و قوس دار بود روابط ایران و عربستان در نهایت فکر می کنید این دو کشور بتوانند به توافقی پایدار دست یابند؟
تعدیل خصومت و فروکش کردن سطح کشمکش ها میان ایران و عربستان قطعی است و دو کشور دیگر به حالت تهاجمی یک دهه قبل باز نمیگردند. لذا روابط ایران و عربستان در نظام ژئوپلیتیک منطقهای در خاورمیانه از مرحل تنشزایی به مرحله تنش زدایی رسیده و تهران و ریاض در حال ورود به فرآیندهای تعامل نسبی و آشکار هستند که نشانههای آن پس از سفر نخست وزیر عراق به ایران نمایان شده و اگر کمی جدیت به خرج بدهند سفارت خانه های دو کشور باز می شود و روابط سیاسی دو کشور آشکار خواهد شد.
اما بنا به ماهیت رقابتزای سنتی در منطقه خلیج فارس، انتظار روابط در سطح گسترده منطقهای فعلا محتمل نیست و حجم اختلافات تاریخی و جغرافیایی و ایدئولوژیک دو کشور، در فرآیند ترسیم روابط ایده آل، دو کشور را دچار محدودیت های جدی می کند.
در این چارچوب و با فروکش کردن یکی از کانونهای مورد مناقشه در منطقه نقش مهمی در کاهش تنش های منطقه ای دارد، زیرا استمرار تنش موجود میتواند روند تخاصم را به سمت فرآیندهای خارج از کنترل مداخلات بیگانگان هدایت کند.
– تبعات جنگ اوکراین بر روابط منطقه ای خاورمیانه چه خواهد بود؟ آیا گروکشی های سیاسی همچنان میان قدرتهای بزرگ در مورد خاورمیانه هم خواهد بود؟
ماهیت جنگ اوکراین و اهمیت جهانی این درگیری نظامی که مشابه جنگهای تمام کلاسیک قرن بیستم است، به گونه ای است که می تواند تمام مناطق دنیا را تحت تاثیر خود قرار دهد.
لذا خاورمیانه هم از تبعات جانبی این جنگ در امان نمانده است.خاورمیانه در مقایسه با بسیاری از مناطق دنیا، بیشترین محدودیت های جغرافیای را دارد و اقلیم خشک، بیابانی و بسیار گرم آن، همواره دشواری های این منطقه را مضاعف ساخته است. این منطقه اگر چه نسبت به وسعت جغرافیایی خود ، جمعیت کمتری دارد، اما برای تامین نیازهای استراتژیک خود بویژه در عرصه محصولات کشاورزی و غذایی به شدت به خارج از فضای جغرافیایی خود وابسته است. اوکراین بعنوان یکی از بزرگترین تولید کننده مواد غذایی بویژه گندم برای مردمان منطقه خاورمیانه حیاتی است. از این منظر استمرار جنگ روسیه علیه اوکراین تبعات گسترده ای برای این کشورها خواهد داشت و جنگ روسیه و اوکراین تا به امروز هم به طور مستقیم بر امرار معاش مردم منطقه خاورمیانه ، شمال و شاخ آفریقا تأثیر داشته و به بحران گرانی مواد غذایی و کاهش قدرت خرید مردم دامن زده است؛ معضلی که این روزها حتی در زندگی مردم ایران نیز به خوبی مشهود است. تردیدی نیست که اگر این بحران به درستی مدیریت نشود، می تواند کشورهای منطقه غرب آسیا را با مشکلات اساسی در حوزه های مختلف و بروز ناآرامیهای اجتماعی مواجه کند و موج نارضایتی های مردمی در آنها را با خود به دنبال داشته باشد. هر چند به نظر می رسد که جنگ روسیه علیه اوکراین تا پایان سال جاری خاتمه پیدا کند.
– در صورت عادی سازی روابط اسراییل و اعراب به خصوص عربستان چه تاثیری بر آینده خاورمیانه خواهد داشت؟ ممکن است تنش های میان کشورها را کمتر کند یا بیشتر؟ ممکن است اتحادهایی علیه ایران شکل بگیرد؟
عربستان در نهایت به صلح با اسراییل و روابط با این کشور مثل دیگر کشورهای عربی تن می دهد. زیرا گفتوگوهایی که میان دو کشور با وساطت امریکا در جریان است،به گونه ای است که میتواند ابتدا به برقراری روابط تجاری و سپس به ایجاد ساختار سیاسی و امنیتی جدید بین اسراییل و عربستان سعودی منجر شود.» روندی که به تعبیر این تحلیل گران آمریکایی میتواند سیاستهای خاورمیانه را با تغییر شکل اساسی مواجه کند و همچنین نقطه پایانی برای خصومت بین آنها در منطقه باشد. لذا مذاکراتی که با پادرمیانی آمریکایی ها بین ریاض و تلاویو در جریان است ، یحتمل به برقراری روابط دیپلماتیک دو کشور منتهی خواهد شد. این مساله با سفر بایدن به عربستان قطعیت می یابد و همین مساله خاورمیانه را وارد عصر جدیدی از تحولات خواهد کرد
– در مجموع فکر می کنید با توجه به تحولات اخیر در منطقه همگرایی ها بیشتر خواهد شد یا کمتر؟
منطقه مورد بحث به وسعت جغرافیای خود عوامل تنش زا و مخدوش دارد که مستمر برای یک کشورها و ملت های منطقه دردسر ایجاد می کند. به همین دلیل موانع موثر داخلی در عدم همگرایی کشورهای خاورمیانه دائمی است و هم عوامل برون منطقه ای تاثیرگذارند. از سویی دیگر تمایزات شدید فرهنگی، اخنلافات گسترده سیاسی، اختلافات ارضی و مرزی، تناقضات اجتماعی و نارسایی های اقتصادی و بدتر از همه تبلیغات و اظهار نظر های منفی علیه یکدیگر،از عمده ترین موانع داخلی عدم همگرایی منطقه ای می باشند که تا تفاهم نسبی در این زمینه حاصل نشود ، منطقه به سمت همگرایی موثر پیش نمی رود. در کنار این موضوعات، مهم ترین عوامل فرامنطقه ایی که شامل حضور موثر و مداخله گرایانه ابرقدرت ها در منطقه است بر واگرایی های دامنه دار بیشتر دامن میزند. حضور منفعت طلبانه و سودجویانه کشورهایی چون آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه و…طی دو قرن اخیر شاهدی واضح براین مدعاست. از موارد مهم مورد اختلاف در حوزه خاورمیانه باید به اختلاف های ارضی و مرزی اشاره کرد. شاید در هیچ منطقه ایی از جهان به اندازه خاورمیانه و خلیج فارس، اختلافات مرزی و ارضی وجود نداشته باشد.
تا این موارد حل نشود چشم انداز خاورمیانه از منظر همگرایی مثبت و سازنده نیست.
این منطقه نیاز به رنسانس اساسی دارد. رنسانس که افکار سنتی را کنار بزند و ناجی ملت های منطقه بشود.
پایان/
نظر شما