به گزارش تحریریه، «کاوه مدنی» در یادداشتی با عنوان «ورشکستگی آب ایران، هشداری برای کل خاورمیانه است» که در تارنمای «DAWN» منتشر شد به بررسی دلایل بحران آب در ایران و پیامدهای آن پرداخت.
کاوه مدنی در این مقاله حتی اشاره گذرایی به انبوه صنایع آب بر در کویر مرکزی ایران در حوزه های فولاد، سرامیک، پتروشیمی و نیروگاههای سیکل ترکیبی، بیش از 1200 سد که اکوسیستم ایران را نابود کرده و رودخانه ها را در لحظه تولد و در کوههایی که آنها را ایجاد می کنند خشک کرده اند، سدهایی که تالاب ها را خشک کرده و ذخیره تالاب را به پشت سد منتقل کرده اند، عدم توسعه صنعت در کنار دریا که در همه دنیا انجام می شود و پروژه های مرگبار انتقال آب نکرده و با دادن آدرس غلط، کشاورزی را مقصر معرفی کرده است.
کاوه مدنی به آمارسازی روی آورده و مصرف 35 درصدی آب در کشاورزی را 90 درصد اعلام می کند. یعنی خدمات، صنعت و شرب تنها 10 درصد آب کشور را مصرف می کنند!
در مقاله کاوه مدنی حتی اشاره گذرایی به آبخیزداری و آبخوان داری که راهکار قطعی مشکل آب کشور در هماهنگی با انتقال صنایع آب بر به کنار دریا است نمی کند.
کاوه مدنی حتی اشاره ای تلویحی به لزوم تخریب سدها نمی کند؛ تخریب گسترده سدها را در آمریکا نادیده می گیرد؛ و جالب اینکه مسئولان دولت حتی در دولت کنونی دانسته و یا نادانسته از دستورات کاوه مدنی تبعیت کرده و هیچ راه دیگری پیش پای مسئولان قرار نمی دهند. اقتصاد سیاسی سدسازی را به گونه ای تعریف کرده اند که وزارت نیرو ذی نفع اصلی در سدسازی شود و به همین دلیل به تنور سدسازی دمیده و کاری کند که رودخانه و چشمه ای در این کشور نتواند مسیر طبیعی خود را رفته و به سدهای متعدد برخورد نکند.
با این توضیحات، متن کامل مقاله کاوه مدنی منتشر می شود تا پس از انطباق آن با آنچه در عمل در جریان است، مسئولان ذی نفوذ در سیاستگذاری کلان نظام دست به کار شده و جلوی روند مخرب کنونی را بگیرند.
متن کامل مقاله کاوه مدنی:
ایران بی آب است و ایرانی ها رنجیده هستند. در طول سال گذشته، آنها پیوسته به خیابان ها ریخته اند تا ناامیدی خود را از کمبود شدید آب و بی کفایتی دولت که باعث تشدید آن شده است، نشان دهند. آخرین کانون این خشم، شهر مرکزی اصفهان بود. زمانی این شهر پایتخت امپراتوری صفویه بود که درکنار زاینده رودی قرار داشت که، یکی از معروفترین رودخانههای ایران و منبع امرار معاش صدها هزار کشاورز بود. اما اکنون این رود سالهاست که خشک شده است. زاینده رود که به معنای لغتی «زندگی بخش» است، در ماه نوامبر به میدان نبرد اعتراضات خونین تبدیل شد و هزاران کشاورز، فعالان محیط زیست و شهروندان نگران در نواری طولانی از بستر خشک شده رودخانه ای چادر زدند که نمادی از سرنوشت غم انگیز گنج ملی آنهاست.
اعتراضات اصفهان در پی تظاهرات مرگبار بر سر کمبود آب در استان خوزستان، در جنوب غربی ایران، در تابستان سال ۲۰۲۱صورت گرفت. آب و محیط زیست طبیعی استان، قربانی چند دهه استخراج نفت و گاز شده است. خوزستان نیز مانند اصفهان نمونه دیگری از وضعیت کنونی «ورشکستگی آب» ایران است. این کشور سالانه بیشتر از آب مصرفی خود استفاده می کند بدون آنکه جای آن پر شود. دیگر آب کافی برای رفع نیازهای اساسی کشاورزان، روستائیان، صنایع کم مصرف و تالاب های تشنه ایران باقی نمانده است.
