تنور دوقطبی ایرانی و گزینه‌ی عصر بی‌گزینگی

می گویند در صورت افزایش تنش هزینه‌های سنگینی را متحمل خواهیم شد. درست است. اما مگر گزینه‌ی دیگری هم باقی مانده است؟ مذاکره؟ بسیار عالی. از قضا من هماره طرفدار مذاکره‌ی مستقیم بوده‌ام. این لوس بازی‌های دولت جدید را هم هیچ وقت هضم نکرده‌ام که مذاکره‌ی باواسطه از دو اتاق. مگر نامحرمید؟ اما لختی درنگ کنیم که آن روز که وضع آن بود، آن شد. امروز که وضع این است با چه پشتوانه‌ای پای میز مذاکرات می خواهید بروید؟

آن‌چه دیشب در خصوص ضرورت افزایش تنش کنترل‌شده نوشتم از سر ذوق‌زدگی و احساسات جوانی نبود. دیگر عمر ما از هیجانات دوره‌ی جوانی گذشته است. رفتارهای نپخته‌ی برخی انقلابیون سابق-روشنفکران امروز درس‌های خوبی به ما داده است که کار و اندیشه می بایست پخته باشد و نه داغ و تند. نیز با تجربه‌ی حضور در چند جنگ آن قدر می دانیم که یک رفتار محاسبه‌نشده می تواند چه بلایی بر سر مقدرات یک کشور بیاورد. این را در تجربه‌ی عراق صدام به عینه دیده ایم.

اما همچنان می دانیم که انفعال و مسالمت‌جویی افراطی پیشنهادی برخی چه‌گونه می تواند سایه‌ی جنگ را در بازه‌ی زمانی بلندمدت‌تر بر سر یک کشور بیاورد. این شاید برای بیزنس قدرت حزبی و گروهی برخی (حساب طیف جوانی که هیچ کلاهی از نمد سیاست برای خود نبافته اند، جداست) مناسب باشد که هست، اما کشور را به چاه ویل می برد. در شرایطی که طرف مقابل در یک جنگ اقتصادی وحشیانه، کمر به خشکاندن ظرفیت تمدنی ایران بسته و تجربه‌ی مذاکرات قبلی نیز در نهایت با ریزش چندصددرصدی پول ملی و تشدید تحریم به بن بست رسیده است، این سوال مطرح می شد که آیا راه‌کار سومی در چنته دارند که به ما نمی‌گویند؟ به گمانم اتهام جنگ‌طلبی و تجارتِ جنگ دیگر منسوخ و نخ‌نما شده است. لااقل به نسل جوان آسیب‌خورده‌ای همچون ما نمی چسبد. ما خودمان قربانی هستیم مربی. کاسبی تحریم-مذاکره شغل همان‌هاست که کشور را به این‌جا رسانده‌اند.

می گویند در صورت افزایش تنش هزینه‌های سنگینی را متحمل خواهیم شد. درست است. اما مگر گزینه‌ی دیگری هم باقی مانده است؟ مذاکره؟ بسیار عالی. از قضا من هماره طرفدار مذاکره‌ی مستقیم بوده‌ام. این لوس بازی‌های دولت جدید را هم هیچ وقت هضم نکرده‌ام که مذاکره‌ی باواسطه از دو اتاق. مگر نامحرمید؟ اما لختی درنگ کنیم که آن روز که وضع آن بود، آن شد. امروز که وضع این است با چه پشتوانه‌ای پای میز مذاکرات می خواهید بروید؟ این بار امضای چه کسی ضمانت باقی ماندن امریکا در یک توافق مطلوب خواهد بود؟ می گویند ضمانت آن که در یک افزایش تنش مقطعی، جنگ به قلمروی ما توسعه نیابد و امریکا زیرساخت‌های ما را نابود نکند چیست؟ می گویم هیچ ضمانت قطعی در کار نیست. و خب این قطعا به معنی نسنجیده رفتار کردن و شانه خالی کردن از مسئولیت نیست. ایده‌ای است با تمام لوازم و ظرافت‌هایش در مقام اجرا. اما سوال را با سوال پاسخ می دهم که ضمانت آن که روز خروج مجدد ایالات متحده از توافق سوم و چهارم و دهم، بلایی بدتر از عراق ۲۰۰۳ بر سر ایران نیامده باشد چیست؟ ضمانت آن که تا آن روز از فرط تحریم و فقر دولت مرکزی، صد چرخه‌ی خشونت جدید در داخل را تجربه نکنیم چیست؟ ضمانت آن که زیرساخت‌ها ما از سر تحریم و بی‌پولی خودبخود از کار نیفتد چیست؟ تبعات افزایش تنش، احتمالا قطعی است. تبعات نرمش کنونی اما ضرورتا قطعی است. خب پس اگر این است، چرا سوال را یک بار از آن طرف نپرسیم؟

