به گزارش تحریریه، اکنون در دوره کووید ۱۹ کار چپاول ملت ها و سیطره بانک جهانی و صندوق بین المللی پول آسان تر شده است؛ کشورهای فقیر در جنوب پیش از بیماری کورونا هم بدهکار بودند و الان مجبورند بدهی ها را افزایش دهند تا نیازهای اساسی خود و شهروندانشان را تامین کنند. این در حالی است که بیشتر بدهی ها در کشورهای در حال توسعه همچون کشورهای شمال از نوع داخلی است. آن ها در واقع خود را به موسسات خارجی وابسته نمی کنند. آیا یک کشور پیشرفته و ثروتمند را دیده اید که برای فائق آمدن بر بدهی های خود از صندوق بین المللی یا بانک جهانی پول قرض کرده باشد؟ به ندرت. بخش نخست گزارش را اینجا بخوانید.
پس چرا کشورهای جنوب برای افتادن در دام بدهی تلاش می کنند؟ بخشی از این فساد به علت زورگویی، باج خواهی و سیاه نمایی است که بزرگترین جنایات بشری را رقم می زند اما این جنایات از سوی برجسته ترین نهادهای مالی جهان آن هم زیرنظر سازمان ملل متحده صورت می گیرد.
ویروسی برای کسب سود و ثروت
جهان در شگفتی به سر می برد که چگونه یک دشمن نامرئی و یک ویروس به یکباره ۱۹۳ کشور جهان را در بر می گیرد و رئیس سازمانی بهداشت جهانی با ارائه اطلاعات و آماری موجب بزرگترین تعطیلی در کشورها شد. برخی کشورها این مقررات را جدی نگرفتند و مسیر خود را دنبال کردند همچون برزیل، سوئد، بلاروس، تانزانیا، و ماداگاسکار. برخی هم اعلام کردند استفاده از ماسک بیشتر آسیب ایجاد می کند ضمن آنکه فاصله اجتماعی، ساختارهای جامعه، فرهنگ و نسل ها را نابود می کند.
دولت شیطانی و تاریک جهانی نمی خواهد هیچ اقدامی را انجام دهد. همه مجبور هستند تا دستورات از بالا یعنی از گیتس ها، راکفلرها و سوروس ها و دیگر نخبگان را دنبال کنند زیرا حتی کلاوس شواب به عنوان مدیر مجمع جهانی اقتصاد را در خدمت دارند.
ناگهان پس از این موضعگیری ها در برزیل درباره واقعیات پنهان کویید 19؛ شاهد افزایش شدید موارد جدید ابتلا به بیماری هستیم بدون آنکه یک پرسش مطرح شود «براساس چه معیاری؟». حتی به گفته بسیاری از دانشمندان آزمایش پی.آر.سی هم قابل اعتماد نیست و بشر را گمراه می کند. با استفاده از یک آزمون یا تست آزمایشگاهی، جوامع قفل می شوند. همان زمان بولسونارو رئیس جمهوری برزیل به ویروس مبتلا می شود، آمار مرگ افزایش می یابد و اقتصاد برزیل فرو می پاشد. این موضوع اتفاق نیست.
فرصت طلبی یا برنامه ریزی ؟
اکنون بانک جهانی و صندوق بین المللی پول با کمک هایی گسترده تر برای تسویه بدهی های کشورهای بدهکار پیشقدم می شوند و به قول خود وام های کم بهره ای را اعطا می کنند اما این کمک ها با رشته های عظیمی از پیوست و پیش شرط داده می شود. آشنایی اندک با سازمان جهانی بهداشت حکایت از آن دارد که پیروی از دستورات این نهاد در حوزه درمانی همچون آزمایش ها، واکسیناسیون های اجباری و استفاده از داروهای خاص و خصوصی سازی زیرساخت های اجتماعی و درمانی از جمله توصیه هایی هستند که کشورهای دریافت کننده کمک مالی باید در آن مسیر قدم بردارند، تا بتوانند از کمک های صندوق و بانک جهانی بهره مند شوند.
