یأسوناری کاواباتا رمان قلمرو رویایی سپید را در سال1948 م نگاشت و مجتبی اشرافی آن را به فارسی برگرداند. این رمان در نخستین بار در سال 1398 ش به همت نشر ققنوس به چاپ رسید و در سال 1399 ش تجدید چاپ شد. قلمرو رویایی سپید اثری است روانشناختی با گونه ملودرام که به روانکاویی مردمان ژاپن سرگشته میان دنیایی شرق و غرب میپردازد.
موضوع رمان قلمرو رویایی سپید فردگرایی و سرگشتگی است. داستانی که به سیر درونی و تحولات روحی مردمان ژاپن در خلال رویکرد جامعه شناخته میپردازد. مردمانی که در پیله تنهای خود فرو رفتهاند و قادر به برقراری ارتباط عاطفی و بروز احساسات خویش به نحو صحیح نیستند. کسانی که در جامعه سرمایه سالارانه ژاپن به دنبال مأمنی برای آرامش میگردند، درحالی که از دورن تهی گشته و به پوچی گرویدهاند. کاواباتا مردمان ژاپن را افراد سرگشته ای میداند که در دنیایی حال ژاپن رها و بعضاً گم شدهاند. کسانی که در میان عالم شرق و غرب رها شده و هیچ گونه تلاشی هم برای رهایی از آن صورت نمیگیرد.
شیمامورا مردی میان سال و محقق است که در زمینه انواع رقصهای باله و رقصهای سنتی ژاپنی تحقیق میکند. کسی که در توکیو قلب تمدن ژاپن زندگی کرده اما هر ساله، برای گریز از دنیایی مدرنیته به فضاییهای روستای ژاپن که نماد سنت ژاپن است، سفر میکند. سفری که برای خودشناسی صورت گرفته اما با دَر بسته روبهرو میشود؛ چراکه فرهنگ غربی در تار و پود کشور ژاپن رسوخ کرده است. شیمامورا مردی سرگشته است که میان دو دنیای شرق و غرب رها شده و درنهایت دچار انزواطلبی میشود. کسیکه در پی شناخت هویت فردی خویش بر میآید اما نه تنها هویت خویش را باز نمیابد بلکه با هویتی التقاطی رو به زوال روبه رو میشود. شیمامورا نماد افراد سنتی ژاپن است که تمایلی به از دست دادن و ازاله فرهنگ سنتی خویش ندارند اما جبر اجتماعی آنها را به هماهنگ سازی با دیگر اقشار جامعه مجبور میسازد. فرهنگی که به مراتب از فرهنگ سنتی ژاپن مخربتر و غیر اخلاقیتر است.
شیمامورا شخصیتی منفعل و خنثی دارد. شخصیتی که هیچ کنش قهرمان گونه نداشته و درادامه تسلیم شرایط حاضر میشود. فردی که در دنیایی مدرنیته نتوانسته خود باز شناساند و درنهایت آوای رجوع به فرهنگ سنتی خویش برمیآورد. فرهنگی که با نفوذ آمریکا در ژاپن استحاله یافته است. شیمامورا نماد ژاپن تسلیم شده در برابر فرهنگ مهاجم غرب است. فرهنگی که تمام فردیت و هویت ملی افراد را گرفته و آنها را در دنیایی لائیک رها میکند. شیمامورا نماد مردمانی است که دست از تلاش برای حفظ هویت ملی خویش برداشته و تنها در پی حفظ سنت های فولکلوریک خویشاند. سنت های که تنها جنبه تزئینی و نمایشی دارد و از دورن تهی گشتهاند.
یأسوناری کاواباتا در سال 1899 میلادی در ژاپن به دنیا آمد. کسی که جهان او را به عنوان یکی از نویسندگان برجسته قرن بیستم میشناسد. او نخستین نویسندۀ ژاپنی است که توانست آداب و رسوم و فرهنگ غنی ژاپنی ترسیم کند. یأسوناری کاواباتا از بزرگترین نویسندگان ژاپن و نخستین نویسنده ژاپنی است که برنده جایزه نوبل ادبیات شده است. سه رمان "قلمرو رویایی سپید"، "آوای کوهستان" و "هزار درنا" از جمله مهمترین آثار این نویسندهاند که نقش بسیار مهمی در شهرت او و همچنین دریافت جایزه نوبل در سال 1968 میلادی داشتهاند. به نظر اکثر منتقدان، از میان این سه رمان، "قلمرو رویایی سپید" نقش مهمتری در شهرت او داشته است و بسیاری از آنها این اثر را شاهکار او دانستهاند. "آوای کوهستان" را نیز به سبب فرم بدیعاش در روایت داستان و شخصیت پردازی مهمترین اثر او به شمار میرود. این کتاب در سال 1363 در قالب یکی از داستانهای کتاب "آوای کوهستان و سرزمین برف و هزار درنا" توسط انتشارات رضا و با ترجمه داریوش قهرمانپور به چاپ شده است. این رمان در سال 1965 میلادی به وسیله ماساهیرو شینودا به فیلم سینمایی بدل گشته است. فیلمی که چندان به رمان وفادر نمانده و تنها برداشتی اقتباسی از آن صورت گرفته است.
