به گزارش تحریریه، «آندری کورتونوف» در تحلیل برای اندیشکده «شورای روسیه» آورده است: در نهایت، پس از بسیاری گمانهزنیها، کنایهها و تعللها، به نظر میرسد که رئیسجمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، جزییات بیشتری از وعدههای عمومی اولیهاش برای پایان دادن به درگیری روسیه-اوکراین در ۲۴ ساعت، ارائه کرده باشد. برای اولین بار پیشنویس طرح صلح او روی میز است.
این طرح هفته گذشته توسط رسانههای مختلف اوکراینی و اروپایی افشا شد و اگرچه هیچگاه به طور رسمی از سوی کاخ سفید یا وزارت امور خارجه تأیید نشده است، اما نشان میدهد ما شاهد شکلگیری تدریجی موضع دولت جدید در خصوص یکی از مخربترین و خطرناکترین درگیریهای نظامی دوران معاصر هستیم. با این حال، شیطان همیشه در جزئیات است. بیایید نگاهی دقیقتر به آنچه ترامپ ممکن است در نظر داشته باشد بیندازیم.
آتشبس
بر اساس این طرح، روند صلح باید با تماس تلفنی فوری میان روسایجمهور پوتین و زلنسکی آغاز شود و پس از آن ملاقات حضوری در نهایت تا پایان فوریه یا اوایل مارس برگزار گردد. آتشبس کامل در امتداد خط تماس کنونی باید تا روز عید پاک مسیحیان در سال ۲۰۲۵ (۲۰ آوریل) برقرار شود و نیروهای حافظ صلح اروپایی برای نظارت بر منطقه غیرنظامی که دو طرف را از هم جدا میکند، مستقر میشوند (نیروهای آمریکایی در این منطقه مستقر نخواهند شد). بلافاصله پس از آن، تا زمان هشتادمین سالگرد روز پیروزی در اروپا (۹ مه)، باید یک توافق صلح جامع امضا شود و در صورت نیاز، توسط طرفهای درگیر تأیید و تصویب گردد.
این جدول زمانی بسیار جسورانه و بلندپروازانه است، اما آیا همچنان واقعبینانه است؟ اولاً، حتی اگر پوتین و زلنسکی بتوانند مستقیماً با یکدیگر صحبت کنند، این خود چالشی بزرگ خواهد بود. در پاییز ۲۰۲۲، رئیسجمهور اوکراین فرمان اجرایی ویژهای صادر کرد که خود را از هرگونه مذاکره مستقیم با همتای روسی خود منع میکرد. از سوی روسیه، شک و تردیدهای جدی در مورد مشروعیت رهبر اوکراین وجود دارد، زیرا دوره ریاستجمهوری او در مه ۲۰۲۴ به پایان رسیده و هیچ انتخاباتی ملی پس از آن برگزار نشده است. مهمتر از آن، اجرای آتشبس، در صورتی که چنین آتشبس و توافقی برقرار شود، بسیار دشوار خواهد بود. تجربه پیادهسازی توافق مینسک و نظارت بینالمللی چندان دلگرمکننده نبوده و خط تماس امروز به مراتب طولانیتر از سال ۲۰۱۵ است.
سازماندهی یک ماموریت نظارت بینالمللی با هزاران نفر نیروی نظامی آموزشدیده و مجهز، حداقل در چارچوب زمانی پیشنهادی دولت ایالات متحده، تقریباً غیرممکن خواهد بود. بدیهی است که روسیه به سختی با مأموریت نیروهای حافظ صلح اتحادیه اروپا/ناتو در خاک خود موافقت خواهد کرد.
توافقات سرزمینی
به نظر میرسد ترامپ پیشنهاد میکند که هر دو طرف باید به سرزمینهایی که در حال حاضر تحت کنترل دارند، پایبند باشند. این ایده به طور منطقی شامل خواستهای از کییف است که حاکمیت روسیه را بر بخشهایی از چهار منطقه سابق اوکراین و همچنین بر شبهجزیره کریمه که یازده سال پیش پس از رفراندوم مارس ۲۰۱۴ با فدراسیون روسیه الحاق شد، بپذیرد. طرف اوکراینی همچنین باید از سرزمینهای روسی در منطقه کورسک که در حال حاضر تحت اشغال دارد، عقبنشینی کند. در ازای آن، روسیه باید عملیات تهاجمی خود در دونباس را متوقف کرده و گسترش سرزمینی خود را به آنچه که در حال حاضر در اختیار دارد محدود کند.