طبیعتا من نه سرباز نهاد می دانم و نه کارمند دستگاه دیپلماسی. به این دوگانه‌های جعلی هم باور ندارم. بیشتر آن را مفاهیم بیزنیس قدرت می‌دانم. اما سیر تحولات ایران این یک دهه و تجارب جهانی موجود را که دنبال می کنم به این باور می رسم که در کشاکش جنگ نان ، برای پایبند کردن امریکایی‌ها به توافقاتشان گزینه‌ی دیگری در کار نیست. دیپلماتت را نمی توانی دست خالی پای میز مذاکره بفرستی. افزایش تنش موصوف، نه یک گزینه از میان مجموع گزینه‌ها که گزینه‌ی شرایط بی‌گزینه‌گی و بیچاره‌گی است برادر. و در خلق چنین شرایطی همه‌ی دولت‌های پس از جنگ نقش داشته‌اند و نمی‌توانند شانه خالی کنند. هر کدام به شکلی و اندازه‌ای.

برخی با متن کوتاه دیشب قضاوت می کنند. طبیعتا دیگر حوصله‌ی تکرار ندارم. در یک نوشته‌ی کوتاه نمی‌توان همه چیز را به‌طور مبسوط توضیح داد. منطق و مبانی این حرف‌ها را از ۱۳۹۷ تاکنون در فایل‌های متعدد گفته‌ام. دوستان می‌توانند مراجعه و بازخوانی و نقد کنند. توضیح داده‌ام که چرا ایران امروز دیگر هیچ گزینه‌ای جز افزایش تنش ندارد. البته با تمام قیودش: امنیتی (و نه تماما نظامی) کنترل‌شده (و نه افسارگسیخته) و هوشمندانه (ونه از سر هیجان و تهییج).

طبیعتا طراحی چنین بازی پیچیده‌ای کار تمام دستگاه‌های نظام است و از تخصص من خارج. اختیار با ارباب قدرت است. من نفع شخصی در جنگ یا مذاکره ندارم. از قضا هر دو را در خدمت و مکمل هم می‌دانم و نه متباین. چندماهی است که علیرغم چند پیشنهاد مختلف برای نمایندگی مجلس، به همراه خانواده از ایران هجرت کرده‌ و در شرایطی نسبتا سخت زندگی می‌کنم. آن روز هم که بودم مطرود هر دو طیف بودم و علاف روزگار.

پس خیالتان جمع که هیچ مسئولی و تاکید می کنم هیچ مسئولی در ایران طرف مشورت من نیست که بخواهد با حرف چون منی کشور را به دهانه‌ی جنگ ببرد یا نجات دهد.

حرفی است که این‌جا در کانال منبثات منتشر می‌شود تا بماند برای آینده. همین. طبیعتا من هم می‌توانستم سکوت کنم و عاقله‌مرد جلوه کنم اما همان قدر که احتمال بروز رفتاری نسنجیده و محاسبه‌نشده نگرانم می‌کند، به همان اندازه از ظهور علایم مرد بیمار خاورمیانه نیز خواب به چشمانم نمی آید.

