به گزارش تحریریه، برنامه «زاویه»، چهارشنبه شب میزبان غلامعلی حدادعادل، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود تا در حوزه علوم انسانی کشور گفتوگویی انتقادی را ترتیب دهد.
با توجه به ماهیت مناظرهای و گفتگوی دوطرفه برنامه «زاویه»، حضور یکجانبه حدادعادل از همان ابتدا با برخی انتقادات همراه شد و بسیاری معتقد بودند که پس از سالها تریبون یکطرفه، رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی بایست در برابر کارشناسان در خصوص عملکرد خود و البته نقدهای وارده پاسخگو باشد.
اما در کمال تعجب، حدادعادل که حاضر به مناظره نشده بود نه تنها مسئولیتی پیرامون مسائل مطرح شده در حوزه علوم انسانی قبول نکرد بلکه خود را هیچکاره دانست!
حدادعادل در بخشی از این گفتوگوی یک طرفه بیان داشت "که بین اندیشههای تحولی و واقعیتهای اجرایی هماهنگی وجود ندارد" و وقتی با سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه "چه کسی باید این هماهنگی را ایجاد کند؟!" مواجه شد، در شگفتی تمام پاسخ داد که "من نمیدانم، این را دیگر از من نپرسید؛ من نمیتوانم!"
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در بخشی دیگر از برنامه اظهار داشت که "من همان قدر در حوزه علوم انسانی اختیار دارم که شما[مجری برنامه] اختیار دارید!"
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضو شورای عالی آموزش و پرورش، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضو سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، عضو هیئت امنای دانشگاه فرهنگیان، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، رئیس شورای تحول و ارتقاء علوم انسانی، رئیس بنیاد سعدی، عضو شورای عالی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی تنها تعدادی از پستهای حدادعادل است ولی او در کمال ناباوری و فرار به جلو، اختیارات خود را در حد و اندازه یک مجری تلویزیونی عنوان میکند!
حدادعادل که چندی پیش مدعی شده بود رهبرانقلاب به به دلیل برخی مصالح تعدادی شغل سنگین را بر دوش وی گذاشتهاند، حال به صراحت از ناتوانی خود به دلیل عدم اختیارات کافی سخن میگوید!
سوال اینجاست که اگر حدادعادل ۷۵ ساله در این حد ناتوان است پس چرا چنین پستهای کلیدی را تصاحب کرده و جای خود را به فرد توانمند دیگری نمیدهد تا حداقل پاسخگوی عملکرد خود باشد.
بی تردید حدادعادل با در اختیار داشتن پستهای فراوان و میلیاردها تومان بودجه سالیانه تنها کسی است که نباید از عدم اختیار و ناتوانی سخن بگوید و با فرار از مسئولیت، وضعیت خود را از جایگاه متهم به مدعی تغییر دهد.
این رفتارحدادعادل به دفعات در بین مسئولان کشور مشاهده شده است و شاید یکی از معروفترین نمونههای این موضوع، حسن روحانی، رئیس جمهور کشورمان باشد که علیرغم اختیارات بیسابقه در تاریخ ۴۰ ساله جمهوری اسلامی، خود و حامیانش بازهم از کمبود اختیارات سخن میگویند و با فرار به جلو از زیر بار مسئولیت شانه خالی میکنند.
پس از گذشت ۷ سال، هنوز هم دولت حسن روحانی، مشکلات را به گردن دولت پیشین و حتی مجلس یازدهم اندازد آن هم در حالی که تصمیمات خود را دارای کمترین اشکال میدانند و در ادامه هم با فرافکنی، دلیل انتقادات فراوان از قوه مجریه را آزاد بودن فضای نقد به نسبت سایر نهادهای دیگر عنوان میکند.
رهبر انقلاب، فروردین ماه سال ۸۳ در خصوص پاسخگویی مسئولان فرمودند: «همهی شما مسؤولید. البته کسی که حیطهی وسیعی از زندگی انسانها با قلم و زبان و تصمیم او تحت تأثیر قرار میگیرد، مسؤولیتش به همان نسبت بیشتر است؛ لذا من گفتم مسؤولان بلند پایهی کشور، قوای سهگانه، از خود رهبری تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگو باشند؛ پاسخگوی کار خود، پاسخگوی تصمیم خود، پاسخگوی سخنی که بر زبان آوردهاند و تصمیمی که گرفتهاند؛ این معنای پاسخگویی است؛ این یک حقیقت اسلامی است و همه باید به آن پایبند باشیم. هر انسان وقتی میخواهد حرفی بزند، اگر بداند در مقابل این حرف باید پاسخگو باشد، یکطور حرف خواهد زد؛ اما اگر بداند مطلقالعنان است و پاسخگو نیست، طور دیگری حرف خواهد زد. انسان وقتی میخواهد تصمیم بگیرد و عمل کند، اگر بداند در مقابل اقدام خود پاسخگو خواهد بود، یکطور عمل میکند؛ اما اگر احساس کند نه، مطلقالعنان است و از او سؤال نمیشود و او را به بازخواست نمیکشند، طور دیگری عمل میکند. ما مسؤولان خیلی باید مراقب حرف زدن و تصمیمگیری خود باشیم. مسؤولیت به همین علت محترم است و به همین جهت است که مردم برای مسؤول احترام قائلند؛ چون پشت سر کار و تصمیمگیری او دنیایی از مسؤولیت وجود دارد که او قبول میکند. اگر این شخص خود را مسؤول دانست، واقعا شایستهی این تکریم و احترام هم هست؛ اما اگر مسؤول ندانست، همه چیز مشکل میشود.»
به نظر میرسد عدم مسئولیتپذیری و معرفی کردن دیگران به عنوان مقصر همه معضلات و مشکلات جمهوری اسلامی، به یک اپیدمی در میان مسئولان تبدیل شده است و به این ترتیب باید پرسید حال که همه هیچکارهاند پس اصلا چه کسی در کشور کار میکند؟!
منبع: 598
پایان/
نظر شما