تهران - تحریریه - موسسه آمریکایی رند در گزارش که توسط جفری مارتینی، هیتر ویلیامز و ویلیام یانگ در سال ۲۰۱۷ درباره آینده خاورمیانه نوشته شده به بررسی سناریوهای آینده این منطقه راهبردی پرداخت.
موسسه امریکایی رند [اندیشکده سیاستگذاری جهانی غیرانتفاعی آمریکایی که در ابتدا به وسیله شرکت هواپیماسازی داگلاس برای ارائه تحقیق و تحلیل به نیروهای نظامی ایالات متحده آمریکا تأسیس شد. بودجه این شرکت را حکومت فدرال ایالات متحده آمریکا و موقوفه و افراد شخصی تأمین میکنند] که توسط جفری مارتینی، هیتر ویلیامز و ویلیام یانگ در سال ۲۰۱۷ درباره آینده خاورمیانه نوشته شده:
سناریوی یکم: ظهور محلیگرایی
عصر اسلامگرایی به عنوان یکی از هویتهای مسلط در خاورمیانه رو به افول است. حکومتهای اسلامی در سراسر منطقه عملکرد ضعیفی داشتهاند و تمایلات استبدادی فزایندهای از خود نشان دادهاند. متعاقب آن پدیدهای ظهور میکند که ما محلیگرایی مینامیم و طی آن جوامع خواهان مشارکت بیشتر میشوند.
سرخوردگی عمومی از تحولاتی که با بهار عربی آغاز شده بود، به بالاترین حد خود رسیده است. احزاب اسلامی در سراسر منطقه، اعضا و حمایتهای خود را از دست دادهاند. این گروهها ظاهراً نتوانستهاند که چارچوبی برای حکمرانی دولتی کارآمد تدوین کنند و هر روز که میگذرد، مردم بیشتری آنها را به خاطر قدرت گرفتن افراطگرایان اسلامی سرزنش میکنند.
«محلیگرایی» برای پُر کردن این خلاء ظاهر میشود و اساساً واکنشی است به اوجگرفتن راستکیشی مذهبی و از بین بردن تنوع و گونهگونی محلی که در یک دهة گذشته در خاورمیانه شاهد بودیم. قدرت تهران برای ایجاد یک اردوگاه منسجم شیعی رو به افول است و اقلیتهای شیعی در دولتهای دیگر خود را متمایز و مستقل از ایران تلقی میکنند. در نواحی دارای اکثریت سنی، تصوف آرام آرام در حال بازگشت به عرصه است و نشانگر پذیرش تنوع محلی آداب و رسوم است.
سناریوی دوم: جناح مستحکم شیعی برابر نابسامانی اهلسنت
جناحهای سنی و شیعی در جهتهای متفاوتی در حرکت هستند. از یک سو، جناح کوچکتر و متحدتر شیعه بر پیروان خود تکیه کردهاند. در سوی دیگر، منافع متعارض و واگرا در داخل جناح اهل سنت، کارآمدی این جناح را محدود ساخته و به بازیگران شیعی امکان داده است تا تدریجاً از نفوذ آن بکاهند.
حزبالله که به خاطر عملکردش در کارزارهای خارجی خود تقویت شده است، در داخل محبوبیت فراوانی داشته و جایگاه قدرتمند خود را در پارلمان لبنان حفظ کرده است. اتحاد نسبی و ثروت زیاد بازیگران شیعی در مقابل نابسامانی جناح سنی قرار میگیرد. عربستان سعودی بعد از بروز ناآرامیها در داخل کشور که مجبور به اعزام دوباره نیروهای خود برای سرکوب تهدید در داخل خواهد شد، به عملیاتهای نظامی خود در یمن پایان میدهد. قرارگیری یمن در مدار نفوذ ایران، انسجام شورای همکاری خلیج فارس را تضعیف کرده است.
سناریوی سوم: سیاست لبه پرتگاه
تشدید منازعه مذهبی؛ تا سر حد منازعهای منطقهای پیش میرود که عربستان سعودی و ایران را در تقابل نظامی مستقیم، پیش از اینکه نهایتاً از آن دور شود، قرار میدهد. ترس از پیامدهای متعاقب، باعث تلاش برای مهار نقاط اشتعال پیش از رسیدن به این سطح میشود. سرمایهگذاری عربستان سعودی و ایران در جنگ نیابتی در چارچوب فرقهگرایی به نقطة اوج تازهای رسیده است. تهران و ریاض با تأمین مالی اقلیتهای فرقهای در کشورهای یکدیگر، ایران با بازسازی حزبالله عربستان در استان شرقی و عربستان سعودی با تأمین مالی شورشیان بلوچ سنی در منطقة جنوب شرقی ایران، خطرات را بیش از پیش افزایش دادهاند. در بحبوحه این تنش، یک جنگنده سعودی به اشتباه یک کشتی تجاری ایرانی بزرگ را غرق میکند و ایران با سرنگونی جنگنده پاسخ میدهد. این تقابل نیروهای نظامی، عوض اینکه به تشدید درگیری منتهی شود، هر دو طرف را با شوک، وارد یک دوره توقف عملیاتی میکند و مجبور به عقبنشینی از لبه پرتگاه کند.
سناریوی چهارم: منازعه موجب جداسازی میشود
خشونت فعالِ تحت لوای فرقهگرایی تنها به این دلیل فروکش کرده است که منازعه قومی و آوارگی موجب جدایی غیررسمی جوامع شدهاند. همانند سناریوی سوم، تأثیر کلی بر فرقهگرایی کاهش تنشها است، اما این جریان، جوامع را در معرض خطر فیزیکی قرار داده و مبتنی بر اجبار است و نه پذیرش.
با اینکه کارزار بینالمللی تدریجاً داعش را به فعالیت پنهانی سوق داده است، این گروه در جریان شکست خود کارزاری خونین و ویرانگر به راه انداخت و وقایع بعد از آن کارآمدی پاکسازی هدفمند این گروه علیه اقلیتهای شیعی را آشکار ساخت. این شکافها در عراق بیش از هرجای دیگری به چشم میخورند.
با اینکه ائتلاف تحت رهبری عربستان در نهایت توانست صنعا را از کنترل حوثیها خارج کند، حکومت مرکزی تازه تأسیس و ضعیف یمن نتوانسته است کنترل حوثیها بر شمال این کشور را به چالش بکشد و نیروهای حوثی همچنان کنترل شهر ساحلی الحدیده را در اختیار خود دارند. اکنون که دو طرف پی به مزایای
حفظ اتمام جنگ بردهاند، علیرغم وجود یک قطعنامه رسمی صلح، بعید است که در آیندهای نزدیک در وضعیت غیررسمی یمن تغییری ایجاد شود.
در سوریه، روند دستیابی به صلح منجر شده است که «مناطق تحت کنترل» یا مناطق امن به رسمیت شناخته شده، در میان حزب اتحاد دموکراتیک، رژیم اسد و مخالفان تقسیم شود. بعد از اعلام این مناطق، موجی از آوارگی داخلی باعث تحکیم بیش از پیش موقعیت کردها در نواحی تحت کنترل حزب اتحاد دموکراتیک میشود؛ اقلیتها از جمله علویها، مسیحیان و دروزیها در مناطق تحت کنترل رژیم اسد؛ و اعراب سنی در مناطق تحت کنترل مخالفان مستقر میشوند.
پایان خبر/
نظر شما