سایاکا موراتا رمان سوپرمارکت شبانهروزی را در سال 2016 م نگاشت و مسعود فقیه آن را به فارسی برگرداند. این رمان نخستین بار در سال 1398 ش به همت نشر کولهپشتی به چاپ رسید. سوپرمارکت شبانهروزی رمانی است رئالیستی به سبک اجتماعی که نگاه مردم شناسانه و جامعه شناختانه به جامعه ژاپن دارد.
موضوع رمان سوپرمارکت شبانهروزی فردگرایی و هویتزدایی است. نویسنده با رویکرد روانکاوانه خود قصد دارد معضلی از معضلات جامعه ژاپن را به حیطه بررسی و نقد بکشاند. مردمانی که هویت فردی خود را در سیستم سرمایهسالارانه حاکم بر جامعه از دست داده و به موجوداتی الکن و بیهویت بدل گشتهاند. کسانی که از فطرت الهی و تفکر وحیانی دور شده و به عقل جزوی نفسانیتمدار خود تکیه زدهاند. موراتا مردمان ژاپن را افراد سلطهپذیر و ضعیفالنفس میداند که توانایی مواجهه با فرهنگ مهاجم غرب را نداشته و در این جدال نافرجام فرهنگ اصیل و سنتی خود را از دست میدهند. انسانهای که منش غربگرایی در تاروپود زندگی فردی و اجتماعیشان رسوخ میکند و درحالی که هیچ راهکاری برای مقابله با آن از سوی مقامات یا نهادهای ذیربط نگاشته نشده است.
کیکو فوروکاوا دختر جوانی است که از همان ادوار نوباوگی با دیگر همسالان خود مغایرتهای چشمگیری دارد. دختری که در نوجوانی به صورت پارهوقت در یک سوپرمارکت شبانهروزی سرگرم به کار شده و ماهیت خود را در آن مییابد. حرفهای که در برگیرنده تمام هویت فردی اوست، بهطوری که با کنارهجویی از آن به موجودی بیهویت و عنصری بیارزش در جامعه بدل میشود. کیکو که گرفتار بحران هویتی شده و توان هماهنگسازی خود را با شرایط جامعه مدرن ندارد، دچار افسردگی شدید و انزوا طلبی میشود. او برای خلاصی از اوضاع جاری تن به رابطه غیرمتعارف و غیراخلاقی با شیراها میدهد. ارتباطی که شاید بتواند او را از این موقعیت پیش آمده رها سازد اما درنهایت رهاوردی جز شکست برای او ندارد. تعاملی که شالوده آن مطابق قراردادهای اجتماعی بنا شده و در آن هیچ نقطه روشنی از پیوندهای انسانی و عاطفی دیده نمیشود.
شیراها مَردی سودجو و زالوصفت است که تنها نگاه ابزارگونه و سودانگارانه به جنس زن دارد. کسی که زن را تنها اسبابی برای مرتفع ساختن نیازی بیولوژیکی خود میداند و هیچ رغبتی برای بسط روابط انسانی با آنها ندارد. او نماینده مَردان ژاپنیست که موضع مردسالارانه خود را از دست دادهاند و به جایگاه موجوداتی بیفایده و منفعل در جامعه تنزل یافتهاند. مَردانی که به جایی ایفای نقش محوری و حمایتگرایانه در زندگی، منفعتطلبی و راحتطلبی را در پیش گرفتهاند و با این اوضاع، زناناند که باید وظایف آنها را به دوش بکشند. همچنین شیراها قشر دیگری از مردمان ژاپن را ترسیم میکند که دگرگونیهای حاصل از مدرنیته در این کشور را ناکافی دانسته و خواستار تغییرات بنیادین در آن هستند. تحولاتی که آنها را از زیر بار هر نوع مسئولیتی میرهاند و زندگی دم غنیمتی را برای آنها به ارمغان میآورد. کسانی که داشتن حیوانات را راحتتر از فرزندآوری میداند چراکه در آن خبری از تعهد نیست. سوپرمارکت شبانه روزی با تم ضدخانواده و ضدازدواج و تقبیح فرزندآوری میتواند مروج زندگی دم غنیمتی و سایر رذایل اخلاقی دیگر باشد. رمانی که تعهد به خود و خانواده را به چالش میکشاند و در خاتمه مخاطب را در فضایی مبهم، یأسآلود و سردرگم رها میسازد.