این پیشنهاد به وضوح توافق نهایی صلحی نیست که کییف و مسکو خواستار آن باشند. اوکراین همچنان امیدوار است که بتواند تمامیت ارضی کشور را بازگردانند، از جمله آنچه که در سال ۲۰۱۴ از دست دادهاند — یعنی بخشهایی از دونباس شرقی و کریمه. رهبری روسیه، از سوی دیگر، قصد دارد حداقل تمام مناطق باقیمانده از چهار منطقهای که اکنون کاملاً تحت کنترل روسیه نیست (دونتسک، لوهانسک، خرسون و زاپروژیه) را تصرف کند و شاید حتی به سمت غرب پیشروی کند. (خارکف، اودسا و غیره). رسیدن به یک توافق میان این دو موضع قطعاً بسیار دشوار خواهد بود.
وضعیت آینده اوکراین
بر اساس گفتههای دونالد ترامپ، اوکراین حداقل در آینده قابل پیشبینی نباید به عضویت ناتو درآید. او در مورد احتمال مشارکت اوکراین در حوزه امنیتی ناتو شک و تردید دارد، نمیخواهد منطقه مسئولیت ناتو گسترش یابد و نمیخواهد خط قرمز مسکو در این خصوص را نقض کند. با این حال، اوکراین ممکن است همچنان آرزو داشته باشد که به زودی به اتحادیه اروپا بپیوندد و ایالات متحده آماده است تا به کییف در دستیابی به آرمانهای اروپاییاش کمک کند.
وضعیت بیطرفی برای اوکراین چیزی است که بسیاری در کییف آن را تأسفبار و یک عقبنشینی جدی میدانند، در حالی که بسیاری در مسکو قطعاً از آن حمایت خواهند کرد. اما چگونه میتوان این بیطرفی را در درازمدت تأمین کرد؟ در نهایت، اوکراین قبلاً بیطرف بوده است؛ این وضعیت به طور صریح در نخستین اعلامیه حاکمیت اوکراین که توسط پارلمان اوکراین قبل از انحلال اتحاد جماهیر شوروی تصویب شد، بیان شد و بعداً در قانون اساسی اوکراین گنجانده شد.
با این حال، حداقل از سال ۲۰۰۸، کییف از این موضع اولیه فاصله گرفت؛ در نهایت، قانون اساسی ملی اصلاح شد و رهبری سیاسی طرفدار غرب اوکراین به دنبال عضویت در ناتو بود. چگونه میتوان مطمئن بود نظر اوکراین در آینده، پنج، ده یا بیست سال بعد، زمانی که نه ترامپ و نه پوتین برای متوقف کردن حرکت به سوی عضویت در ناتو حضور نخواهند داشت، تغییر نخواهد کرد؟
تضمینهای امنیتی
به جای پیشنهاد عضویت فوری اوکراین در ناتو، ترامپ آماده است تا تضمینهای امنیتی ایالات متحده را در ازای دسترسی ویژه کسبوکارهای آمریکایی به منابع معدنی ارزشمند اوکراین — از جمله گاز طبیعی، لیتیم، تیتانیوم و گرافیت — به اوکراین ارائه دهد. ایالات متحده به کمکهای خود به اوکراین در زمینه تحویل تجهیزات نظامی تا سال ۲۰۳۰ ادامه خواهد داد، اما این تحویلها دیگر به صورت خیریه نخواهند بود — بلکه باید سود مناسبی برای بخش دفاعی ایالات متحده ایجاد کرده و برای کارگران آمریکایی شغل ایجاد کنند.