جنگ و صلح هیچ یک ذاتا مقدس و مطلوب نیستند. این هزینه‌-فایده است که ارزش هر یک را مشخص و تعیین می‌کند. و هزینه‌-فایده در نقطه‌ی پایانی عمل-انفعال روشن می‌شود.
تمام.

آمریکا انتقام خواهد گرفت. سخت بودنش، طبیعی نیز هست. مهم آمادگی برای توالی زنجیره‌ی پاسخ‌هاست. مقام اجرا، ظرافت می‌طلبد و کمی هم جسارت. همین.

منبع: کانال منبثات

پایان/

۱۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۰
کد خبر: 28759

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 1 + 15 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 2
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • NL ۰۰:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
      0 0
      دوست گرامی نویسنده متن! وضعیت موجودو واهمه از رویارویی با آمریکا ریشه در گم شدن هویت انقلاب دارد.بعد از پیروزی انقلاب وبدست گرفتن زمام امور در کشور تمام دستگاه دولتی بدون تغیر زیاد از سوی مسٔولان اموربدست گرفته شد وامور همچنان با محتوای وشکل سابق دنبال شد تنها نهاد های جدید مثل: سپاه٬جهادسازندگی ونهضت سواد آموزی بودند که محتوای انقلاب را در خودحمل میکردند که نهایتأ باتشکیل وزارت جهاد سازندگی وانحلال نهضت سواد آموزی تنها سپاه تا به حال هویت خود را که ناشی از ارادهٔ امت است حفظ کرده ومانع از دست دادن استقلال کشور است.اگر رژیم سابق هم در قدرت بود از شکل محتوا هیچ فرقی نمیکرد چه از لحاظ اقتصادی یا سیاسی (سیاستهای اقتصادی نولیبرالی سیاست خارجی بر خلاف منافع ملی ونهایتأ ترجیح منافع شخصی بر ملّی).در یک کلام دستگاه از لحاظ درونی همان است فقط کراوات جای خود را به جای مهربر پیشانی داده است. اما جهان دیگر در حال تغیر است ونهایتأ ایران باید جایگاه خود را مشخص نماید یا تعقیب سیاست ۴۵ سال گذشته(که متاسفأنه برخلاف منافع ملی بوده کمک به رشد اقتصادی کشورهای مخالف برخی مواقع دشمن مثال امارات وترکیه)یا
    • NL ۰۰:۲۲ - ۱۴۰۲/۱۱/۱۴
      0 0
      یا اتخاذ سیاستی متناسب با منافع ملی خود وسایرپشتیبانان آن در جهان. این جمله« در صورت افزایش تنش هزینه‌های سنگینی را متحمل خواهیم شد»تنها برای خفظ موقعیت موجود است وباید پرسید:بنفع چه کسی ؟Cui bono. بت شکست ناپذیری غرب که در افکار قشر مسلط بر اقتصاد ایران وکارگزاران آن حاکم شده دیگر در جهان خریدار ندارد جنگ اوکرایین ضعف غرب را که دهها سال با کمک جنگهای منطقه ای وتبلیغات هالیوودی پوشش داده میشد آشکار کرد وضع اتحادیه اروپا چه از نظر اقتصادی وسیاسی چنان أسفبار است که تنها به بهانه جنگ اوکرایین میتواند انظار عمومی را توجیه کند و چه مدّت معلوم نیست؟ و روسیه هم میداندهر چه این جنگ طول بکشد غرب ضعیفتر خواهد شد ونهایتأ از لحاظ اقتصادی یا شاید جغرافیایی از هم بپاشد.گویا ایران جدید۴۵ سال منتظر این لحظه بوده تا حقانیت خود راثابت نماید چه داخلی وچه خارجی!