صبحانه با زرافهها جدیدترین کار سروش صحت است که توانسته به بیست و دومین جشنواره فجر راه پیدا کند. فیلمی با ژانر کمدی ابزورد که به بازنمایی طبقه مرفه و الکیخوش جامعه میپردازد. فیلم، داستان چند مرد است که در عروسی دوستشان شرکت میکنند و از لحظه ورودشان است که قصه شکل میگیرد. آنها به عروسی میروند و داماد را تشویق به مصرف مواد مخدر میکنند. داماد هم پس از مصرف مواد دچار اوردوز میشود که حوادث و ماجراهای بعدی قصه را شکل میدهد.
صحت صبحانه با زرافهها را در یک فضای پستمدرن روایت میکند. فضای که اغلب حالت انتزاعی به خود گرفته و میکوشد مخاطب را در دنیای پوچ و بیهدف شخصیتهایش همراه سازد.
محوریت موضوع به گفته صحت، بخشش است اما روز مسائل دیگر در این فیلم انقدر بالاست که بخشش به حاشیه فیلم بدل شده است. او در رگههای از قصه تنها بهصورت مستقیم به بخشش اشاره دارد. بخششی که بیشتر به روابط خارج از عرف تأکید دارد. بخشش میان دو دوست از جنس مخالف برای اینکه بتوانند بیشتر به رابطه ناپایدار خود ادامه دهند. بخشش از اشتباهات و قصورهای که نهتنها خرد نیست، بلکه در ادامه روند آسیبزا به خود میگیرد. اشتباهاتی که تا فروپاشی خانواده و به خطر انداختن جان انسانها پیش میروند.
فیلم را میتوان یک کمدی هزل و هجو در نظر گرفت. شاید در نگاه مقایسهای مخاطب صبحانه با زرافهها یکسر و گردن بالاتر از آنها باشد اما ازنظر تکه پراکنی جنسی، ترویج مصرف مواد مخدر و مشروبات الکی، روابط ناشایست چیزی کم ندارد. فیلم یک اثر بشدت ضد فرهنگ و جامعه ایرانی میتوان شمرد. در این فیلم مردان ایرانی بشدت موردحمله قرار میگیرند و کارگران تصویری وارونه از آنها به مخاطب خود عرضه میکنند. مردان این فیلم همگی زنباره، عیاش و خیانتکارند. کسانی که باوجود داشتن همسر خود را مجاز به ارتباط با سایر زنان نیز دانسته و نهتنها این عمل را قبیح نمیدانند بلکه از زرنگی خود به شمار میآورند. صحت در فیلم خود تصویری از مردان ایرانی به نمایش گذاشته است که فرسنگها با واقعیت موجود مردان ایرانی متفاوت است.
صبحانه با زرافهها در ادامه تمامکارهای صحت است. همان لیسانسهها که تنها این بار مواد مخدر و زنبارگی چاشنی آن شده است. او گرچه در برخی موارد میکوشید از کمدی موقعیت برای خندان مخاطب استفاده کند اما در بیشتر فیلم، تکه پراکنی های غیراخلاقی منجر به خنده مخاطب میشود. فیلم دچار یاس انگاری شدید است. پایان تلخ و سیاه فیلم خبر از دنیای پوچ و بیهدف کارگردان میدهد. دنیایی که تنها مرگ راه رهاییبخش است و از این دنیا باید گریخت. دنیای که چارچوب مشخصی نداشته باشد و فارغ از قواعد دست و پاگیر این جهان باشد.
فیلمنامه صبحانه با زرافهها در روایت دچار مشکل است. قصه و ساختار آن در بخشهای زیادی دچار گسست میشود و کارگردان میکوشید با ارائه تصاویر کانسپچوالی مخاطب را به فکر وادارد. اما اندیشیدن به چه چیزی؟ صحت میکوشد مخاطب را به دنیای پستمدرن خودش وارد سازد و تلخ بودن این دنیای پستمدرن را به او گوشزد کند. او تنها به بیان این تلخی اکتفا میکند و هیچ راه برونرفتی برای آن ارائه نمیدهد. صحت معتقد است که درونمایه فیلم اش بخشش، روشنی و امید است. اما باجرئت میتوان گفت فیلم تلخی، ناامیدی و پوچگرایی را در دل خود به همراه دارد.
صبحانه با زرافهها یک کپی ناشیانه از فیلم خماری تاد فلیپس در سال 2009 است که حال پس از سالها دستمایه یک کارگردان ایرانی قرارگرفته است. فیلم که نه تنها در بستر جامعه و فرهنگ ایرانی تعریف نمیشود بلکه باکلیت آن در تضاد و منافات است. جوانانی که حتی در زمان پذیرفتن تعهد یک زندگی مشترک و چه بعد پذیرفتن آن، تنها به امیال و خواستههای خود توجه کرده و آنان را در اولویت قرار میدهند. هیچکدام از شخصیتها تمایلی به دگردیسی تا تحول مثبت ندارند. گرچه به لفظ میکوشد که این تغییر را در بیان اظهار دارند اما به روند زندگی قبلی خود پافشاری میکنند. زندگی که اصول و قواعد آن تنها بر پایه لذت بردن است.
پایان/
نظر شما