کاواباتا در قلمرو رویایی سپید دست به ترسیم سرنوشت گیشاها در ژاپن مدرن میزند. افرادی که همچون برده جنسی تنها وظیفه تطمیع نیازهای فیزیولوژیکی مردان را بر عهده دارند. کسانی که همواره در طول تاریخ ژاپن به عنوان ابزاری برای بهرهکشی جنسی بدل گشتهاند. کسانی که چه در دنیای مدرنیته و چه دنیای سنتی ژاپن از سرنوشت خوبی برخوردار نبودهاند. زنانی که رویاهای خود را همواره در طول تاریخ بر بادرفته میدانند و تنها سعی در جمعآوری خاطرات کهنه خویش دارند. کاموکو، نماد زن ژاپنی و خود ژاپن است که در هر شرایطی تنها مورد سو استفاده جوامع غرب و شرق قرار گرفتهاند. افرادی که هیچ آینده روشنی را در دنیایی کنونی ژاپن برای خود متصور نیستند؛ چراکه دچار نوعی تقدیرگرایی گشتهاند. زنانی که هرچند از استعداد و توانایی های خارقالعاده بهرمند باشند، باز در دنیایی مردانه ژاپن از جایگاه مناسبی برخوردار نخواهند بود. دنیای که هیچ ارزش و احترامی برای زنان خود قائل نیستند و تنها آنان را به عنوان گیشا میپذیرند. افرادی که تنها نقش نوستالژیک در خاطرات ژاپن بازی میکنند.
یوکو شخصیت سرگردان دیگری است که هویت خویش را میان دو دنیای مدرنیته غربی و سنتی ژاپن از دست داده است. فردی بی هویت که قادر به دل کندن از فرهنگ سنتی جامعه خویش نیست و از سوی دیگر توانایی پذیرش تمام فرهنگ غربی را ندارد. شخصیتی که قادر به بازیابی هویت فردی خویش دراین سردرگمی نیست و در نهایت خودکشی را راه رهایی از این وضع میداند. از دید کاواباتا هیچ انسانی قادر نیست میان این دو دنیا بایستد و لاجرم به انتخاب مجبور میشود. انتخابی که دست کشیدن از فرهنگ ملی میهنی را به دنبال میآورد. رمان قلمرو رویایی سپید گذار از دنیایی سنتی به فرهنگ غربی را به مخاطب خود نشان میدهد. گذاریِ که به خوبی و به نحو اَتم صورت نگرفته و در ادامه بیهویتی و سرگشتگی را بههمراه میآورد.
قلمرو رویایی سپید رمانی است که پرده از سرگشتی مردمان ژاپن بر میدارد. مردمانی که در برزخی مطلق میان دنیای مدرنیته و سنتی خویش رها شده اند و هیچ راه گریز برای آنها تصویر نشده است. کسانی که دچار بیهویتی گشتهاند و قادر به حفظ ارزش های سنتی خویش نیستند. افرادی بی اراده و بی مایه که توانایی لازم برای مقابله با فرهنگ غربی را نداشته و مقهور سرنوشت خویش میشوند. زنان در رمان قلمرو رویایی سپید تن به تقدیرگرایی داده و هیچ عمل کنشگرایانه ای از خود بروز نمیدهند. افراد منفعلی که چه در دنیایی سنتی و چه در دنیایی مدرنتیه دچار اضمحلال هویت گشته اند و تنها به عنوان بردگان جنسی شناخته میشوند.
رمان قلمرو رویایی سپید در زمره آثار روانشناختانه و جامعه شناسانه است که در قالب رئال به تحولات درونی و سیر سلوک فردی میپردازد. داستانی خطی که بیشتر به تابلوی هنرمندانه از سرزمین ژاپن میماند. اثری که فردگرایی، پوچ گرایی، القای یأس و ناامیدی را برای مخاطب خود به ارمغان میآورد. داستانی که با پایانبندی بدبینانه خاتمه یافته و مخاطب را در فضای پر از یأس و ناامیدی رها میسازد. کاواباتا در قلمرو رویایی سپید هیچ گونه شخصیت قهرمان و فعالی ندارد. تمامی شخصیتها دچار هویتزدایی گشته و در برزخی مطلق رها گشتهاند. او در رمان قلمرو رویایی سپید به وضعیت کنونی مردم ژاپن اشاره دارد که قادر به رها سازی فرهنگ سنتی خویش نیستند و از سوی دیگر توان پذیرش فرهنگ غربی به طور مطلق را ندارند. کسانی که برای رسیدن به دنیایی مدرنیته تلاش فراوان کرده اند اما در این راه فرهنگ سنتی خویش را قربانی کرده اند. اثری هشدار دهنده برای مخاطب ایرانی که میتواند به اثرات سو نابودی فرهنگ سنتی خویش پی ببرد.
پایان/
نظر شما