با توجه به گستردگی و همچنین شدت احساسات ضد دولتی، اعتراضات اخیر آب در ایران تیتررسانه های جهانی را به خود اختصاص داد. اما همه آن پوشش های رسانه ای نمی تواند تصویر کاملی از بزرگی ویرانی های محیط زیست در ایران را نشان دهد. خشک شدن رودخانه ها، محو شدن دریاچه ها، کاهش سطح آب های زیرزمینی، فرونشست زمین ها، طوفان های خطرناک گرد و غبار، آلودگی آب، نابودی جنگل، از بین رفتن تنوع زیستی و آتش سوزی جنگل ها تنها گوشه ای از علائم هشداردهنده ای هستند که توسط دولت ها نادیده گرفته شده اند و آسیب های جبران ناپذیری به اکوسیستم ایران وارد کرده است. .
ورشکستگی آب در ایران یک پیامد قابل پیش بینی و اجتناب ناپذیر بوده است. به عنوان نمونه اگر منابع آب به عنوان پول در نظر گرفته شود، آب های سطحی و زیرزمینی به عنوان حساب های چک و پس انداز هستند و - دولت ایران تمام منابع مالی خود را خالی کرده و معادل آن چک های برگشتی را برای مشتریان باقی گذاشته است. اعتراضاتی که در اصفهان و خوزستان رخ داد، جلوه های بارز این ورشکستگی آب است؛ بدین نحو که مدعیان آب، در این مورد کشاورزان، مانند سپرده گذارانی بودند که بیرون یک بانک خالی ایستادند.
درگیری های خشونت آمیز بر سر کمبود آب در ایران در ماه های اخیر نتیجه بی عدالتی زیست محیطی و عدم آینده نگری دولت ایران است.
از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، دولت ایران تا حدودی در پاسخ به سالها تحریمهای شدید اقتصادی و جنگ و بخشی به دلیل تمایل به ایجاد نفوذ منطقهای، ذهنیت خودکفایی و اعلام استقلال از جهان خارج را دنبال کرده است. فرو نشاندن این «عطش توسعه» به ضرر منابع گرانبهای آبی ایران تمام شد؛ که ده ها سال است در اثر توسعه ناپایدار از بین رفته اند.
یکی از آشکارترین نمونههای این کارزار تنگ نظری ایدئولوژیک، حمایت شدید دولت ها از بخش کشاورزی به شدت ناکارآمد بوده که به شدت به آبیاری متکی است و بیش از ۹۰ درصد از منابع آب شیرین اختصاصی ایران را می بلعد. دولت سعی کرده است با یارانه دادن به استفاده از آب و انرژی کشاورزی از کشاورزان حمایت کند و به آنها اجازه دهد تا از این منابع به صورت مسرفانه برای دستیابی به سطحی از امنیت غذایی و در عین حال اشتغال جمعیت روستایی استفاده کنند.
با بدتر شدن این روند، دولت سالهاست که با ساخت بی رویه سدها و تونلهای انتقال آب از یک حوضه به محلی دیگر، روند تخصیص نادرت آب را دنبال کرده است تا کمبود آب در مناطق مختلف ایران را به این صورت جبران کند. اما این امر هم برای مناطق پرآب مانند خوزستان و هم برای مناطق کم آب مانند اصفهان مشکل آفرین شده است.
درگیری های خشونت آمیز بر سر کمبود آب در ایران در ماه های اخیر ناز جمله پیامدهای همین بی عدالتی زیست محیطی و عدم آینده نگری دولت ایران است. مقامات نتوانسته اند سیاستهایی را اجرا کنند که مسیر طولانی را برای درمان دائمی مشکل کمبود آب از طریق فناوریهای پیشرفته و صرفهجویی در آب، نوسازی بخش کشاورزی، کاهش یارانههای آب و انرژی و ارائه ابزارهای جایگزین معیشت برای روستاییان انجام دهد. در عوض، دولت همیشه به راهحلهای موقتی مانند انتقال بیشتر آب از حوضهها و رودخانه های دیگر، حفر چاههای عمیقتر یا حتی سازماندهی مراسم بزرگ دعا برای باران متوسل شده است.