کیکو شخصیتی ایستا و خنثی دارد. شخصیتی منفعل و ضعیف که نمیتواند نقش قهرمان را برعهده گیرد. شخصی که دچار از خودبیگانگی شده و سرانجام همچون بردهای مقهور و اسیر دنیای مدرن میشود. او که در دنیایی مدرن نتوانسته برای خود فردیتی مستقل ترسیم کند، به انزواطلبی روی آورده و کار در فروشگاه را معبد آمال خود قرار میدهد. او به مثابه کاهنی است که خود را وقف معبد عالم مدرن کرده و در این بین هر نوع زندگی شخصی را کنار میگذارد. کیکو شاخص مردمان هویتزده ژاپن است، مردمانی که تنها به دنبال ایفای بهتر نقش اجتماعی خود هستند و در پرداخت به زندگی خصوصی ناموفق عمل میکنند. افرادی که غایت خویش را از زنده بودن، خدمت به جامعه میدانند و اگر از این مقصد بازبمانند خودکشی تنها راهکار حل مسائل ذکر میشود. انسانهای که به عنوان اشرف مخلوقات رسالت نهایی خود را کنار گذاشتهاند و تنها به ابزاری کاربردی در جامعه بدل شدهاند. کسانی که درنهایت دچار نهیلیسم مطلق شده؛ بدان سبب که هدف و غیات خود را در عالم مدرن قرار دادهاند.
سایاکا موراتا در سال 1979 م. در ژاپن متولد شد. او از نویسندگان نوظهور و نام آشنای ژاپنی است که در مدت کمی توانست مخاطبان خود را پیدا کند و موفق به دریافت جوایز معتبری در ادبیات ژاپن شود. نویسنده برای رمان سوپرمارکت شبانهروزی موفق به دریافت یکی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن، جایزه آکوتاگاوا شد. جایزه آکوتاگاوا یکی از معتبرترین جوایز ادبی ژاپن است که دو سال یکبار اهدا میشود. رمان با الهام از زندگی شخصی نویسنده نگاشته شده است. او که سالها در فروشگاه شبانهروزی کار میکرده؛ همین موضوع را دست مایه رمان خود قرار میدهد. سایاکا موراتا، نامی از بیماری یا اختلال خاصی در رابطه با شخصیت اصلی رمان خود نمیبرد اما مخاطب با رفتارهای نامتعارف کیکو به بیمار بودن او شک میکند. در حالی که رفتارهای او نشأت گرفته از نداشتن درک مناسب روابط اجتماعی در جامعه مدرن است. کسی که نمیتواند خود را با دنیایی مدرن همراه کند، به همین دلیل از جامعه ترد میشود. در جایی از کتاب میخوانیم: "هر فردی که سعی نمیکند همرنگ جامعه شود، باید انتظار دخالت کردن، تحت فشار قرار گرفتن و درنهایت اخراج از قبیله را داشته باشد".
موراتا رویارویی دنیای سنت و مدرنیته، در جامعه ژاپن را ترسیم میکند. دنیایی که جوامع سنتی همچون ژاپن در آن رو به زوال و نابودی است. او جامعه سنتی ژاپن را مانند مردهای رو به احتضار میداند که تنها نفسهای آخر خود را میکشد و دیری نیست که هیچ اثری از فرهنگ چند صد ساله ژاپن باقی نماند. فرهنگی که نشاندهنده ماهیت اصیل مردمان این سرزمین است. او دنیای مدرنیته را دنیایی سلطهجو، استثمارگر و بیرحم نشان میدهد که تنها نگاه شیءانگارانه و بهرهبردارانه به انسانها دارد. دنیایی که تنها سودانگاری محور روابط است و پیشرفت در آن میتواند به ازای از دست دادن هویت فردی افراد باشد. رمان هجوم فرهنگ غرب به کشور ژاپن را دستمایه خود قرار داده و خطر هویتزدایی و از خود بیگانگی را به مخاطبانش گوشزد میکند. خطری که در کمین تمامی کشورهای آسیایی با فرهنگ اصیل و سنتی است. رمان سوپرمارکت شبانهروزی می تواند ما را در شناخت ماهیت اصلی مدرنیته یاری رساند و این مطلب را بازگو کند که بشر مدرن در نسبت با طبیعت و انسانهای دیگر پیش از هر چیزی رویکردی اقتصادی دارد که این رویکرد اقتصادی خصیصه سالم و اخلاقی نمیتواند داشته باشد. مدرنیته گرچه به طور ظاهری امکانات مادی و رفاهی را افزایش میدهد اما چون ذات آن بر فزونطلبی، حرص و آز و سودجویی روز افزوان نهاده شده، آدمی را به ورطه ارضاء بیمارگونه مصرفگرایی میکشاند.
