«دو روز دیرتر» یک فیلم در ژانر اجتماعی و کمدی رمانتیک است. فیلم طبقه متوسط جامعه را نشان میدهد که تلاش دارند وضعیت زندگی خود را بهبود ببخشند. سهیل و مریم دو جوان که سه سالی است که ازدواجکردهاند اما هنوز بچهدار نشدهاند. پدر مریم یک مرد سنتی است که بسیار علاقه دارد دخترش هر چه زودتر بچهدار شود اما سهیل و مریم گوششان بدهکار نیست. آنها قصد دارند از ایران مهاجرت کرده برای همین بچهدار شدن در این شرایط را مناسب نمیدانند. اما با مرگ عمه مریم شرایط تغییر میکند. پدر مریم تصمیم میگیرد ثروتی که از خواهرش به ارث رسیده را بین نوههای خویش تقسیم کند. سهیل و مریم که برای مهاجرت نیازمند پول هستند تصمیم میگیرند بچهدار شوند اما پدر مریم میمیرد و همهچیز به هم میخورد. همین قصه روال داستان را تشکیل میدهد و مخاطب را با خود همراه میسازد.
«دو روز دیرتر» ساخته اصغر نعیمی با محوریت موضوع مهم و استراتژیک چون، فرزند آوری ساختهشده است. اما متأسفانه همچون اغلب اثر جشنواره ملغمهای از موضوعات متعدد و پراکنده است. که در بیان مسئله اصلی خود زبانی الکن دارد. فرزند آوری، مهاجرت، رباخواری، تقابل سنت و مدرنیته و.. ازجمله مواردی است که رد پای آن را میتوان در «دو روز دیرتر» مشاهده کرد. خرده داستانهای زائد که بهخوبی پرداخته نمیشود و درنهایت مخاطب تکلیف خود را با برخی از مسائل بهخوبی درنمییابد. اینکه آیا مهاجرت خوب است یا خیر؟! یا حتی فرزند آوری تنها بهشرط آنکه ثروت هنگفتی برسد ضرورت پیدا میکند؟! و موارد دیگر بیآنکه بهخوبی پرداخته شود در داستان رهاشدهاند.
«دو روز دیرتر» تلاش دارد از تقابل سنت و مدرنیته، تمسخر باورهای مذهبی، تمسخر سیاستگذاریهای دولت در جهت فرزند آوری و شوخیهای رکیک جنسی موقعیتهای خندهدار ایجاد کرده و مخاطب را با خود همراه سازد. شخصیتپردازی در فیلم به حدی ضعیف است که کاراکتر پدر مریم همان نقش مش ماشاالله در فیلم پوپک و ماشاالله را دارد. فردی خشن، سنتی، بیمنطق، مذهبی، خرافاتی و... که تنها فرزند آوری را کنش مناسب از سوی جوانان میداند. سهیل و مریم هم دو جوان متوهم و الکیخوش نشان میدهند که هیچ برنامهای برای آینده خویش ندارند و آینده را تنها در رفتن از ایران میدانند.
«دو روز دیرتر» نهتنها فیلم خانوادگی نیست بلکه میتواند شامل ردهبندی سنی نیز شود. آش آنقدر شور میشود که «دو روز دیرتر» هنوز به اکران عمومی نرسیده، دچار سانسور کلامی میگردد. چراکه در اغلب موارد شوخیها به سمت اروتیسم و تمسخر شعائر مذهبی میرود. کارگردان مذهب و خرافه را یکی میپندارد که برای تقابل با آن باید دست به هر کاری زد. او افراد سنتی خانواده را افرادی خرافهپرست نشان میدهد که هنوز هم درگیر خرافهاند و جوانان را نیز به آن آلوده میسازند. نعیمی در نگاه کلان هر چیزی را که مربوط به گذشته باشد را در معرض تاخت قرار میدهد بیآنکه دلیل درستی برای رد آن ارائه دهد. او طب سنتی را بیفایده و ناکارآمد میداند که در کنار علم جدید کار آیی لازم و تأثیر مثبت ندارد و تنها عملکرد آن را مختل میکند.
نعیمی در «دو روز دیرتر» قصد نقد مسائل و معضلات اجتماعی را دارد اما از پس آن بر نمی آید و کار تبدیل به یک بیانیه سیاسی و شعاری می شود. او برای نقد مهاجرت، زن و مردی را تصویر کرده است که در ایران کار درستی ندارند و تنها در خوابوخیال روزهای بهتر به سر میبرند. کسانی که برای داشتن زندگی بهتر تلاش نمیکنند چراکه از استعداد و همت کافی برخوردار نیستند. گویی هرکسی که قصد مهاجرت از ایران را دارد این افراد هستند و هیچ دلیل دیگری برای مهاجرت نمیتوان یافت! شعارزدگی فیلم تا بدان آنجاست که انگار تمامی شرایط برای فرزند آوری توسط دولت ها بهخوبی مهیا گشته است و این جواناناند که تنبلی میکنند. اما درنهایت در فیلم، مخاطب شاهد آن است گرچه فرزند آوری میتواند بسیار لذتبخش باشد اما نیازمند تأمین هزینهها بهصورت کلان است.
نظر شما