خشکسالی کنونی در ایران با وجود شدت آن در شرایطی رخ می دهد که دو سال بسیار پر بارندگی داشته است که به پر شدن بسیاری از مخازن در سراسر کشور و زمین های کشاورزی کمک کرده است. اما این امر البته خیلی طول نکشید، زیرا با توجه به عدم آمادگی و برنامه ریزی دولت برای شرایط خشک و افزایش دما، آب آن مخازن به سرعت از بین رفت. اگرچه انتظار میرود تغییرات اقلیمی تنها یک کاتالیزور برای شرایط سخت کنونی ایران باشد، اما به نظر می رسد تغییرات اقلیمی وقایع سختی همچون خشکسالی، آتشسوزی ها و طوفانهای گرد و غبار را تشدید می کند، به آن ها سرعت می بخشد و وضعیت زیستمحیطی را بدتر از آنچزی می کند که اکنون تحت نظارت مقامات ایران قرار دارد.
کمبود مزمن آب در سوریه همانند ایران، نتیجه چند دهه سوءمدیریت دولتی، همراه با اختلالات جمعیتی بوده که با تغییرات آب و هوایی همراه شده است.
با توجه به اینکه ورشکستگی آب میتواند منجر به بیکاری و فقر گسترده برای کشاورزان و سایر جمعیتهای روستایی شود، ناامنی آبی در ایران با خطر ناآرامی اجتماعی هم مواجه است. آنچه در سوریه قبل از جنگ داخلی آن اتفاق افتاد را در نظر بگیرید. از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۰، سوریه از خشکسالی شدیدی رنج برد که مناطق معروف هلال حاصلخیز که۱۰ هزار سال قبل زادگاه کشاورزی بودند را به بیابان تبدیل کرد.
در این وضعیت دو تا سه میلیون سوری به فقر شدید کشیده شدند و بسیاری از کشاورزان به طور کامل معیشت خود را از دست دادند. آن فروپاشی کشاورزی، به ویژه در شمال شرقی سوریه، منجر به مهاجرت گسترده حدود ۱.۵ میلیون نفر به دیگر شهرهای سوریه شد و زندگی در آن مناطق شهری را تحت فشار قرار داد و فشار زیادی را بر منابع ناکافی آب و برق این کشور وارد کرد. همانند ایران، کمبود آب مزمن سوریه نتیجه چندین دهه سوء مدیریت رژیم حزب بعث در دوران حافظ اسد و سپس پسرش بشار بوده که با اختلالات جمعیتی همراه شد و روند بارندگی کمتر و دمای بالاتر ناشی از تغییرات آب و هوایی هم آن را تشدید کرد.
آنچه امروز در ایران به علت کمبود آب در حال رخ دادن است و در سوریه پیش از این اتفاق افتاد، به عنوان چشم انداز برای سایر کشورهای خاورمیانه مطرح است که از مشکلات مشابه توسعه ناپایدار، مدیریت ضعیف زیست محیطی و اتکای بیش از حد به آب رنج می برند.
دولت ها باید به ورشکستگی آب از دریچه اقتصاد سیاسی نگاه کنند و دریابند که بدون جدا کردن اقتصاد منطقه از آب، ثبات منطقه ای خاورمیانه به طور جدی در خطر است. استفاده از منابع آب تجدید ناپذیر برای اشتغال ناپایدار جمعیت، تجارتی پرخطر برای دولت های خاورمیانه است. آب به طور ذاتی با امنیت ملی مرتبط است، به ویژه در مکان هایی که جمعیت کم درآمد در مناطق روستایی برای شغل و تغذیه خانواده خود به شدت به آب وابسته هستند.
جداسازی اقتصاد از آب بدون تنوع اقتصادی و رشد پایدار بخشهای خدماتی و صنعتی جهت ایجاد فرصتهای شغلی جدید و ابزارهای معیشتی برای کشاورزان و جمعیت روستایی غیرممکن است.
تا زمانی که این واقعیت محو نشود و دولتها اصلاحات عمیقی را در شیوههای معیوب مدیریت آب انجام ندهند، با گرمتر شدن هوا و خشکتر شدن منطقه، درگیریهای بیشتری بر سر کمبود آب رخ خواهد داد که دارای پیامدهای جهانی است.
پایان/
نظر شما