این بخش از پیشنهادات ترامپ همچنان بسیار مبهم و نامشخص است. ایالات متحده چه نوع تضمینهای امنیتی به اوکراین خواهد داد؟ آیا قرار است پایگاههای نظامی ایالات متحده در خاک اوکراین ایجاد شود یا نشانههای دیگری از حضور نظامی ایالات متحده در آنجا مشاهده شود؟ آیا ترامپ آماده است اوکراین را به اسرائیل یا ژاپن دیگری تبدیل کند؟ اگر چنین باشد، آیا این ترتیبات واقعاً تفاوت زیادی با عضویت اوکراین در ناتو دارند؟ آیا مسکو به راحتی با حضور نظامی نه چندان نمادین ایالات متحده در نزدیکی مرزهای خود موافقت خواهد کرد؟ دسترسی پیشنهادی ایالات متحده به منابع طبیعی اوکراین همچنین سوالات زیادی را به وجود میآورد. اوکراین بهطور قطع ذخایر معدنی ارزشمندی دارد (که احتمالاً معادل ۱۵ تریلیون دلار ارزش دارند)، اما بیشتر این ذخایر در مناطقی قرار دارند که اکنون تحت کنترل روسیه هستند.
تحریمها
به عنوان یک مشوق اضافی برای مسکو به منظور نشان دادن انعطافپذیری لازم، ترامپ به روسیه پیشنهاد میدهد که تحریمهای اقتصادی را به عنوان بخشی از توافق صلح کلی لغو کند. او استدلال میکند که تحریمهای غربی تأثیر منفی عمیقی بر اقتصاد روسیه دارند، روند مدرنسازی روسیه را کند میکنند و از دستیابی این کشور به جایگاه شایسته خود در سیستم اقتصادی بینالمللی جلوگیری میکنند. بنابراین، چشمانداز لغو تحریمها باید کرملین را ترغیب کند که برای رسیدن به یک توافق منطقی به منظور پایان دادن به درگیری، به توافقی دست یابد.
این ایده عالی به نظر میرسد، اما به نظر میرسد ترامپ بیشتر از آنچه که میتواند تحویل دهد، پیشنهاد میدهد. اولاً، روسیه بیشتر از تحریمهای اتحادیه اروپا آسیب میبیند تا از تحریمهای ایالات متحده؛ تجارت روسیه-اتحادیه اروپا همیشه به مراتب بزرگتر از تجارت روسیه-ایالات متحده بوده است. هیچ رئیسجمهوری از ایالات متحده نمیتواند به سادگی از متحدان اروپایی ایالات متحده بخواهد که سیاست کنونی خود را در قبال مسکو به طور کامل معکوس کنند،
حتی اگر درگیری روسیه-اوکراین به طرز معجزهآسا متوقف شود. احتمال قوی این است که تحریمهای اتحادیه اروپا علیه مسکو برای مدت طولانی برقرار خواهند ماند، حتی اگر تحریمهای ایالات متحده لغو شوند. دوم، حتی در مورد لغو تحریمهای ایالات متحده، دونالد ترامپ آنقدرها هم که تصور میشود توانایی انجام عملیاتی این کار را ندارد. برخی از این تحریمها توسط کنگره ایالات متحده تصویب شدهاند و به قوانین ملی تبدیل شدهاند. برای لغو یا حتی کاهش آنها، باید تصمیمات قانونی مناسب در کنگره اتخاذ شود که ممکن است بسیار پیچیده و طولانی باشد.
بازسازی اوکراین
مانند بسیاری از موارد دیگر، ترامپ هیچ قصدی برای خرج کردن مقادیر زیادی از پول مالیاتدهندگان آمریکایی برای بازسازی کشوری دور مانند اوکراین ندارد. در عوض، رئیسجمهور ایالات متحده میخواهد این بار سنگین را بر دوش اتحادیه اروپا بگذارد (دقیقا مانند اینکه او قصد دارد بار مالی بازسازی غزه را به کشورهای عربی خلیج فارس تحمیل کند). هزینه بازسازی اوکراین ممکن است به ۵۰۰ میلیارد دلار برسد، و اتحادیه اروپا باید آماده باشد که سالانه تا ۵۰ میلیارد دلار برای مدت ده سال اختصاص دهد. بخشی از این بودجه، اما ممکن است از طریق عوارض ویژهای که بر صادرات انرژی روسیه تحمیل میشود در ازای لغو تحریمهای غربی علیه تولید هیدروکربنهای روسی، تأمین گردد،.