سوپرمارکت شبانهروزی نماد فرهنگ لوکس غربی است که در کشورهای مبدأ نفوذ کرده و آنها را از درون تهی میسازد. فرهنگی که تنها ثمره آن لاابالیگری و ترویج رذایل اخلاقی است. در سوپرمارکت شبانهروزی انسانها تنها ابزار برای خدمت به چرخه جامعه تصویر شدهاند. چرخهای که در آن هر فرد مانند یک عضو از یک چرخدنده است و او باید در این سیستم ماشینوار تنها به وظایف خود عمل کند. در این چرخه اگر یکی از همین اجزا خراب شود یا به خوبی کار نکند، به وسیله جزءی دیگر جایگزین میشود. در جایی از کتاب میخوانیم: "دنیایی معمولی برای غیر عادیها جایی ندارد و همواره عناصر نامتعارف را بی سروصدا حذف میکند. هر که ناقص باشد دور انداخته میشود". نگاه ابزار محوری، که هرگونه اختیار را از انسانها صلب میکند و آنها را به موجوداتی بیاراده و بیمایه بدل میسازد. در هیچ کجای رمان رابطه ارگانیک میان شخصیتها وجود ندارد چراکه در این جامعه هویتزده تنها نگاه بهرهکشانانه حاکم است. انسانهای که هدف از کمک کردن به دیگران را نفع شخصی و سودجویی میدانند. آدمهای که با تخریب وجه افراد مختلف تنها به دنبال ارتقا در این سیستم منفعت طلبانه هستند. در این میان ذکر این نکته ضروری است نویسنده گرچه به دنبال به چالش کشیدن مضرات ناشی از دنیای مدرن است اما روابط میان شخصیتها، موقعیتهای داستانی، کنش و واکنشهای شخصیتها و غیره تماماً براساس اصول غیراخلاقی بنا شده است. اصولی که خود از ملزومات دنیای مدرن و بشر مردن است. این درحالی است که نشر اینگونه آثار گرچه در تیپشناسی مردمان ژاپن مفید فایده است اما خود رواج سبک زندگی غربی و ولنگاری اخلاقی را به دنبال دارد.
رمان در زمره آثار مردم شناسانه و جامعه شناسانه است که وضعیت کنونی انسانهای که دچار فروپاشیدگی هویت شدهاند، نشان میدهد. انسانهای که برای دستیابی به دنیای مدرنیته دچار اضمحلال هویت شده و در این راه فرهنگ اصیل و غنی خود را قربانی میکنند. جوامع غربزدهای که برای قرارگیری در زمره کشورهای مدرن، تمامی اصول، عقاید و باورهای خود را کنار گذاشته تا شاید به این سراب مدرنیته دست یابند. موراتا در رمان خود دست به قهرمانزادیی میزند چراکه از دید او دردنیای مدرن قهرمان بودن تنها خیالی خام و بیهوده است که هرگز امکان به وقوع پیوستن آن در دنیای واقع وجود ندارد. نویسنده قصد ندارد هیچ امیدی را در دل مخاطب خود بر جایی بگذارد به طوری که در انتهای داستان فردگرایی، پوچگرایی، القای یأس و ناامیدی بر فضای قصه حاکم میشود. سوپرمارکت شبانهروزی داستانی خطی با ریتمی کند است که با پایانبندی بدبینانه خاتمه مییابد. داستانی که کشمکش های میان شخصیت هایش تنها بر پایه منفعتطلبی استوار است.
پایان/
نظر شما