به گزارش تحریریه، سیاست های اقتصادی دولت سیزدهم در سال اول را نمی توان واجد روحی واحد دانست که هدف مشخصی را دنبال کند، و بیش از هر چیز شاهد اغتشاش در تصمیم گیری و عقب نشینی از تصمیمات اتخاذ شده هستیم.
کنار گذاشتن اختصاص یارانه به شخص به جای یارانه به خودرو، عقب انداختن حذف دلار 4200 تومانی به مدت 9 ماه و تلفات 10 میلیارد دلاری و البته ادامه پرداخت 5 میلیارد دلار به اسم دارو به جریان های رانتی ذی نفوذ در سال 1401، توقف محض در پروژه مسکن مهر 2 با مدیریت ضعیف رستم قاسمی و در نتیجه تداوم توقف بخش واقعی اقتصاد، ادامه بخشنامه پرانی بانک مرکزی با بهانه مدیریت منابع ارزی که در دوره حسن روحانی فریاد فعالان اقتصادی را به آسمان برده بود و مانع صادرات و واردات است، سیاست کاملا سردرگم در بازار خودرو، بی مسئول بودن تیم اقتصادی دولت، اختیارات محض بانک ها در خلق پول بسیار بدکیفیت، ادامه حضور مدیران بی کفایت مانده از گذشته در شرکت ها و هلدینگ های بزرگ، عدم اراده جدی برای پایان دادن به یارانه بر مصرف که دقیقا به معنای تعمیق شکاف طبقاتی و کمک به ثروتمندان به جای کمک به فقرا است، ادامه سیاست سدسازی و انتقال آب که تا 10 سال دیگر ایران را خالی از سکنه خواهد کرد و مسائلی از این دست نشان می دهد که دولت در مسیر درستی حرکت نمی کند.
تیم اقتصادی دولت با فرماندهی محمد مخبر فاقد درک و دانش کافی برای تدوین نقشه راه عملیاتی و دقیق و اجرای آن است و در چنین شرایطی، دولت سیزدهم می تواند با یک تدبیر مناسب و آزموده شده؛ خود را در مسیر پیشرفت و اصلاح روندها قرار دهد. دولت به یک راه میانبر دسترسی دارد که تحت تاثیر دعواهای سیاسی که ربطی به مدیریت اجرایی کشور ندارد خود را از آن محروم کرده است. بازگشت به سال 1392.
دولت آیت الله رئیسی می تواند و می بایست از تجربه ذی قیمت مدیران موفق دولت های نهم و به خصوص دهم که نوع تکامل یافته دولت عدالت بود استفاده کرده و مرزبندی میان بحث های سیاسی و اجرایی را رعایت کند. دولت احمدی نژاد و شخص رئیس دولت های نهم و دهم هر ایرادی که داشته باشد:
- یارانه بر مصرف ضد عدالت و به معنای ایجاد عمدی شکاف طبقاتی است و باید یارانه مستقیم پرداخت کرد.
- ایجاد کوپن به جای یارانه نقدی اشتباه محض و به معنای نابود کردن حق انتخاب مصرف کننده و اتخاذ سیاست غلط به جای سیاست درست است.
- مسکن مهر اولیه که به معنای اختصاص زمین به مردم و عدم دخالت دولت در ساخت و ساز بود(طرح احمدی نژاد و زریبافان)؛ با اصرار سعیدی کیا به بلندمرتبه سازی منحرف شد؛ در یک سال قابل احیا است و دور زدن های سردرگم رستم قاسمی به نابود شدن اعتبار وی و از بین رفتن فرصت های طلایی دولت آیت الله رئیسی می انجامد.
- به تعویق انداختن اصلاح نظام بانکی و بخشیدن عنان بانک مرکزی به جریان های بانی وضع موجود باعث پشیمانی دولت سیزدهم و حامیان آن خواهد شد.
- عدم تخریب سدها و گرفتار ماندن در گزاره های کلیشه ای که؛ این سدها با سرمایه زیاد ساخته شده و نباید تخریب شود!(مانند معتادی که قبل از ترک می خواهد تمام موادی که خریداری کرده است را مصرف کند تا حیف نشود) زیست بودم ایران را از بین می برد.
- کمک واقعی به گسترش معادن با عدم ایجاد دست اندازهای بی ربط با بهانه مدیریت منابع ارزی و و رویکردهای غیرشفاف در بخشیدن پهنه ها به ذی نفعان رانتی ...
- بازار خودرو ایران از سال 84 تا سال 92 رویایی ترین دوران خود را سپری کرد و باید عینا تکرار شود یا بهبود یابد.
- ارز باید به سرعت تک نرخی شده و بساط نظام ارزی چندنرخی برچیده شود.
گزاره هایی قابل دفاع و دقیق هستند و دولت سیزدهم اگر راه دیگری را انتخاب کند نتیجه دیگری خواهد گرفت که مانند دولت اعتدال خواهد بود، با این تفاوت که توان رسانه ای جریان حامی دولت حسن روحانی را ندارد و به سرعت در میان مردم دچار سقوط اعتباری می شود. ضمن اینکه ضری تاب آوری مردم نیز به دلیل فشار شدید 8 سال اخیر به شدت کاهش یافته است.
اگرچه سال طلایی نخست را برای دولت سیزدهم باید از دست رفته دانست، اما همچنان فرصت وجود دارد و می توان با تصمیم گیری های قاطعانه به نتایج مثبتی دست یافت. حذف دلار 4200 تومانی به خوبی نشان داد که علم اقتصاد را نمی توان نادیده گرفت. همچنانکه قیمت مرغ به 100 هزار تومان نرسید، با حذف یارانه بر مصرف نیز چیزی غیر از کاهش شکاف طبقاتی به بار نخواهد آمد.
پایان/
نظر شما