پیشتر در ماه می سال ۲۰۲۰ بانک جهانی اعلام کرده بود که عملیات اضطراری را در ۱۰۰ کشور حال توسعه برای مبارزه با کووید ۱۹ در دستور کار قرار داده است. این جمعیتی معادل ۷۰ درصد مردم جهان را در بر می گیرد که به آنها ۱۷۰ میلیارد دلار کمک اختصاص می یابد. ۶ ماه پس از این خبر و در میانه موج دوم بحران کورونا تعداد کشورهایی که وام ها و کمک های تسکینی را دریافت کرده اند به ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد افزایش می یابد. در این شرایط می بینیم که حتی تندترین کشورهای مخالف نظام جهانی به طور مثال در افریقا همچون ماداگاسکار و تانزانیا هم در مقابل زورگویی های موسسات برتن وودز تسلیم شده اند.
این موسسات در بحث تولید دلار هیچ مشکلی ندارند زیرا دلار پولی ضعیف است که اقتصادها از آن پشتیبانی نمی کنند اما می تواند در معنای واقعی کلمه به کشورهای فقیر به عنوان بدهی و کمک مالی اختصاص داده شود تا کشورهای دریافت کننده بیشتر از گذشته تحت فشار نهادهای مالی بین المللی قرار بگیرند و بیش از پیش به نجات غرب کمک کنند. کووید ۱۹ ابزار مناسبی برای بازارهای مالی بین المللی برای زیر رو کردن دارایی ها به شمار می رود.
شاید برای حداکثرسازی ثروت نخبگان رده بالا، به دو یا سه موج جدید از کووید نیاز باشد که برای آن هم احتمالا برنامه ریزی شده است. بانک آلمانی WEF به عنوان همکار اروپایی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در کتابچه «Covid ۱۹ – The Great Reset» سناریوهای آینده را پیش بینی کرده است. روشنفکران در غرب آن را مطالعه کرده اند و از آن انتقاد می کنند. اعتقاد بر این است که واژه بازطراحی بزرگ (Reset) از سوی صندوق و بانک جهانی تحت عنوان انجام کار خوب برای جهان دنبال و اجرا می شود.
نقش این دو نهاد با دوره پیش از بیماری کورونا تغییر زیادی نکرده است تنها هنگامی که کووید مطرح شد روش بهره بردای یا بازپرداخت بدهی ها و به بردگی کشاندن مردم کشورها تغییر کرده و حتی آسان تر شده است. تا پایان سال ۲۰۱۹ کشورهای درحال توسعه که به طور عمده سرشار از منابع طبیعی نفت، طلا، مس و ... هستند اهداف اصلی دو نهاد فوق بودند. اما اکنون همه کشورهای درگیر بیماری مشتری این موسسات شده اند. آنها اکنون قادر هستند وام ها و کمک هایی را در قالب تعدیل ساختاری دریافت کنند بدون آنکه به چنین وام هایی نیاز داشته باشند.
این کمک ها که با نام و رنگ متفاوت اعطا می شوند همچون یک انقلاب رنگین هستند که دولت ها را مجبور می کنند شکل اقتصاد خود را تغییر دهند و خدمات اجتماعی خود را کاهش داده و آب، آموزش، خدمات درمانی، برق، بزرگراه ها، راه آهن و منابع طبیعی خود را خصوصی سازند.
بیشتر این کلاهبرداری ها یا سرقت منابع ملی توسط مردم دیده نمی شود ضمن آنکه آنها را بیش از پیش به غرب وابسته می کند. با پرداخت اندکی پول کشورها مجبور می شوند قطعنامه های سازمان ملل متحد را که مورد علاقه آمریکا است تصویب کنند و بنا بر صلاحدید واشنگتن رای موافق یا مخالف بدهند. این سیستم فاسد سازمان ملل را تشکیل می دهد.
این ساختار رای دهی از زمان تشکیل سیستم برتن وودز در سازمان ملل ایجاد شد اما ایالات متحده حق وتوی کامل را براساس عملکرد مالی در دست گرفته است. در هر دو موسسه فوق آمریکا با داشتن ۱۷ درصد آرا قدرت مطلق به شمار می رود حال آنکه ۱۸۹ کشور عضو آنها هستند.
کووید همه چیز را آشکار کرده است. اما هنوز کشورها به ساختار برتن وودز و نهادهای مالی آن اعتماد می کنند زیرا جایگزین بهتری برای آن وجود ندارد. سوال این است چه چیزی بهتر است، یک سیستم فاسد ریاکار که ظاهر را حفظ می کند یا نابودی سیستمی بدون حد و مرز و داشتن شجاعت برای خلق یک ساختار جدید بر مبنای شرایطی دموکراتیک و براساس حقوق حاکمیتی همه کشورهای عضو؟
منبع: گلوبال ریسرچ
پایان/
نظر شما