این بخش از پیشنهادات ترامپ مبتنی بر چندین فرضیه دلخواه است که در حال حاضر ارزیابی آنها دشوار است. هیچکس واقعاً نمیداند که بازسازی اوکراین در نهایت چقدر هزینه خواهد داشت و چقدر زمان خواهد برد. توان مالی واقعی اتحادیه اروپا ممکن است نسبت به آنچه ترامپ انتظار دارد، محدودتر باشد، بهویژه با توجه به این که فهرست خواستههای دولت ایالات متحده برای اروپا فقط به حمایت از اوکراین محدود نمیشود، بلکه شامل کمکهای سخاوتمندانهتر به ناتو، امتیازات تجاری متعدد و مشارکت اقتصادی بیشتر در خاورمیانه و غیره نیز میشود.
ظرفیت جذب اوکراین بهویژه با توجه به وضعیت فعلی اصلاحات اقتصادی و اداری، فساد گسترده و مهاجرت بخش زیادی از جمعیت کشور به اروپا محدود است. در نهایت، تصور اینکه ترامپ چگونه میخواهد پوتین را به پرداخت عوارض بر صادرات انرژی روسیه متقاعد کند دشوار است، بهویژه زمانی که ترامپ به کاهش قیمتهای جهانی انرژی تا حد ممکن متعهد است.
امنیت اروپا
تا کنون، دولت ترامپ درباره اینکه حلوفصل درگیری روسیه-اوکراین چگونه باید بر مسأله کلی امنیت اروپا تأثیر بگذارد، اظهار نظر مشخصی نکرده است. با این حال، اگر هدف ایجاد صلحی پایدار در فضای یوروآتلانتیک باشد این موضوع باید بعد از توافق بالقوه در نظر گرفته شود. مقامات روسی بارها گفتهاند که درگیری جاری تنها یک برخورد میان روسیه و اوکراین نیست، بلکه در حقیقت ایستادگی میان روسیه و «مجموعه غرب» است. این بدین معناست که هر توافق باید شامل یک مجموعه وسیعتر از ترتیبات در مورد معماری آینده امنیت اروپا باشد، مانند اقدامات در راستای تقویت اعتماد چندجانبه، ارتباطات نظامی در سطوح مختلف و حتی برخی اشکال کنترل تسلیحات متعارف در اروپا.
مسأله این است که ترامپ هیچگاه به اشکال معناداری از چندجانبهگرایی، از جمله کنترل تسلیحات چندجانبه یا اقداماتی در راستای اعتمادسازی، علاقهمند نبوده است. علاوه بر این، او همیشه نسبت به هرگونه کنترل تسلیحات، حتی دو جانبه، شکاک بوده و آن را روشی غیرضروری و حتی بالقوه مضر برای محدود کردن تواناییهای ایالات متحده برای بیشتر هزینه کردن و برتری یافتن بر همه رقبای خود میداند. به همین دلیل است که در دوره اول ریاستجمهوریاش، ترامپ تصمیم گرفت که از معاهده INF میان ایالات متحده و شوروی خارج شود، علاقهای به تمدید توافق استارت جدید نداشت و تصمیم گرفت از معاهده آسمانهای آزاد خارج شود. روشن نیست که با چنین رویکردی، دونالد ترامپ چگونه قصد دارد تضمین کند که پس از حلوفصل درگیری روسیه-اوکراین، بحرانهای خطرناک دیگری در اروپا پیش نخواهد آمد.
جمعبندی
در مجموع، قطعاً خبر خوبی است که دونالد ترامپ بالاخره طرحی برای صلح اوکراین ارائه کرده است. داشتن طرحی برای بررسی و بحث قطعاً بهتر از نداشتن هیچ چیزی و حدس و گمان درباره آنچه که کاخ سفید ممکن است پیشنهاد دهد یا ندهد است. با این حال، طرح ترامپ در شکل کنونی خود تنها به صورت نیمهپخته است. این ممکن است اولین گام درست باشد، نه بیشتر. اکنون بسیاری از امور به تعهدات، استقامت، صبر و توانایی دولت ایالات متحده بستگی خواهد داشت. مذاکرات صلح با مذاکرات تجاری که ترامپ به آن عادت دارد، متفاوت است. در مذاکرات تجاری، میتوان برای رسیدن به یک توافق خوب از برخی خواسته ها چشمپوشی کرد و به فرصتهای دیگری که همیشه وجود دارد، روی آورد اما در مذاکرات صلح، شکست یک نتیجه غیرقابل قبول است.
منبع: ایراس
پایان/
نظر شما